همسر سابق حاکم دبی رازهای زندگی خود با شیخ محمد و خانواده پادشاهی دبی را افشا کرد.

افشاگری همسر سابق حاکم دبی از رازهای خاندان سلطنتی
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:
به نقل از اسپوتنیک به نقل از پایگاه خبری خلیج‌آنلاین، رندا بنا همسر اول و سابق شیخ محمد بن راشد آل مکتوم حاکم دبی در مصاحبه ای با نشریه انگلیسی ساندی تایمز در خصوص زندگی خود و ماجراهای عاشقانه اش با حاکم دبی ، به دنیا آمدن فرزندش و سپس طلاقشان و اینکه چگونه از دیدن دخترش که اکنون به سن 40 سالگی رسیده محروم است شرح داد.

رندا که اکنون 64 ساله است، برای اولین بار ماجراها و داستان زندگی‌اش با حاکم دبی افشا کرد.او شرح داد که چطور ده‌ها سال برای برقراری ارتباط با دخترش که امروز در دهه چهل زندگی خود به سر می برد و با شیخ منصور معاون نخست‌وزیر امارات ازدواج کرده، سعی و تلاش کرده است. 

رندا می گوید: شیخ محمد انسان بسیار سرسختی است٬ من تصمیم خودم را گرفتم و او را ترک کردم و اکنون مجازات من این است که نمی‌توانم منال٬ دخترم را ببینم.

او از ماجرای آشنایی اش با شیخ محمد تعریف کرد و این که حاکم دبی هنگامی که رندا 16 ساله بود در یک مهمانی او را دیده و از او خواستگاری کرد.

رندا به همراه بن راشد در لندن زندگی می کرد و سپس به دبی آمد٬ البته زندگی در یک امارت عربی برای او جالب نبود.

همسر سابق بن‌راشد درباره  جدایی‌اش گفت: او پس از به دنیا آمدن دخترش در خلال سفر به بیروت فهمید که همسرش اشتباهی مرتکب شده و به همین دلیل تصمیم گرفت که از او جدا شود. 

رندا بعد از طلاقش از امارات خارج شده و به بیروت رفت و در آنجا که غرق آتش جنگ داخلی بود ربوده شد. کسی که او را ربود٬ یکی از فرماندهان شبه نظامیان بود که رندا را مجبور کرد با او ازدواج کند. پس از آن زندگی رندا همراه با طوفان و خشونت‌های فراوان بود و سپس صاحب دو فرزند شد.

پس از پایان جنگ داخلی٬ رندا از همسرش انتقام گرفت و او را به مقامات تحویل داد، در مقابل آنها به او اجازه دادند تا به همراه فرزندانش به ایتالیا برود که تا امروز هم در آنجا زندگی می‌کند.

همسر سابق شیخ محمد بن راشد شرح داد که او تنها یک عکس از کودکی منال را به رندا داد و آن تنها عکسی است که رندا از دخترش دارد. جالب توجه است که رندا چند سال بعد متوجه شد که این اصلا عکس منال نبوده و عکس یکی دیگر از فرزندان بن‌راشد بود و شیخ محمد او را فریب داده است.

وی افزود که چند روز قبل از اینکه به منظور شرکت در جشن عروسی منال قصد داشت به طور مخفیانه به دبی سفر کند٬ به او حمله شد به شدت مجروح گردید.

رندا می گوید که رازهای خانواده مکتوم را برای چند دهه در سینه‌اش نگه داشته بود؛ به امید اینکه با این سکوت بتواند دخترش را ببیند. اما امروز وضعیت سلامت او مناسب نیست و همچنین به شدت نگران است که با شکستن این سکوت٬ خودش و یا یکی از فرزندانش به دلیل انتقام مورد سوءقصد قرار بگیرند.

رندا ادامه داد: اگر به من اجازه دهند تا دخترم را ببینم همه‌چیز برایم جبران می‌شود؛ همه آن چیزی که می خواهم این است که یک بار دیگر او را در آغوش بگیرم.