با رسیدن آقامحسن از جنوب و آمدن برادر شوشتری در همان شب، فرماندهی قرارگاه مرکزی در صحنه نبرد را آقای محسن رضایی، شخصا عهده‌دار شدند و فرماندهی و هدایت قرارگاه تاکتیکی را به شهید شوشتری سپردند. در این زمان برادران شمخانی و رشید در قرارگاه امام حسین (ع) کرمانشاه حضور داشتند و کار هماهنگی قرارگاه مرکزی را دنبال می‌کردند.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

به دنبال پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران و پس از حمله اعضای سازمان تروریستی منافقین با پشتیبانی صدام حسین به کشورمان، محسن رضایی به همراهی گروهی از فرماندهان در صحنه نبرد هدایت عملیات را برعهده دارد و تومار این خائنین در هم پیچیده است. یکی از همراهان موثر فرمانده سپاه پاسداران در این عملیات، سردار شهید نورعلی شوشتری بود.

به گزارش «تابناک»؛ پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل، صدام حسین دیکتاتور رژیم بعث عراق در تیرماه ۱۳۶۷ طی یک سخنرانی تلویزیونی گفت: «... بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همین‌طور پیوستن مردم ایران به صفوف آن‌ها را خواهید دید.» به این ترتیب شش روز پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط ایران، ارتش بعث عراق توافقات این قطعنامه را زیر پا گذاشته، دوباره در جنوب و حوالی خرمشهر حمله کرد تا راه نفوذ برای ارتش سازمان منافقین باز شود و حتی توانستند تا آستانهٔ تصرف آن پیش روند.

عملیات مرصاد به روایت سردار علی فضلی

این تحرکات که با مقاومت مردمی همراه شد، منجر به استقرار مجدد نیرو‌های دفاعی ایران در جبهه‌های جنوبی شد. سازمان مجاهدین (منافقین) که این توهم را داشت در صورت حمله به ایران با استقبال مردمی مواجه خواهد شد و به سادگی ایران را به تصرف درخواهد آورد، نیروهایش را به ستون روی جاده به حرکت درآورد و برخی شهر‌های مرزی در غرب ایران را نیز برای زمان کوتاهی در قالب عملیاتی با نام فروغ جاویدان اشغال کرد.

در صحنه نبرد اما شرایط به گونه دیگری تغییر کرد و نه تنها از سازمان منافقین استقبال نشد، بلکه مقاومت‌های مردمی شکل گرفت که منجر به قتل عام مردم در شهرهای به اشغال درآمده در نوار مرزی غرب توسط منافقین شد. در نهایت با ورود رزمندگان اسلام با هدایت فرماندهان دلاور ایران ورق برگشت و در زمان بسیار کوتاه عملیات مرصاد با موفقیت همراه شد و پیاده‌نظام اصلی سازمان منافقین در این عملیات منهدم شد.

سردار دکتر علی‌محمد نائینی مشاور فرمانده کل سپاه و رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در گفت و گویی در این زمینه به روند عملیات اشاره کرد و گفت: با رسیدن آقامحسن از جنوب و آمدن برادر شوشتری در همان شب، فرماندهی قرارگاه مرکزی در صحنه نبرد را آقای محسن رضایی، شخصا عهده‌دار شدند و فرماندهی و هدایت قرارگاه تاکتیکی را به شهید شوشتری سپردند. در این زمان برادران شمخانی و رشید در قرارگاه امام حسین (ع) کرمانشاه حضور داشتند و کار هماهنگی قرارگاه مرکزی را دنبال می‌کردند.

نقش موثر سردار شوشتری در عملیات مرصاد

سردار نائینی ادامه داد: برادر محسن رضایی هم با استقرار روی ارتفاعی مشرف به اسلام آباد، یگان‌ها و قرارگاه تاکتیکی را هدایت می‌کرد. برای بستن تنگه پاتاق یک گروهان از نیروهای سپاه با بالگرد شنوک اعزام شد. در این شرایط هوانیروز کرمانشاه با دستور آقای هاشمی تحت امر سپاه قرار گرفته بود. علاوه بر این برادر احمد وحیدی با حکم آقامحسن به عنوان فرماندار نظامی شهر کرمانشاه منصوب شد. طی چند روزی که منافقین در محاصره یگان‌های سپاه بود، درگیری‌های شدیدی ادامه داشت و بخش زیادی از منافقین در صحنه‌ نبرد به هلاکت رسیدند و تعداد زیادی از آنها به اسارت درآمدند.

از سویی شهید سردار شوشتری خود در زمان حیاتش درباره نحوه اطلاع و تدارک برای چنین سازماندهی فرماندهی گفته بود: بنده در قرارگاه یونس در منطقه عملیاتی جنوب در اواخر جنگ بودم. در آنجا درگیر مقابله با تک ارتش عراق در منطقه جنوب در ایستگاه حسینه بعد از قطعنامه بودیم، همزمان با حرکت منافقین از مرز بسمت کرند غرب، نائینی اولین کسی بود که با من تماس گرفت. چند دقیقه بعد، آقای جان محمد فرمانده مرکز پشتیبانی غرب هم تماس گرفت و حرف‌های نائینی را تکرار کرد. هر دو ابتدا گفتند که عراق به سمت کرند غرب در حال پیشروی بوده و خطر سقوط کرند جدی است. من با آن‌ها تند شدم و گفتم اشتباه می‌کنید، بیشتر بررسی کنید، کرند برای عراق هدف نظامی نیست. بعد نگران شدم، در محل جلسه روی این تماس‌ها به فکر فرو رفتم و قدم می‌زدم.

نقش موثر سردار شوشتری در عملیات مرصاد

شهید شوشتری ادامه داده بود: مقام معظم رهبری که در آن زمان رئیس جمهور بودند و در منطقه جنوب حضور داشتند، از درب قرارگاه وارد شدند. ایشان گفتند؛ چی شده؟ چرا شما بهم‎ ریخته‎اید؟ عرض کردم: تلفن از غرب بود. بچه‌ها می‌گویند؛ در غرب هم حمله شده، عراق از غرب بسمت کرند غرب درحال پیشروی است، ولی گزارشات متناقض است. مقام معظم رهبری بلافاصله به آقای محسن رضایی گفتند؛ بگذارید؛ ایشان "آقای شوشتری" بروند غرب. نماز مغرب را خواندیم، بعد از اقامه‎ نماز اول دوباره من را صدا کردند که تلفن فوری دارید، آقای «جان محمد» گفت: دشمن به اسلام‎آباد رسیده، متعجب شدم، گفتم: شما یک ربع پیش به من گفتید؛ دشمن به کرند رسیده، چطور ۱۰۰ کیلومتر راه را در عرض این مدت کوتاه پیشروی کردند و به اسلام‎آباد رسیدند؟! گزارش‌ها اشتباه به نظر می‌رسد.

این فرمانده شهید ادامه داده بود: همزمان نائینی از سپاه چهارم و بچه‌های قرارگاه نجف هم تماس گرفت و همان حرف‌های جان محمد را زدند. در همین حال از پادگان اسلام‎ آباد غرب برادر دیگری با خط دیگری با ایشان تماس می‌گیرد. می‌گوید؛ من از داخل یکی از زاغه‌های مهمات تماس می‌گیرم. او می‌گوید؛ کسانی که پادگان و زاغه‌ها را تصرف کردند عراقی نیستند، دختران و پسرانی هستند که فارسی هم صحبت می‌کنند و قصد منهدم کردن زاغه‌ها را هم ندارند، بلکه زاغه‌ها را لاک و مهر می‌زنند و می‌گویند که این‌ها به دردمان می‌خورد.

نقش موثر سردار شوشتری در عملیات مرصاد

شهید شوشتری افزوده بود: دوباره برگشتم خدمت مقام معظم رهبری، ایشان گفتند چرا شما بهم‎ ریخته‎اید؟ عرض کردم مجدداً: تلفن از غرب بود، بچه‌ها می‌گویند؛ دشمن در حال پیشروی است، ولی گزارشات متناقض است، نمی‌توانیم به درستی تجزیه و ‎تحلیل کنیم. ایشان (مقام معظم رهبری) در جواب گفتند: من فکر می‌کنم که منافقین هستند، شما بروید و مطمئن شوید. من رفتم و گزارشات را گرفتم، برگشتم خدمت آقا و گفتم بله، منافقین هستند. هدف منافقین تهران است. شهید شوشتری در آن جلسه به ما گفت؛ نکته قابل توجه این بود که مقام معظم رهبری در همان روز اول و ساعات اولیه تهاجم منافقین متوجه هدف آنها که تهران است، شدند در حالی که ما پس از انجام عملیات و با به دست آوردن مدارکی از دشمن پی بردیم که هدف اصلی آن‌ها از این عملیات تهران بود.

این فرمانده دوران دفاع مقدس در ادامه گفته بود: مقام معظم رهبری و آقای محسن رضایی به من گفتند شما سریع خودتان را به کرمانشاه برسانید. من هم به دستور ایشان حرکت کردم. آقای ‎هاشمی‎ هم در همین اثنا از طریق برادر رشید و شمخانی که در کرمانشاه با ایشان بودند، با من تماس گرفتند و گفتند که سریعاً خودم را به منطقه برسانم. قرار شد راننده‎ای مرا به ایستگاه امیدیه برساند که از آنجا با هواپیما مرا به کرمانشاه برسانند. به راننده (برادر باغشنی از اهالی روستاهای نیشابور) گفتم که مرا به پادگان امیدیه ببرد و به ایشان تاکید کردم که دوراهی بهبهان - امیدیه را فراموش نکند. خسته بودم و خوابیدم، وقتی بیدار شدم دیدم در بین گردنه‌های بهبهان هستیم. ایشان خیلی ناراحت شد که مسیر را اشتباه آمده. خودم نشستم پشت فرمان و آمدیم به امیدیه، متأسفانه هواپیمایی که آمده بود دنبال من به اشتباه شخص دیگری (مرحوم آقای فخرالدین حجازی) را برده بود.

سردار شوشتری ادامه داده بود: با آقایان رشید و شمخانی تماس گرفتم و با آقای‎ هاشمی ‎صحبت کردم، ایشان خیلی عصبانی شدند و گفتند که سریعاً خودم را به منطقه می‌رسانم. به خلبان‌ها نگفته بودند که چه کسی را باید منتقل کنند، به خاطر اینکه مسئله سری باشد نام مهمان را ذکر نکرده بودند و اشتباهی ایشان را به قصد تهران برده بودند. با هواپیما که تماس گرفتیم، خلبان گفت باید به تهران بروم و بنزین بزنم و دوباره برگردم و من مجبور شدم صبرکنم.

این شهید درباره وضعیت کرمانشاه در روز حمله منافقین گفته بود: در بین راه خلبان گفت «به من دستور دادند که حق ندارید کرمانشاه بروید و باید هواپیما را در همدان بنشانید» به خلبان گفتم «من باید هرچه سریع‌تر به کرمانشاه بروم شما به مسئولیت خود من بروید آنجا. خلبان گفت: «به شرط آنکه در برج مراقبت کسی باشد که مرا راهنمایی کند، برج تعطیل نباشد و بتوانیم بنشینیم» نزدیک کرمانشاه از برج با ما تماس گرفتند و برخلاف تصور از ورود به فرودگاه ممانعت می‌کردند و با لحن ناسزا ما را از این کار منع می‌کردند. چون در صورت فرود هواپیما، فرودگاه توسط دشمن بمباران می‌شد، ولی ما چاره‎ای جز فرود نداشتیم. علی‎رغم مخالفت زیاد برج مراقبت، وارد فرودگاه شدیم در حالی که فرودگاه بمباران می‌شد. کرمانشاه محشر بود، در طول دوران دفاع مقدس هیچ روزی را مثل آن روز ندیدم. جمعیت کرمانشاه و شهرستان‌های اطراف به خارج از شهر هجوم آورده بودند. صحنه‌هایی که نمی‌شود به تصویر کشید و یا بیان کرد را من به چشم می‌دیدم. مردم از کرمانشاه خارج شده بودند و کسانی که وسیله نداشتند خانواده‎شان را به هر وسیله‎ای به هر مقصدی، سعی داشتند که از شهر خارج کنند.

این دلاور دوران دفاع مقدس درباره این عملیات گفته بود: روز سختی بود. زاغه مهمات‌های اطراف کرمانشاه همگی منفجر شده بود. میگ‌های دشمن در آسمان شهر می‌چرخیدند. با بالگردی به بیمارستان امام حسین (ع) خدمت آقای‎ هاشمی‎ رفتیم که شهید صیاد شیرازی هم آنجا بود و از آنجا به منطقه رفتیم. قبل از رفتن به منطقه باید برای تهیه‎ نقشه به قرارگاه نجف می‌رفتیم که با بالگرد آنجا رفتیم. در قرارگاه، میگ‌های دشمن مدام بالای سرمان بودند و با رگبارشان بالگرد را هدف قرار داده بودند. در عین حال مجبور بودیم به راه ادامه دهیم و جایی برای مخفی شدن نبود. در همین اثنا و در حال شلیک رگبار دشمن، خانواده‎ من که در قرارگاه نجف زندگی می‌کردند، با دیدن من و بالگرد با خوشحالی به سمت من آمدند، ولی من مجبور بودم از نزدیک شدن آن‌ها به اطراف بالگرد ممانعت کنم. بالاخره به سمت منطقه‎ درگیری رفتیم، در آنجا خط ما مشخص بود، خط کم‎عمقی در محدوده‎ی «چهارزبر» شکل گرفته بود.

او ادامه داده بود: گردان‌های مستقر در آنجا اکثراً گردان‌های آموزش‎ندیده و یا گردان‌های پشتیبانی و یا گردان‌هایی بودند که مأموریتی در آنجا نداشتند. خط ما خط ضعیفی بود، جمعی از بچه‌های سمنان در قالب تیپ ۱۲ قائم و جمعی از بچه‌های مجاهدین عراقی در قالب لشکر بدر و جمعی از برادران همدان و نیروهای ستادی قرارگاه نجف و سپاه چهارم؛ خط ضعیفی به عرض یک جاده با یک سری یال‌های جانبی تشکیل شده بود. در حالی که خط دشمن از گردنه‎ مرصاد (تنگه‎ چهارزبر) به صورت ستون‌های سه‎تایی و چهارتایی تا اسلام‎آباد ادامه داشت و انبوهی از جمعیت با تجهیزات بسیار قوی دیده می‌شد.

شهید شوشتری افزوده بود: گروهی خوشحال و سرمست از پیروزی سرود می‌خواندند و پرچم برافراشته بودند و در جلوی خط هم یک یا دو لشکرشان با ما مشغول جنگ بودند. شهید شوشتری در ادامه می‌گوید؛ دشمن به قدری امیدوار بود که دو مرتبه توانستند خط ما را بشکنند، ولی ما توانستیم خط را ترمیم کنیم. یک‎بار که خط شکسته شد، بلافاصله دختری پشت دوشیکا با ماشین از خاکریز عبور کرد و تا جلوی قرارگاه من آمد. با حضور شهید شوشتری در ارتفاعات چهار زبر بعنوان فرمانده قرارگاه نجف و سپس فرمانده عملیات مرصاد که آن شب از منطقه جنوب با هواپیمای ارتش خودش را سریع رسانده بود. طرح ریزی برای عملیات مرصاد انجام شد. از صبح روز بعد، چهارم مرداد با بمباران‌های هوایی توان منافقین تحلیل رفت و در روز پنجم با حضور تعدادی از یگان‌های سپاه عملیات مرصاد با فرماندهی سپاه که هوانیروز ارتش هم در کنترل عملیاتی آن بود، انجام شد.

سردار نائینی درباره نوع آموزش و عملیات منافقین گفته بود: منافقین از چند ماه قبل از سراسر دنیا به ویژه اروپا و برخی از نقاط داخل کشور فراخوان نیرو داشتند. آنها تلاش زیادی کردند تا از بین اسیران ایرانی در عراق نیرو جذب کنند. آنها از چند ماه قبل سازماندهی خود را برای یک عملیات بزرگ با هدف براندازی نظام و برای رسیدن به تهران انجام داده بودند. البته براساس اسنادی که در عملیات مرصاد بدست آمد در غالب تیپ و لشکر انجام داده بودند. منافقین به مدرن‌ترین تجهیزات مجهز شده بودند. آن‌ها صدام را متقاعد کرده بودند که شرایط فروپاشی ایران فراهم شده و اگر تجهیزات و تسلیحات مورد نیاز را برای آنها فراهم کند می‌توانند این کار را انجام دهند.

رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس یادآور شد: نیروهای رزمی منافقین هم به لحاظ روانی متقاعد شده بودند که همه شرایط فروپاشی بعد از پذیرش قطعنامه و همراهی مردم ایران در مسیر حرکت وجود دارد. نکته دیگر اینکه منافقین با ادعاهای بسیار که دائماً در حال آموزش نظامی بوده‌اند، اما واقعیت صحنه نبرد نشان داد که چنین ادعاهایی اساساً صحت ندارد. زیرا آنها تنها با اتکاء به جاده و در قالب ستون‌های طولانی با فواصل غیراصولی عملیات خود را شروع کردند و از تأمین جناحین و ارتفاعات سرکوب کاملاً غافل بودند و این نیز لطف خداوند متعال بود که آنها دست به چنین حرکت احمقانه‌ای زدند و نهایتاً بدست رزمندگان اسلام روی جاده متحمل تلفات کمرشکنی شدند.

سردار نائینی درباره آرایش نظامی ایران در عملیات مرصاد گفت: سازمان رزم عملیات مرصاد با فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء (ص) و هدایت تاکتیکی قرارگاه نجف با حضور یگان‌های متعددی بود. بخشی از استعداد این یگان‌ها برای مقابله با تک ارتش عراق در جنوب حضور داشتند که با استعداد عقبه آنها در غرب و انتقال سریع ۱الی۲ گردان در منطقه مرصاد حضور پیدا کردند. این احساس خطر جدی باعث شد به‌سرعت همه یگان‌های سپاه با هرگونه استعدادی که در اختیار دارند برای مقابله فرا خوانده شوند که سرعت عملیات و انهدام منافقین به گونه‌ای بود که با وجود حضور برخی از یگان‌ها، فرصت بکارگیری آنها هم بوجود نیامد.

این فرمانده دفاع مقدس افزود: سازمان رزم حاضر در منطقه مرصاد شامل لشکر ویژه پاسداران، لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع)، لشکر ۵۷ ابوالفضل، لشکر ۱۵۵ ویژه شهدا، لشکر ۹ بدر، لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص)، لشکر ۱۰ سیدالشهداء، لشکر ۷۱ روح‌الله، لشکر ۳۳ المهدی (عج)، تی پ۱۲ قائم (عج)، تی پ۷۵ ظفر، تی پ۶۶ ولی‌امر (عج)، تی پ۳۶ انصارالمهدی (عج)، لشکر ۵ نصر، تی پ۲۱ امام رضا (ع)، نیروهای کرند و اسلام‌آبادغرب به استعداد یک گردان، نیروهای قرارگاه رمضان، سپاه چهارم و قرارگاه نجف هرکدام به استعداد یک گردان و تیپ‌های ۲۹ نبی‌اکرم (ص) و مسلم‌بن‌عقیل از سپاه چهارم در منطقه عملیاتی مرصاد حضور داشتند و بخشی از استعداد آنها وارد عمل شد.