در چند وقت اخیر، به شکلی بی‌سابقه رویکرد سلبی و منفی مقام‌های آمریکایی نسبت به مذاکرات هسته‌ای با ایران و آینده برجام افزایش پیدا کرده است. مقامات واشنگتن با صراحت از عدم در اولویت بودن مذاکرات هسته‌ای سخن به میان آورده‌اند.

پلن B بایدن در مواجهه با ایران
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

در جدیدترین اظهارات، «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا بار دیگر اعلام کرد که کشورش دیگر بر احیای برجام متمرکز نیست. قبل از این اظهارات نیز ویدئویی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که نشان می‌داد جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، می‌گوید توافق اتمی با ایران «مُرده»، اما دولت وی فعلا نمی‌تواند یا نمی‌خواهد این خبر را اعلام کند. بعد از این برخی رسانه‌های اسرائیلی مدعی شدند که آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا هم در گفتگو با الی کوهن، همتای اسرائیلی خود، ارزیابی جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا، درباره «مرگ برجام» را تایید کرد.

در چنین وضعیتی این روز‌ها صحبت از در دستور کار قرار گرفتن «پلن بی» از سوی آمریکا در نتیجه شکست برجام بسیار به گوش می‌رسد. در واقع، اکنون سخن از برنامه‌ای به میان می‌آید که بارها مقام‌های آمریکایی از اجرایی کردن آن در صورت شکست برجام سخن گفته اما ابعاد آن همچنان در ابهام باقی مانده است. از این رو، فرارو برای بررسی ابعاد احتمالی و نقشه‌راه دولت بایدن، در مواجهه با ایران و برجام، دیدگاه امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا را جویا شده است. 

سوال مهم‌ این است که چرا کشورهای غربی تا به امروز سراغ مکانیزم ماشه نرفته‌اند؟

امیرعلی ابوالفتح در ارتباط با رویکرد اخیر مقام‌های آمریکایی نسبت به احیای توافق هسته‌ای به فرارو می‌گوید: «در ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که اصلا ایالات متحده عضوی از برجام نیست و آن‌ها در سال ۲۰۱۸ به عنوان کشوری که متعهد به این توافق بودند، از برجام خارج و از آن عبور کردند؛ بنابراین که حالا مقامات این کشور مدام صحبت از مرگ برجام و عدم تمایل به مذاکرات برای احیای برجام می‌کنند، اصلا موضوعیت ندارد. کشوری می‌تواند از مرگ برجام صحبت کند که طی این سال‌ها به توافق و تعهد خود عمل کرده باشد و عضوی از این توافق باشد. اظهارات مقامات ایالات متحده در خصوص برجام همانقدر غیرمنطقی و بی‌ربط است که شما فرض کنید ایران درباره «مرگ ناتو» صحبت کند.»

وی افزود: «باید در نظر داشت که برجام بخشی از قطعنامه ۲۲۳۱ است که طولانی‌ترین قطعنامه تاریخ سازمان ملل تا امروز محسوب می‌شود؛ لذا تا زمانی که این قطعنامه وجود داشته باشد، برجام هم وجود خواهد داشت. مگر اینکه کشور‌ها قطعنامه ۲۲۳۱ را باطل کنند. این حتی در متن قطعنامه هم آمده است که اعتبار آن تا ۱۰ سال بعد از اجرای برجام است. یعنی بعد از گذشت ۱۰ سال قطعنامه ۲۲۳۱ منقضی می‌شود و دیگر برجامی وجود نخواهد داشت؛ بنابراین آنچه مقامات آمریکایی مطرح می‌کنند شاید تاثیر سیاسی داشته باشد، اما اصلا وجاهت حقوقی ندارد.»

او تصریح کرد: «این مسئله درباره کشور‌های اروپایی هم صدق می‌کند. یعنی حتی اگر بعضی از کشور‌های حاضر در برجام تصمیم بگیرند مانند ایالات متحده به تعهدات خود عمل نکنند، باز هم برجام به حیات خود ادامه خواهد داد. مگر اینکه کشور‌هایی مثل ایالات متحده یا انگلیس و فرانسه و آلمان به مکانیزمی که معروف به «مکانیزم ماشه» است متوسل شوند و تحریم‌های سازمان ملل را برگردانند. بعد از این اتفاق است که می‌توان گفت «برجام از بین رفته یا مرده است». اما اینکه کشور‌ها خارج می‌شوند، اما مکانیزم ماشه را فعال نمی‌کنند، به معنی مرگ برجام نیست.»

این تحلیلگر مسائل بین الملل در پاسخ به این سوال که پس اهمیت و لزوم مذاکرات هسته‌ای با این کشور‌ها به ویژه ایالات متحده چیست، گفت: «به هرحال وظیفه اصلی دستگاه دیپلماسی هر کشور، مذاکرات و بهبود شرایط کشور‌ها در عرصه بین‌المللی است و معمولا این را از طریق مذاکره انجام می‌دهند. حالا ممکن است گاهی نتیجه در پی یک دوره کوتاه مذاکره حاصل شود و گاهی هم بعد یک روند طولانی خواست و هدف مذاکره کنندگان حاصل می‌شود؛ بنابراین نمی‌توان انتظار داشت همیشه نتیجه بعد از یک دوره مذاکره کوتاه به دست بیاید. اما برجام این است که به باور من آمریکایی‌ها از توافق سال ۲۰۱۵ بیرون نیامدند که الان دوباره به آن برگردند. آن‌ها به دنبال رسیدن به برجام دوم و سوم و... هستند. برجامی که امتیازات بیشتری از ایران گرفته باشند.»

ابوالفتح گفت: «برای رسیدن به این خواسته هم تفاوت‌هایی میان جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها وجود دارد. جمهوری خواهان مانند آنچه مایک پمپئو می‌گفت، به دنبال این هستند که ایران و آمریکا تمام مشکلات و اختلافات خود را روی میز بریزند و درباره همه مذاکره و توافق کنند و در نهایت ایران تبدیل به یک کشور جدید شود. اما دموکرات‌ها اینگونه به ماجرا نگاه نمی‌کنند و همه مسائل را دسته بندی کرده‌اند. به این معنی که معتقدند مهمترین مسئله، موضوع هسته‌ای ایران است. پس اول این را حل کنیم بعد به سراغ موضوعات و نقطه‌های اختلافات دیگر مثل مسائل موشکی و ... برویم. با همه این‌ها من معتقدم مادامی که مقامات آمریکایی باور داشته باشند که می‌توانند برجام دو را به دست بیاورند، به برجام ۲۰۱۵ برنمی‌گردند.»

وی تاکید کرد: «اصلا به طور کلی هر کشوری که وارد مذاکرات می‌‎شود به دنبال کسب امتیازات بیشتر است. فرقی نمی‎کند که آمریکا و اروپا باشد یا جمهوری اسلامی. همه مذاکره می‌کنند تا بتوانند از طرف مقابل امتیازات بیشتری بگیرند. اما موضوع درباره برجام این که هر دو طرف واضح اعلام کرده‌اند که چه خواسته و امتیازاتی می‌خواهند، ولی انقدر فاصله میان آن‌ها زیاد است که من فکر نمی‌کنم بتوانند در نهایت به توافق برسند؛ بنابراین واضح است که امریکا به دنبال امتیازات بیشتر است و این محدود به چند ماه اخیر نیست.»

این کارشناس مسائل امریکا تصریح کرد: «اگر خاطرتان باشد در سال ۲۰۱۵ که جان کری وزیر خارجه ایالات متحده برای راضی کردن نمایندگان به کنگره رفته بود و مورد انتقاد قرار گرفت که چرا در برجام مسئله موشکی ایران مورد توجه قرار نگرفته، گفت: «ما ۱۰ سال زمان داریم و اگر به این جمع بندی رسیدیم که ایران تمایلی به مذاکرات موشکی ندارد، از برجام خارج می‌شویم، اما اگر الان مطرح می‌کردیم روند مذاکرات بسیار طولانی می‌شد.» بنابراین این ماجرا از سال‌ها قبل مطرح بود اصلا موضوعی تازه‌ای نیست و از همان اول آمریکایی‌ها مسئله موشکی و منطقه‌ای هم مدنظر قرار داده بودند. با همه این‌ها الان جو بایدن به دنبال این است که یا امتیازات بیشتری بگیرد یا فضا را همین طور مبهم و مه آلود پیش ببرد و توافقی انجام ندهد.»

او در خصوص پلن بی که این روز‌ها مقامات آمریکایی بسیار به آن اشاره می‌کنند، عنوان کرد: «واقعا معلوم نیست که آمریکایی‌ها چه ایده‌ای در سر دارند. اما همین چندماه پیش رابرت مالی که به کنگره رفته بود خطاب به منتقدان برجام و مذاکرات گفته بود که «اگر مخالف هستید پیشنهاد جایگزین خودتان را ارائه کنید»، اما آن‌ها جوابی نداشتند. اما حالا وقتی صحبت از پلن بی می‌کنند بیشتر مسئله جنگ نظامی به ذهن خطور می‌کند. اما واقعیت این است که آمریکایی‌ها به وضوح می‌دانند و بار‌ها گفته‌اند که جنگ با ایران لزوما مانع از دستیابی به انرژی هسته‌ای نمی‌شود. شاید تاخیر ایجاد کند، اما در نهایت جمهوری اسلامی تاسیسات خود را به عمق زمین می‌برد و فعالیت خود را ادامه می‌دهد.»

وی افزود: «از طرف دیگر تغیر نظام سیاسی هم به معنی پایان تلاش ایران برای دستیابی به انرژی هسته‌ای نیست. همانطور که پیش از انقلاب سال ۵۷ هم نظام حاکم به دنبال این انرژی بود و بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرد. زیرا بنا بر گفته رئیس انرژی هسته‌ای نظام پهلوی، شاه هم بدش نمی‌آمد و کشور هسته‌ای شود بار‌ها گفته بود چه ایرادی دارد که ما هم بمب هسته‌ای داشته باشیم. در مجموع من باور دارم که اگر آمریکایی‌ها به قطعی به این جمع بندی می‌رسیدند که با حمله نظامی یا تغییر نظام سیاسی حاکم می‌توانند تاسیسات و فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی را از بین ببرند، تا امروز قطعا این کار را انجام داده بودند.»

ابوالفتح در پایان عنوان کرد: «اما این احتمال وجود دارد که کشور‌های غربی به سمت فعال کردن مکانیزم ماشه بروند. اما سوال مهم‌تر این است که چرا تا امروز چنین اقدامی انجام نداده اند؟ زیرا ما غنی سازی را از ۳ درصد به ۶۰ درصد رساندیم و سانترفیوژ‌های نسل جدید نصب کردیم و آبشار‌های جدید را راه اندازی کردیم و بازرسی‌ها را محدود کردیم و... لذا دلیل لازم برای اینکه این کشور‌ها به سراغ مکانیزم ماشه بروند وجود دارد، اما این کارا نکردند. به نظر من دلیلش را می‌توان در اظهارات مقامات این کشور‌ها پیدا کرد. آن‌ها می‌گویند الان هم ایران امکان دستیابی به سلاح هسته‌ای را دارد و اگر مکانیزم ماشه اجرا شود، ایران از ان‌پی‌تی خارج شود و به سمت ساخت بمب اتمی برود.»

منبع: فرارو