تحولات سریع در افغانستان حاکی از آن است که بحران پناهجویان ایران و ترکیه را متأثر خواهد کرد. گرچه حلّ این بحران برای تهران و آنکارا امکان‌پذیر نیست، آنها باید سعی کنند با مدیریت بحران اثرات منفی و نامطلوب آن را کاهش دهند.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

آنچه می‌د‌انیم

اکنون، طالبان عملاً بر افغانستان حکومت می‌کنند. و قدرت‌های جهانی و همسایگان افغانستان آماده هستند تا امارت اسلامی افغانستان را به‌رسمیت بشناسند. در چنین شرایطی، واضح است که بحران پناهجویان افغان، ایران و ترکیه را متأثر خواهد کرد، زیرا این دو کشور علاوه بر پیوستگی‌های فرهنگی و داشتن سطحی بالاتر از امنیت و توسعه، در مسیر مهاجرت افغان‌ها به اروپا قرار دارند. 

نقطه شروع دور جدید بحران در افغانستان

خروج نیروهای آمریکایی و متحدانش از افغانستان منجر به خلاء قدرت در این کشور شد. این امر زمانی پیچیده تر می‌شود که به یاد آوریم که نه دولت ترامپ و نه بایدن نمی‌توانند به توافق موثری با طالبان برسند. به‌نظر می‌ر‌سد با تغییر تمرکز ایالات متحده از اقیانوس اطلس به اقیانوس آرام، جهان شاهد تغییرات اساسی خواهد بود. و خاورمیانه بیش از هر منطقه دیگری از تأثیرات منفی این چرخش بزرگ ژئوپلیتیک متضرر خواهد شد. البته این استراتژی بزرگ ایالات متحده تنها یک قطعه از یک پازل بزرگ جهانی است. برای تکمیل این معما، باید به قطعه بعدی برویم: نفت ارزش خود را برای کشورهای شمال جهانی از دست می‌د‌هد. بر این اساس، خاورمیانه با موجی از خروج ارتش آمریکا روبه رو خواهد شد. در نتیجه این اقدام، یک زنجیره پایان‌ناپذیر و مسری از جنگ قدرت در این منطقه و اطراف آن انتظار می‌ر‌ود. در عمل، ایالات‌متحده می‌خواهد این مناطق را به حال خود گذاشته و به احتمال زیاد با حضور قدرت‌های اروپایی و روسیه در آنجا مشکلی ندارد.

به‌نظر می‌ر‌سد خروج سریع نیروهای آمریکایی از افغانستان در چنین چارچوبی تحلیل می‌شود. بنابراین ایالات‌متحده در تلاش است تا مناطقی را که زمانی برایش مهم بوده است، رها کرده و تلاش‌های خود را بر حوزه‌های جدید و البته مهم متمرکز کند. تجربه حمله بریتانیای کبیر و اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان نشان داده است که ورود نیروهای خارجی به این کشور مقاوم به یک جنگ فرسایشی و بی‌نتیجه تبدیل و خروج آنها منجر به نشت بحران به کشورهای اطراف می‌شود. متأسفانه ایران سالهاست که با مشکلات حاد اجتماعی، اقتصادی و امنیتی ناشی از حضور مهاجران غیرقانونی افغانستانی مواجه است. این امر در مورد ترکیه نیز صادق است. زیرا هر دو کشور در مسیر مهاجرت مهاجران افغانستانی به اروپا هستند. طبیعت مهمان‌نواز مردم ایران و ترکیه، علاوه بر روابط فرهنگی و مذهبی بین آنها و افغان‌ها، زمینه را برای حضور و حتی اقامت دائم مهاجرین افغان در آنجا فراهم می‌کند.

در هر صورت، بدیهی است که مانند هر پدیده دیگری در جهان، این بحران نیز مجموعه‌ای ‌از فرصت‌ها و چالش‌ها خواهد بود. اینکه هر بازیگر چقدر می‌تواند از فرصت‌ها استفاده کند یا مورد چالش قرار گیرد بستگی به توانایی‌ها و آمادگی آنها دارد.

بحران افغانستان: فرصت‌ها و چالش‌ها برای ایران

بسیاری از تحلیلگران همیشه رودخانه هیرمند و نگرش در مورد حق‌آبه دو طرف از آن را معیاری برای سنجش روابط تهران و کابل می‌د‌انند. لازم به ذکر است که ایران و افغانستان همواره بر سر میزان حق‌آبۀ خود، اختلافات دنباله‌داری دارند. افتتاح سد کمال‌خان در روزهای ابتدائی فروردین 1400 (پس از 43 سال) و ادعای اشرف غنی، رئیس‌جمهوری سابق افغانستان، در خصوص مبادلۀ آب هیرمند با نفت ایران باعث تعجب افکار عمومی ایران شد. این اقدامات با اصل حسن همجواری مطابقت نداشت. همزمانی این اقدامات با خشکسالی بی‌سابقه و اثرات تغییرات اقلیمی در این کشورِ خشک، افکار عمومی را برانگیخت. نباید فراموش کرد که در فرهنگ و جغرافیای ایران آب بیش از یک ماده مایع و بی‌رنگ است و بسیار تقدس دارد. برخی از کارشناسان حقوق بین‌الملل ایران مدعی بودند که بر اساس معاهده سعدآباد (1316) و انتزاع دشت ناامید از ایران و انضمام آن به افغانستان، دو کشور از حقوق یکسانی در بهره برداری از آب هیرمند برخوردارند. همچنین با جدی شدن احتمال بازگشت امارات اسلامی به قدرت، و مشاهدۀ استعانت مردم هرات و شیعیان هزاره، مردم ایران با آنها در شبکه‌های اجتماعی همدردی کردند. 

ایران می‌د‌اند که بازگشت طالبان به قدرت به دلیل هماهنگی نیروهای داخلی، منطقه‌ای ‌و جهانی در افغانستان است و برخلاف گذشته، تاب و توان مقاومت را ندارد. و هرگونه تلاشی برای سرکوب طالبان می‌تواند وضعیت را در افغانستان بدتر کند و به هجوم پناهندگان بیشتر منجر شود. بنابراین وقتی دیگر کشورها آماده به‌رسمیت شناختن و تعامل با امارت اسلامی در افغانستان هستند، چرا ایران خلاف جهت رودخانه شنا کند؟ از سوی دیگر، باید توجه داشت که برخلاف دوره جنگ شوروی و افغانستان (1358-1367) و جنگ‌های داخلی متعاقب آن، ایران به‌لحاظ اجتماعی و اقتصادی، آمادگی پذیرش مهاجرین افغانستانی را ندارد و به دنبال راهی است تا افغانستانی‌ها را در کشور خودشان نگه دارد.

بحران افغانستان: فرصت‌ها و چالش‌ها برای ترکیه

با خروج آمریکا و متحدانش از افغانستان، مذاکرات بین آنکارا و واشینگتن بر سر حفاظت از فرودگاه کابل (به‌عنوان تنها حلقه ارتباطی بین این کشور محصور در خشکی و جهان خارج) آغاز شد. همانطور که انتظار می‌ر‌فت، طالبان آشکارا با این ایده مخالفت کردند. این موضوع جنجال بین طرفین موافق و مخالف را در ترکیه برانگیخت. برخی از منتقدان استدلال می‌کردند که با پذیرش این مسئولیت، آنکارا خود را در جنگی بی‌حاصل و غیرضروری گرفتار می‌کند؛ اما برخی دیگر معتقد بودند که حضور ترکیه در کابل یک ضرورت است نه یک انتخاب. باری، اکنون و پس از خروج نیروهای ترکیه‌ای از افغانستان، طالبان خود از ترکیه و قطر برای اداره فنی فرودگاه کابل دعوت کرده است. 

لازم به ذکر است که به دلیل کاهش ارزش ریال و رکود در بازار کار ایران، مهاجران افغان (اعم از ساکنین افغانستان و حتی ایران) ترجیح می‌دهند برای اقامت یا مهاجرت به اروپا، از مرز ایران و ترکیه در استان آذربایجان غربی عبور کنند. مرزی که بخش شمالی آن دیوارکشی شده است و در بخش جنوبی نیز، عملیات ساخت دیوار مرزی با سرعت ادامه دارد. مرزی که به دلیل داشتن ویژگی‌های ژئومورفولوژیکی و اقلیمی (کوهستانی و سرد و پر مه) مستعد عبور غیرقانونی است. 

جمع‌بندی

ورود پناهندگان و مهاجران به هر کشوری پیامدهای مختلف و گاه غیرمنتظره‌ای ‌دارد، مانند: مشخصات جمعیتی (ویژگی‌های کمّی مانند تعداد، میزان رشد، هرم جنسی و سنی) و ویژگی‌های کیفی (سطح تحصیلات، سطح سلامت، تعادل جمعیتی)، اجتماعی (سطح جامعه‌پذیری و همدلی اجتماعی)، اقتصادی (شاخص توسعه انسانی، ضریب جینی، اشتغال و تورم) و حتی انتخاباتی (تغییر در الگوی انتخابات).

نه ایران و نه ترکیه به تنهایی قادر به مواجهه با بحران پناهجویان افغان نیستند. اما هر دو کشور باید سعی کنند دامنه این بحران را مدیریت کنند. ایران و ترکیه می‌توانند برای دستیابی به این هدف با کشورهای اتحادیه اروپا، روسیه، چین، هند و کشورهای آسیای میانه تعامل داشته باشند. چرا که هر یک از این کشورها به نوبۀ خود از این وضعیت متضرر خواهند شد. در حقیقت، بحران پناهجویان افغان نه یک مسئله داخلی و نه حتی منطقه‌ای، بلکه چالشی جهانی است و به همین دلیل ایران و ترکیه باید به دنبال جلب توجه جامعۀ جهانی به این آزمون جهانی و خطّ مقدم مقابله با آن (ایران و کشورهای آسیای مرکزی هم‌مرز با افغانستان) باشند. 

مهاجران به تنهایی مهاجرت نمی‌کنند، آنها حامل فرهنگ، عادات، کالاها و نیازهای خود هستند. آنها همچنین تسهیل‌کننده حضور اقوام و خویشان خود در کشور میزبان هستند. متأسفانه گاهی مهاجران افغان می‌توانند مروج تولید، پخش و مصرف مواد مخدر باشند. این مواد افیونی می‌تواند برای هر کشوری مشکلی بزرگ تلقی شود، اما برای کشورهایی چون ایران و ترکیه (جوامعی در حال توسعه با عملکرد ترانزیت و جمعیت جوان قابل توجه) می‌تواند مشکلات حادتری ایجاد کند. همچنین نباید از شرایط ویژه‌ای بگذریم که پاندمی کووید-19 در جهان ایجاد کرده است. ورود پناهچویان علاوه بر آثار سوء اولیه‌ای چون تشدید تنش‌های اقتصادی و اجتماعی حاصل از کرونا، از دست رفتن دستاوردهای حاصل از واکسیناسیون را نیز موجب خواهد شد. 

همانگونه که اشاره شد، علی‌رغم همبستگی فرهنگی و زبانی بیشتر پناهجویان افغان با ایرانیان، به دلایل اقتصادی و مهاجرتی، آنها تمایل بیشتری به انتخاب ترکیه دارند. افغان‌ها مانند بسیاری از پناهندگان دیگر معتقدند که ترکیه دروازه اتحادیه اروپاست. این در حالی است که رهبران اروپا می‌گویند از پناهندگان افغانستانی بیشتر، استقبال نمی‌کنند. با این حساب، ایران و ترکیه حق دارند از رهبران اروپائی، انتظارات ویژه‌ای از مشارکت در حلّ این چالش جهانی را داشته باشند. 

بر این اساس، ممکن است برای ترکیه و ایران بهتر باشد که سعی کنند راهی برای حفظ پناهجویان افغان در موطن خودشان و قبل از عملی کردن تصمیم خروج بیابند. این امر با سرمایه‌گذاری در افغانستان و تلاش برای دستیابی به توافق با کابل محقق می‌شود. بدون شک، اجرای این اقدامات با تعامل با سایر کشورهای درگیر در این موضوع و تداوم راهبرد ارتباط با دولت اسلامی بدون شناسائی رسمی امکان‌پذیر خواهد بود. چرا که طالبان در حال حاضر، به دنبال کسب مشروعیت و شناسائی بین‌المللی است و طبیعتاً می‌توان از این اشتیاق امارت اسلامی، برای مذاکره در خصوص وضعیت اقلیت‌ها، دادن آزادی‌های مشروع مدنی و تجدید نظر در باب برخی اقدامات‌شان بهره برد. 

نویسنده: دکتر سید محمد عیسی‌نژاد

منبع: دیپلماسی ایرانی