جاوید قربان اوغلی در یادداشتی می نویسد: مطالبه‌گری ایران در بسته‌شدن کامل پرونده کاملا درست و رویکردی در راستای پایداری توافق است. هیچ استخوان لای زخمی نباید در توافق وجود داشته باشد. باوجوداین رسانه‌ای‌کردن این اختلاف در واقع بازی در میدان مخالف اصلی توافق و پاس گل دادن به رژیم صهیونیستی است. پرونده پادمانی مانند توافق ۲۰۱۵ باید از طریق دیپلماسی بین طرفین اصلی مذاکره و اخذ تضمین‌های لازم خاتمه یابد. غرب و به‌ویژه آمریکا راهکارهای لازم برای خاتمه این معضل و بسته‌شدن پرونده را مثل توافق قبلی در جیب دارند.

توقف در ایستگاه پادمان؛ جایی که مذاکرات گیر کرده است
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

با گذشت بیش از ۱۷ ماه از دور جدید مذاکرات هسته‌ای و پشت سر گذاشتن هشت دور مذاکره، احیای توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ (برجام) چنان‌که از اخبار اندک منتشره از سوی منابع غربی از «دیپلماسی نامه‌نگاری» بین ایران و آمریکا مستفاد می‌شود، در ایستگاه پادمانی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی متوقف شده و چانه‌زنی‌ها این بار بر حل‌وفصل پرونده ایران در آژانس متمرکز است. از محتوای پاسخ‌های ایران و آمریکا به طرح جوزپ بورل اطلاعاتی در دست نیست و محتوا و جزئیات نامه‌های تبادل‌شده بین ایران و آمریکا از طریق بورل تاکنون محرمانه مانده و چیزی از آن در اختیار رسانه‌ها قرار نگرفته است. هرچند پاسخ اولیه ایران به جمع‌بندی جوزپ بورل از هشت دور مذاکره و ارائه آن در قالب طرحی به ایران و آمریکا، امیدواری‌های فراوانی را برای دستیابی به توافق ایجاد کرد. اتحادیه اروپا از زبان بورل از پاسخ ایران اظهار خرسندی کرد؛ به‌ویژه اینکه آمریکا بلافاصله پس از دریافت طرح اتحادیه با آن موافقت کرده بود. باوجوداین آمریکا آخرین پاسخ ایران در مکاتبات دیپلماتیک را «ناامیدکننده و گامی به عقب» توصیف کرد و برخی منابع آمریکایی از احتمال تعویق مذاکرات به پس از انتخابات کنگره (نوامبر) سخن گفتند. آقای رئیس‌جمهور در آخرین مصاحبه مطبوعاتی که چند روز قبل انجام شد، چهار موضوع (شرط) را برای انجام توافق خوب و پایدار مطرح کرد؛ تضمین‌های اطمینان‌بخش، راستی‌آزمایی، پایدار‌بودن رفع تحریم‌ها و نهایتا بسته‌شدن ادعاهای سیاسی درباره پادمان. فضای مه‌آلود حاکم بر مذاکرات و اطلاعات قطره‌چکانی موجود درباره اختلافات ایران و آمریکا برای نهایی‌کردن توافق هرگونه گمانه‌زنی درباره زمان دستیابی به توافق را دشوار می‌کند. باوجوداین موارد زیر را می‌توان در چشم‌انداز مذاکرات به‌عنوان بارقه‌های امید از یک‌ سو و موانع پیش‌رو از سوی دیگر‌ مطرح کرد.

1- آمریکا در احیای توافق جدی است. دلیل این امر شرایط حاکم بر جهان و آسودگی خاطر آمریکا از خلاص‌شدن از کابوس «ایران اتمی» است. تا قبل از اقدام ناشیانه ترامپ (احمقانه در زبان سیاست‌مداران آمریکا) با توافق ۲۰۱۵ (برجام) آمریکا از کنترل رفتار هسته‌ای ایران و گریز هسته‌ای مطمئن بود.

2- موضع ایران در بیان مسئولان روشن، مثبت و امیدوارکننده و معطوف به آمادگی برای توافق خوب و پایدار است. با این حال مشکل در تفسیر گزاره «توافق خوب و پایدار» در بخش‌های مختلف کشور است. با اینکه برخلاف فشار مجلس بر دولت در دوره روحانی مسیر مذاکرات به نحو کاملا روشنی از قانون صیانت دور شده و تصویب‌کنندگان آن جایگاهی در مذاکرات ندارند، اما فشار «محافل خاص» مخالف توافق بر دولت را نمی‌توان کاملا از نظر دور داشت.

3- اروپا در شرایط وخیم ناشی از جنگ اوکراین و بحران انرژی بیش از دیگر اطراف ۱+۵ خواستار و مشتاق احیای توافق هسته‌ای است. باوجوداین برجسته‌کردن «زمستان سخت» و امیدوار‌کردن تصمیم‌گیران در سیاست «صبر و انتظار» برای گرفتن امتیازات بیشتر شرط‌بندی غیر‌منطقی است. محاسبه فایده‌-هزینه تأخیر در توافق و آنچه تصور می‌شود از این زمستان عاید ما خواهد شد، کار چندان دشواری نیست. سخن فلان روزنامه در توصیه برای صبوری را نمی‌توان جدی ارزیابی کرد؛ ولی توییت مشاور تیم مذاکره‌کننده در دمیدن امید واهی به بحران انرژی اروپا و پختن نانی در تنور زمستان سرد اروپا نشانه‌ای از تحلیل‌های ناصواب و گمراه‌کننده در توافقی است که ما بیش از طرف مقابل به آن نیازمندیم. بزرگ‌نمایی نقش سه کشور اروپایی، بحران انرژی و تأثیر ورود نفت ایران در حل این بحران به نفع روند مذاکرات معطوف به هدف نیست. توافق، راه صادرات عادی نفت ایران به بازار جهانی است. تأثیر آن بر کاهش قیمت نفت و از آن طریق کاهش قیمت بنزین و سایر فراورده‌ها را نمی‌توان انکار کرد. مشکل فوری اروپا در زمستان گاز است که ایران در شرایط فعلی فاقد امکان صادرات آن از طریق لوله یا کشتی (ال‌ان‌جی) است. مزیت ایران منابع عظیم گاز و برنامه‌ریزی برای جایگزینی گاز روسیه است که باید آن را جدی گرفت و در دستور کار قرار داد.

4- باوجوداین نباید دیپلماسی با اروپا را کنار گذاشت. قاره سبز همواره جایگاه ویژه‌ای در سیاست خارجی ایران داشته است. در شرایط کنونی نیز سرمایه‌گذاری شرکت‌های اروپایی می‌تواند نقش مهمی در احیا و فعال‌کردن صنایع نفت و گاز ایران و تأمین بخشی از نیاز اروپا داشته باشد که باید آن را جدی گرفت و سناریوهای آن را طراحی کرد. از منظر سیاسی نیز چنان‌که مشاهده می‌شود، اسرائیل به‌عنوان مهم‌ترین بازیگر مخالف پس از ناکامی در فشار به آمریکا، از طریق اروپا و آژانس درصدد مانع‌تراشی در دستیابی به توافق است. موضوع حل اختلافات ایران با آژانس هرچند مسبوق به سابقه است، اما سخنان مکرون در الجزایر و تأکید بر جدا‌کردن مسئله پادمانی از اصل توافق، ایده‌ای بود که پس از سفر مقامات اسرائیل به پاریس از زبان مکرون بیان شد.

5- قبلا در همین ستون نوشتم و همچنان بر این باورم که با پذیرش ایران برای تفکیک موضوع خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی آمریکا (FTO) از مذاکرات برجام حل‌وفصل اختلافات ایران با آژانس کار دشواری نیست. موضوع آژانس بیش از آنکه فنی باشد، سیاسی است.

راهکار برون‌رفت از این معضل نیز پرهیز از دامن‌زدن به آن و توسل به راهکار سیاسی است. مطالبه‌گری ایران در بسته‌شدن کامل پرونده کاملا درست و رویکردی در راستای پایداری توافق است. هیچ استخوان لای زخمی نباید در توافق وجود داشته باشد. باوجوداین رسانه‌ای‌کردن این اختلاف در واقع بازی در میدان مخالف اصلی توافق و پاس گل دادن به رژیم صهیونیستی است. پرونده پادمانی مانند توافق ۲۰۱۵ باید از طریق دیپلماسی بین طرفین اصلی مذاکره و اخذ تضمین‌های لازم خاتمه یابد. غرب و به‌ویژه آمریکا راهکارهای لازم برای خاتمه این معضل و بسته‌شدن پرونده را مثل توافق قبلی در جیب دارند. تصور می‌کنم مذاکره مستقیم بدون واسطه با آمریکا سهل‌الوصول‌ترین راه برای غلبه بر این مانع (و شاید تنها مانع باقی‌مانده) است. ما قبلا در بحران‌های افغانستان و عراق بدون هیچ مانعی با آمریکا پشت میز مذاکره نشستیم. ثمرات این مذاکرات هم خلاصی از دو دشمن عنود بود. از قدیم گفته‌اند چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است. | روزنامه شرق