وزیر ارشاد دولت اصلاحات در یادداشتی نوشت: ملبس شدن به لباس روحانیت، بسیار آسان‌گیرانه شده است. بدیهی است اگر طلبه‌ای درست درس خوانده باشد، در مرحله سطح هم که باشد، می‌داند که نباید به خانم بدحجاب نگاه کند چه رسد به اینکه فیلم و عکس بگیرد.

واکنش مهاجرانی به ماجرای حاشیه‌ساز این روزها: گفتا زکه نالیم که از ماست که بر ماست
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

وزیر ارشاد دولت اصلاحات در یادداشتی نوشت: ملبس شدن به لباس روحانیت، بسیار آسان‌گیرانه شده است. بدیهی است اگر طلبه‌ای درست درس خوانده باشد، در مرحله سطح هم که باشد، می‌داند که نباید به خانم بدحجاب نگاه کند چه رسد به اینکه فیلم و عکس بگیرد.

سیدعطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد دولت سید محمد خاتمی با نگارش یادداشتی در روزنامه اعتماد، به ماجرای درگیری یک روحانی و یک خانم در درمانگاه قرآن و عترت قم واکنش نشان داد.

در این یادداشت آمده است:

ماجرای عکس گرفتن طلبه (درستش طالب!) از بانویی در درمانگاه عترت و قرآن ماجرا شد! ماجرا جهات مختلفی دارد که نمی‌توان از کنارش گذشت. به هر حال در آستانه ماه مبارک رمضان و فروردین فرخنده، آن طالب بی‌تدبیر و به نظرم درس نخوانده و ناشایسته فضای جامعه را ملتهب و آلوده کرد. بدیهی است که در فضای مجازی و رسانه‌های فارسی که می‌خواستند و می‌خواهند برای انقلاب ژینا بستر تازه‌ای بیابند، دم به دم بر آتش ماجرا بنزین پاشیده‌اند. آن طالب را نماد کل روحانیت و حاکمیت ظالم معرفی کردند و آن خانم را نماد تمام ملت مظلوم ایران! می‌خواهم از زاویه دیگری به این ماجرای تاسفبار نگاه کنم.

دیدم آیت‌الله ناظم‌زاده قمی از اساتید حوزه علمیه قم در بیانیه‌ای شش ماده‌ای با دقت و جامعیت و دوراندیشی به موضوع پرداخته‌اند. و اما نکته‌ای که به نظرم می‌رسد، به شکل کلی مربوط به فضای اجتماعی است. نسبتی که جامعه روحانیت با این فضا دارد. به دلایلی که روشن است روحانیت نسبتی نزدیک با حکومت دارد، به قول عرب‌ها، «سهم‌الاسد»، قسمت شیر در اختیار روحانیت است! و به تعبیر حاج ملا هادی سبزواری: «ازِمّهُ الاُمورِ طُرّاً بِیده!» همه سرچشمه‌های حکومت در دست روحانیت است، طبیعی است که حساسیت‌های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی هم بار اصلی‌اش بر دوش روحانیت قرار می‌گیرد. مردم ایران به روحانیت و در شکل نمادین و عالی‌اش به امام خمینی اعتماد کردند و انقلاب وجهه دینی پیدا کرد و به پیروزی رسید. امام چگونه رفتار می‌کرد؟

روحانیون شاخص در استان‌ها، چگونه با مردم رفتار می‌کردند؟

انضباط در میان روحانیون و در توجه به حفظ شؤونات چگونه بود؟ به نمونه روشنی اشاره کنم. اخیرا در درس اخلاق آیت‌الله شیخ محمدباقر ایروانی در نجف اشرف، دیدم که ایشان به نکاتی توجه داده بودند. می‌دانیم که درس ایشان پر رونق‌ترین و به نظرم از جمله دقیق‌ترین و عمیق‌ترین دروس فقه و اصول در حوزه‌های علمیه شیعه در قم و نجف است. دروس اخلاق ایشان هم سرشار از لطافت و حکمت است. ایشان می‌گفتند: «شما (یعنی طلاب علوم دینی و روحانیون) وقتی در مسیر هستید، نبایست با موبایل صحبت کنید. این شیوه به موقعیت و وزانت شما به عنوان روحانی آسیب می‌زند. وقتی در جای مناسبی قرار گرفتید به تلفن‌ها جواب بدهید.» راستش در ابتدا به نظرم این توصیه سختگیرانه رسید، تا ماجرای قم پیش آمد. دیدم بسیار توصیه درست و بجایی است، سرِچشمه شاید گرفتن به بیل! این توصیه اخلاقی را بگذاریم کنار آن طلبه ماجراجوی هموطن قمی که از خانم بدحجاب توی درمانگاه فیلم و عکس می‌گیرد. ببینید تفاوت ره از کجاست تا کجا! کار از کجا آسیب دیده است؟

۱- فضای عمومی اخلاقی جامعه شکننده و تخریب شده است.

۲- ملبس شدن به لباس روحانیت، بسیار آسان‌گیرانه شده است. بدیهی است اگر طلبه‌ای درست درس خوانده باشد، در مرحله سطح هم که باشد، می‌داند که نباید به خانم بدحجاب نگاه کند چه رسد به اینکه فیلم و عکس بگیرد!

۳- درس اخلاق در حوزه‌ها، مهجور مانده و تمایل به مباحث سیاسی پر رنگ شده است. مدیریت حوزه علمیه یا اساتید نسبت به دروس اخلاقی کمتر توجه دارند. یا آثارش مشهود نیست. در حالی که می‌بایست پیش از آنکه کار به دادگاه ویژه روحانیت برسد، با شیوه‌های درون‌حوزوی بر این امور نظارت و راه‌حلی یافته شود. مثلا بگویند که طلبه مطلقا حق فیلم و عکس گرفتن از بانوان بدحجاب یا بی‌حجاب را ندارند. امام صادق علیه‌السلام فرمود: «کونُوا دُعاه النّاس بِغیر الْسِنتِکم.» این سخن، که مردم را بدون زبان یعنی با رفتار و منش خود به سوی خداوند بخوانید، مخاطب اولش روحانیون هستند که موضوع کارشان را دین و هدایت مردم قرار داده‌اند. ببینید این سخن با فیلم و عکس گرفتن از بانوی بدحجاب، آن هم با بچه شیرخوار توی درمانگاه چقدر منافات دارد. آن هم درمانگاهی با عنوان: «قرآن و عترت»!

روحانیت دشمنان بسیاری دارد، دیگر نیازی نیست که خودش به سوی خودش تیر بیندازد و:

چون نیک نظر کرد پر خویش در اشو دید

گفتا زکه نالیم که از ماست که بر ماست