سردار حسین علایی اولین فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جلد اول کتاب تاریخ شفاهی خود به بیان اقدامات سپاه در نخستین روز‌های تشکیل این نیرو و استراتژی‌ها و برنامه‌های آن برای مقابله با نیروی دریایی عراق و متحدینش؛ علی‌رغم همه کمبود‌ها و کاستی‌ها پرداخته است.

فرمان عملیات موشکی ایران را چه کسی صادر کرد؟
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

اگرچه آنچه در جنگ ایران و عراق در طول هشت سال بیش از همه خودنمایی می‌کرد؛ نبرد زمینی دو طرف طی عملیات‌های مختلف بود، اما در مقاطعی از جنگ و به‌ویژه در سال‌های پایانی، رویارویی دریایی بین طرفین که بعضاً با دخالت قدرت‌های بزرگ به نفع عراق همراه بود، اهمیت زیادی پیدا می‌کرد.

براین اساس و برحسب ضرورت نیروی دریایی سپاه در سال ۱۳۶۴ در کنار نیروی دریایی ارتش شکل گرفت تا بتواند باقدرت دریایی عراق که از سوی ایالات‌متحده و سایر قدرت‌های غربی پشتیبانی می‌شد مقابله کند.

سردار حسین علایی اولین فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جلد اول کتاب تاریخ شفاهی خود به بیان اقدامات سپاه در نخستین روز‌های تشکیل این نیرو و استراتژی‌ها و برنامه‌های آن برای مقابله با نیروی دریایی عراق و متحدینش؛ علی‌رغم همه کمبود‌ها و کاستی‌ها پرداخته که به مناسبت روز بزرگداشت نیروی دریایی در دو شماره منتشر می‌شود:

هدف قرار دادن سکو‌های نفتی عراق با موشک

بعدازاینکه عراقی‌ها از آذرماه سال ۱۳۶۵، جنگ نفت‌کش‌ها را شدت بخشیدند، ما برای اینکه بتوانیم سیستم خودمان را آزمایش کنیم و کاری انجام داده باشیم، آمدیم پیشنهاد کردیم که بیاییم اسکله البکر را که دورتر از سواحل عراق بود و این‌طور تصور می‌شد که هنوز عراقی‌ها می‌توانند از آنجا نفت صادر کنند، با این موشک‌ها بزنیم. تلاش زیادی کردیم و مجوز این کار را برای اولین بار گرفتیم و اقدام کردیم.

هدف قرار دادن اسکله البکر

آقای هاشمی رفسنجانی اجازه دادند که اولین عملیات موشکی را با بهره‌گیری از موشک ساحل به دریا انجام بدهیم و به سمت اسکله البکر موشک پرتاب کنیم.

در آن زمان، اسکله البکر از یک پایانه نفتی به یک پایگاه نظامی تبدیل‌شده بود و عراق با نصب رادار دریایی روی آن، تردد کشتی‌های به مقصد بنادر ایران در شمال خلیج‌فارس را کنترل می‌کرد.

در آذرماه، اولین موشک را به سمت سکوی البکر پرتاب کردیم که به آن اصابت کرد. آن موقع، برای ما خیلی مهم بود که بتوانیم توان فنی و عملیاتی نیرو‌هایی که برای سامانه موشکی سازماندهی‌شده بودند، آزمایش کنیم.

به همین منظور، خودم در زمان پرتاب، پای سیستم رفتم و ایستادم تا این موشک شلیک شود تا از مفید بودن آموزش‌ها اطمینان حاصل کنم. برای پرتاب هم کلی گرفتاری داشتیم؛ چون برای اولین بار بود.

وضع هوا، مثل میزان رطوبت هوا، جریان باد، درجه دمای هوا و موارد دیگر، روی پرتاب اثر می‌گذاشت. می‌بایست این‌ها را کنترل می‌کردیم تا موشک بتواند پرتاب شود. از طرفی، زدن سوخت به موشک هم از مشکلات اساسی و زمان‌بر بود.

این موشک‌ها برای این‌که به هدف اصابت کنند، باید حداقل سه تا با هم پرتاب شوند و بهتراست که پنج‌تا باهم پرتاب شوند تا احتمال اصابت به نزدیک صد در صد برسد.

ما، چون از نظر تعداد موشک محدودیت داشتیم، می‌خواستیم که فقط یک فروند پرتاب کنیم، با یک فروند، احتمال میزان اصابت به هدف حدود هفتاد درصد بود.

برای ما خیلی مهم بود؛ اولین موشکی که شلیک می‌کنیم، به هدف بخورد. اصابت نکردن آن، ما را در وضعیت شکننده‌ای قرار می‌داد. قبل از ما، برادران نیروی دریایی ارتش، یک موشک را به‌صورت آزمایشی در منطقه‌ای در تنگه هرمز پرتاب کرده بودند و موشک به هدف اصابت نکرده و درون دریا افتاده بود.

این موضوع من را خیلی نگران کرده بود و می‌ترسیدم اولین موشکی که می‌زنیم، به هدف نخورد. به‌هرحال، اولین موشک را پرتاب کردیم و خوشبختانه به هدف خورد؛ چون طول اسکله البکر زیاد و حدود هزار متر بود.

زمان شلیک موشک، تعدادی قایق هم به دریا فرستادیم تا نفرات آن‌ها ببینند که آیا موشک به هدف اصابت می‌کند یا نه. با رادار هم مسیر آن را کنترل کردیم. با واحد شنود هم هماهنگ کرده بودیم که تماس‌های مخابراتی عراقی‌ها روی البکر با بندر ام القصر را کنترل کنند تا مطلع شویم که موشک به هدف اصابت کرده است یا نه؛ بنابراین از طریق چند منبع، نتایج پرتاب موشک را دنبال می‌کردیم.

هر سه منبع اصابت آن را به اسکله البکر تائید کردند. به‌این‌ترتیب، اولین عملیات موشکی‌مان با موفقیت اجرا شد و امید ما به انجام دادن عملیات با موشک‌های ساحل به دریا افزایش پیدا کرد.

به همین منظور، یکی از تیپ‌های موشکی را در منطقه قفاص در دهانه اروندرود، بین اروند و بهمنشیر، تقریباً بین جایی که ساحل ایران به دریا نزدیک می‌شود، نگه داشتیم.

هدفمان این بود که منطقه شمال خلیج‌فارس و خورعبدالله را تا ام القصر زیر پوشش داشته باشیم.

بازتاب مثبت عملیات موفقیت‌آمیز نیروی دریایی سپاه

بعد از اجرای موفق این عملیات، مسئولان کشور احساس کردند که نیروی دریایی سپاه می‌تواند عملیات‌های موفق انجام دهد. تا حدی روحیه مردم هم تقویت شد و احساس کردند که تجهیزات جنگی ایران افزایش‌یافته است.

این اقدام برای رزمندگان نیروی دریایی هم ارزشمند بود، چون آن‌ها نقش بیشتری برای خود در تأمین امنیت خلیج‌فارس قائل می‌شدند.

در رسانه‌های خارجی هم این موضوع به این شکل بازتاب یافت که ایران برای اولین بار با موشک ساحل به دریا به یک پایگاه نظامی عراق در خلیج‌فارس حمله کرده است.

پرتاب موشک، ناامنی زیادی برای نظامیان مستقر در اسکله ایجاد می‌کرد. در جریان جنگ، این اقدام، واکنش بسیار مؤثری در مقابل حملات مستمر عراق به اسکله‌های جزیره خارک بود.

صرف‌نظر از موشک‌های آمریکایی و اروپایی، موشک‌های کرم ابریشم، یکی از بهترین موشک‌های ضد کشتی در آن زمان بود.

بندر ام القصر، هدف بعدی

بعد از شلیک موشک به اسکله البکر، برنامه‌ریزی کردیم که بندر ام القصر را هم که محل استقرار ناوچه‌های دشمن بود، بزنیم. زدن ام القصر کار خیلی سختی بود؛ چون موشک‌های ساحل به دریا باید روی سطح دریا پرواز کنند و نباید در مسیرشان خشکی وجود داشته باشد.

برای زدن ام القصر موشک می‌بایست در بخشی از پروازش از روی رأس البیشه عبور می‌کرد که خشکی بود. این موضوع خیلی مهم بود. ما نمی‌دانستیم که چه اتفاقی خواهد افتاد.

با بچه‌هایی که آن‌ها را برای آموزش به چین فرستاده بودیم صحبت کردم. آن‌ها می‌گفتند که این موشک فقط باید روی سطح دریا پرواز کند. اگر مسیر پرواز از روی خشکی باشد، معلوم نیست که جواب بدهد.

با متخصصان موشکی جلسه‌ای گذاشتم. از آن‌ها خواستم که منحنی پرواز موشک را ارائه کنند تا مشخص شود که موشک در چه سطحی از آب دریا پرواز می‌کند و سبک پرواز موشک چیست.

بعد از بررسی‌های لازم، به متخصصان موشکی گفتم که، چون منطقه مثلث فاو، صاف و تقریباً دشت هموار و باتلاقی است، وقتی‌که موشک پرتاب شود، از بالای سر نخل‌ها حرکت می‌کند و می‌تواند حرکتش را به سمت بندر ام القصر ادامه دهد و به هدف بخورد.

ازنظر فنی حساب‌وکتاب کردیم و دیدیم که می‌شود پرتاب را انجام داد. بعد با آقای درخشان، فرمانده عملیات موشکی، نشستم و صحبت کردم. در نهایت او قانع شد که می‌شود چنین عملیاتی را انجام داد؛ البته دلش قرص نبود و می‌گفت احتمال این‌که موشک روی زمین فرود بیاید، وجود دارد.

منتظر زمان مناسب شدیم. وقتی عراقی‌ها قبل از اجرای عملیات کربلای ۴، جنگ شهر‌ها را شروع کردند و حملات به نفت‌کش‌ها را افزایش دادند، پیشنهاد کردم که به‌تلافی حمله به بنادر خارک، بندر نظامی ام القصر را بزنیم که پاسخی به جنگ شهر‌ها و نفت‌کش‌ها باشد. این پیشنهاد را با آقای هاشمی رفسنجانی مطرح کردیم و ایشان آن را پذیرفت.

بعد از طی این مراحل دومین موشک را به بندر ام القصر زدیم. نتیجه پرتاب موشک را با شنود کنترل کردیم؛ چون امکان این‌که کسی را به آنجا بفرستیم، وجود نداشت. از طرفی، سیستم راداری هم مسیر پرتاب موشک را کنترل می‌کرد.

اطلاعات کسب‌شده نشان می‌داد که موشک به بندر ام القصر اصابت کرده است. موفقیت این پرتاب هم برای دست‌اندرکاران آن مهم و جالب‌توجه بود.

با پرتاب موشک به ام القصر، امید ما به توانایی افراد آموزش‌دیده موشکی بیشتر شد؛ لذا این تیپ موشکی را تا آخر جنگ در منطقه شمال خلیج‌فارس نگه داشتیم. بعد از اجرای موفق این دو عملیات، احساس کردیم که حالا توان موشکی را می‌توانیم در مأموریت‌های گوناگون به کار بگیریم.

از روز اول جنگ تا برقراری آتش‌بس، عراقی‌ها تا حدی که می‌توانستند، سکو‌های نفتی ایران را می‌زدند. از اواسط جنگ، آمریکایی‌ها به کمک عراقی‌ها در خلیج‌فارس وارد عمل شدند.

عراق تصمیم گرفته بود که ظرفیت صادرات نفت ایران در خلیج‌فارس را با حملات دائمی‌اش به حداقل برساند. با همین سیاست، جزیره خارک و سایر سکو‌های نفتی و نفت‌کش‌ها هدف حملات هوایی قرار می‌گرفتند.

مقابله‌به‌مثل برای تحقق استراتژی بازدارندگی

ما برای اینکه ظرفیت صادرات نفت را حفظ کنیم؛ دو راه داشتیم: یکی پدافند از این توانمندی‌ها بود و دیگری اجرای عملیات مقابله‌به‌مثل برای ایجاد بازدارندگی؛ به‌طوری‌که عراقی‌ها وادار شوند که از حمله به تأسیسات نفتی ایران دست بکشند.

ما هر دو شیوه را به کار می‌گرفتیم؛ به‌این‌ترتیب که قوی‌ترین سامانه پدافند هوایی ایران که موشک‌های هاوگ بود، در جزیره خارک، مرکز اصلی صادرات نفت، مستقر کرده بودیم.

همه توان دفاعی نیرو‌های هوایی و دریایی را هم در سراسر خلیج‌فارس فعال کرده بودیم تا هواپیما‌های عراقی را از حمله به تأسیسات نفتی باز بدارند. با همه این اقدامات، توانی که ارتش عراق با کمک دولت فرانسه برای حمله به تأسیسات نفتی و حمله به نفت‌کش‌ها در خلیج‌فارس ایجاد کرده بود، برتر از قدرت دفاعی ایران بود.

عراق یک نیروی دریایی بسیار قوی و مدرن را برای حمله به نفت‌کش‌ها و اسکله‌ها و مخازن نفتی در خلیج‌فارس سازمان داده بود؛ درحالی‌که نیروی هوایی ایران مشکل فرسودگی و کمبود قطعات داشت و در حال ضعف بود.

در آن وضعیت، هیچ راهی نداشتیم جز اینکه از طریق مقابله‌به‌مثل بتوانیم جلوی حرکت مخرب عراق را بگیریم.

بعدازاینکه سکو‌های رشادت و رسالت در اواخر مهرماه ۱۳۶۶ هدف حمله کشتی‌های جنگی آمریکا قرار گرفتند، با اقداماتی که انجام شد، آمریکایی‌ها برای چند ماه حملات خود به تأسیسات نفتی ایران در خلیج‌فارس را متوقف کردند.

وقتی آمریکایی‌ها سکو‌های نفتی ایران را زدند، دوباره یک کشتی آمریکایی هدف قرار گرفت. آن‌ها دیدند که حملاتشان به سکو‌های نفتی ایرانی، روند ناامنی در خلیج‌فارس را توسعه می‌دهد؛ بنابراین، حملاتشان را متوقف کردند. این نشان می‌دهد که واکنش‌های مقابله‌به‌مثل تا حدودی مؤثر و مفید بوده است.

اقدامات مقابله‌به‌مثل می‌توانست حملات آمریکا و عراق را در کوتاه‌مدت متوقف کند. عراق در هیچ زمانی حملات خود را متوقف نکرده بود؛ ولی بعدازاین ماجرا برای مدت کوتاهی متوقف کرد. این تجربه نشان داد که واکنش به‌موقع می‌تواند نتیجه مثبت به همراه داشته باشد.

در این درگیری‌ها ما هیچ تلفاتی نداشتیم. حتی مجروح هم نداشتیم. تنها تلفاتمان زمانی بود که آمریکایی‌ها در ۱۶ مهر سال ۱۳۶۶ با بالگرد‌های آپاچی به قایق‌های ما حمله کردند؛ وگرنه ما در طول عملیات‌های مقابله‌به‌مثل و سایر عملیات‌های دریایی تلفاتی ندادیم.

منبع: ایسنا