با زبان چرب و نرمش همه را فریب می‌دهد اما او این بار تصمیم گرفت دزد طلای مادربزرگ‌ها شود و با چرب زبانی آنها را فریب دهد و طلاهایشان را به چنگ آورد. سابقه‌دار است و راه و رسم سرقت را به خوبی بلد است.

مادربزرگ‌ها زود اعتماد می‌کنند
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

به گزارش مشرق، خودش می‌گوید برای اجرای نقشه‌اش تمرین کرده اما فکر نمی‌کرده به این زودی دستگیر شود. در ادامه گفت‌وگوی تپش با سارق طلای پیرزن‌ها را می‌خوانید.

خودت را معرفی کن؟

محمود ۴۳ساله هستم.

به چه جرمی دستگیر شدی؟

سرقت طلای زنان.

سابقه داری؟

سه بار به جرم سرقت در پوشش‌های مختلف و کلاهبرداری دستگیر شده‌ام.

چطور طلاها را سرقت می‌کردی؟

در پوشش انجام کار خیر.

توضیح بده.

به عنوان یک مقام مسوول و خیر به زنان سالخورده مراجعه‌می‌کردم و به بهانه‌های مختلف طلای آنها را گرفته و اگر فرصت مناسب بود فرار می‌کردم و اما اگر شرایط خوب نبود، طلا را به آنها باز می‌گرداندم.

چه بهانه‌ای؟

برای این‌که اعتمادشان را جلب کنم، می‌گفتم خیر هستم و قصد کمک به نیازمندان را دارم و از آنها می‌خواستم اگر در محله‌شان نیازمندی دارند به من نشان دهند. بعد طوری که انگارغافلگیر شده‌ام به طلاهایشان اشاره می‌کردم و می‌گفتم، من هم قصد دارم از این شکل طلا برای همسرم بگیرم و می‌خواستم آن را به من بدهند تا بررسی کنم یا از روی آن عکس بگیرم.

چطور به تو اعتماد می‌کردند؟

من فقط پنج میلیون خرج لباسم کرده بودم. همیشه خوشتیپ می‌گشتم تا باورشان شود مسوولم یا کار خیر انجام می‌دهم.

هرکسی خوشتیپ باشد به او اعتماد می‌کنند؟

نه، در کنارش باید چرب‌زبانی داشته باشی. وقتی خوشتیپ و چرب‌زبان باشی زنان سالخورده به خاطر ساده‌دلی به تو اعتماد می‌کنند و همکلام می‌شوند.

سوژه‌هایت را چگونه انتخاب می‌کردی؟

در خیابان‌ها یا اداره‌ها و بانک‌ها پرسه می‌زدم و زنان سالخورده که طلا همراه داشتند را شناسایی می‌کردم. بعد هم در فرصت مناسب به آنها نزدیک می‌شدم و با چرب زبانی سرقت را انجام می‌دادم.

بیشتر در کدام مناطق سرقت می‌کردی؟

بیشترین سرقت‌هایم را در اصفهان و تعدادی را در تهران انجام دادم.

کجا دستگیر شدی؟

در تهران. ماموران پلیس اصفهان ردم را زده بودند و به تهران آمدند و دستگیرم کردند.

از چند نفر سرقت کردی؟

فکر می‌کنم ۱۲پیرزن را نقره‌داغ و از آنها سرقت کردم.

چقدر از سرقت‌ها به جیب زدی؟

فکر کنم دو میلیارد تومان می‌شد.

دلت برای پیرزن‌ها نمی‌سوخت؟

من اول خوب دقت می‌کردم ببینم چقدر طلا دارند. زنانی را انتخاب می‌کردم که طلای زیادی داشته باشند و بعد از سرقت من دچار مشکل نشوند. تمام طلاها را هم سرقت نمی‌کردم و فقط یکی دو تکه برمی‌داشتم. اگر پیرزنی طلاهای زیادی همراهش نبود از او سرقت نمی‌کردم. وقتی یک زن ۱۲النگو پهن و سینه‌ریز ۳۰۰ گرمی دارد، به نظرتان پولدار نیست؟ بردن سه النگو از او ضرری نمی‌رساند.

مگر هرکسی طلای زیاد داشت بقیه باید از او سرقت کنند؟

من فکر می‌کردم اینها خیلی پولدار هستند برای همین مقداری از طلاهایشان را سرقت کردم و به زخم زندگی می‌زدم.

اعتیاد داری؟

خیر.

با پول سرقتی چه می‌کردی؟

مقداری بدهی داشتم که دادم. بقیه را هم خرج زندگی می‌کردم. پول پیش خانه‌ام را در تهران دادم.

از سابقه‌های قبلی بگو؟

به جرم سرقت لوازم منزل و کلاهبرداری دستگیر شده و چند سالی را در زندان بودم.

متاهلی؟

خیر. وقتی برای بار دوم دستگیر شدم همسرم طلاق گرفت.

نمی‌خواهی توبه کنی؟

دلم می‌خواهد اما وقتی برخی‌ها اینقدر ساده‌اند که می‌توانی راحت پول در بیاوری، آدم وسوسه می‌شود کار خلاف کند.

پس پشیمان نیستی؟

چرا وقتی با برخی از این زنان سالخورده روبه‌رو شدم فهمیدم طلاها دست به دست به اینها رسیده است و من با سرقتم خاطرات آنها را نابود کرده‌ام و دلم سوخت.