قاسم محبعلی:
بر اثر یک اشتباه ممکن است خاورمیانه از کنترل خارج شود
قاسم محبعلی: آینده خاورمیانه به حل و فصل دو «مساله ایران و فلسطین» بستگی دارد/ ممکن است بر اثر یک اشتباه محاسبه وضعیت از کنترل خارج شود

قاسم محبعلی مدیر پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه:
آینده خاورمیانه به حل و فصل این دو مساله یعنی ایران و فلسطین بستگی دارد و هیچ کدام هم خیلی روشن نیست. با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، ایران خیلی دست باز ندارد و بازگشت به آن وضعیت نه جنگ نه مذاکره وجود ندارد. همانطور که فلسطین دیگر به قبل از ۷ اکتبر برنمی گردد.
طرف ها عاقل هستند و منافع خود را بر اساس سود و زیان تنظیم می کنند. این فرض یک فرض تئوریک است و ممکن است این فرض در عمل اتفاق نیافتد و فرض ما بر این است که هم ایران هم آمریکا با یک شرایط با ثباتی برسند و وضعیت خاورمیانه از این بی اطمینانی خارج شود اما از آن طرف هم ممکن است بر اثر یک اشتباه محاسبه وضعیت از کنترل خارج شود و این آن چیزی است که باید نگران بود./شفقنا
جنگ ایران و آمریکا حتمی است؟
مذاکرات ایران و آمریکا راهی به جز توافق ندارد مگر اینکه مسئولان جمهوری اسلامی حمله نظامی تندروهای واشنگتن و اسرائیل را به جان بخرند!
حکایت وضعیت مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا حکایت آن ضرب المثل انگلیسی است که میگوید «شیطان در جزئیات است». در حالیکه روند مذاکرات هستهای خوب پیش میرفت و این پیشرفت سریع حتی تحیّر شخص ترامپ را برانگیخته بود؛ بعد از سفر رئیس جمهور آمریکا به منطقه ناگهان ورق برگشت! ویتکاف اعلام کرد «حتی غنیسازی یک درصد نیز در ایران پذیرفته شده نیست»، در مقابل عراقچی وزیر خارجه کشورمان پاسخ داد «غنی سازی خط قرمز است و ما به آن ادامه میدهیم». در ادامه نیز دیدیم که رهبر انقلاب دیروز در آخرین موضعگیری خود نسبت به مذاکرات، گفتند: «گمان نمیکنیم به نتیجه برسد» و تاکید کردند «اینکه آمریکا بگوید به ایران اجازه غنیسازی نمیدهیم غلط زیادی است».
پافشاری دو طرف بر مواضع خود، تحلیلهای کارشناسان را به سمت و سوی جدیدی سوق داده است؛ برخی معتقدند این اختلاف حل شدنی نیست و نمایندگان تهران و واشنگتن بعد از نشستی پرتنش با یکدیگر خداحافظی میکنند. البته معتقدند که جنگ هم نخواهد شد، چون اجرای قراردادهای سنگین سرمایه گذاری بین آمریکا و ۳ کشور عربی نیازمند برقراری صلح و آرامش در منطقه است. اما تحلیلگران خوشبین به مذاکرات میگویند که شاید دور پنجم مذاکرات پرتنش باشد، اما، چون دو طرف راهی جز دیپلماسی ندارند نهایتا روی یک راهکار بینابینی با هم تفاهم میکنند.
قاسم محبعلی، دیپلمات پیشین درباره سرنوشت مذاکرات بعد از پررنگ شدن اختلافات ایران و آمریکا در موضوع غنیسازی گفت: «کلید اصلی مذاکرات «غنیسازی در ایران» است. وقتی ایران نیروگاه هستهای ندارد، داشتن غنی سازی یا نداشتن آن مسئله اول است؛ مسئله دوم اقتصادی بودن غنی سازی در ایران است، اما فارغ از این دو مسئله، غنی سازی برای تهران موضوعی حیثیتی محسوب میشود.»
وی افزود: «اینکه غنی سازی از ابتدا درست بوده یا خیر، موضوع دیگری است، هر چند به نظر میرسد سیاست ایران از اول چشم انداز روشنی درباره برنامه هستهای خودش نداشته است. غنی سازی برای کشور قریب به ۲ تریلیون دلار هزینه بالا آورده و تحریمهای زیادی به ما تحمیل شده است، حالا ایران احساس میکند اگر از غنی سازی صرف نظر کند شکست بزرگی را متحمل شده است.»
این تحلیلگر مسائل سیاست خارجی اظهار کرد: «آمریکا و متحدانش مثل اسرائیل و اعراب مخالف غنی سازی در ایران هستند بنابراین این مسئله کلیدی است و تا حل نشود فکر نمیکنم برداشتن یا کاهش تحریمها به جایی برسد. البته حتی اگر توافق هم بشود لغو تحریمها در دستورکار قرار نمیگیرد، چون تحریمها فقط شامل موضوع هستهای نیست؛ مگر آنکه توافقی بین دو طرف روی همه موضوعات تحریمی انجام شود.»
وی با اشاره به خطر بازگشت تحریمهای سازمان ملل متحد بر اثر فعال سازی مکانیزم ماشه افزود: «امیدواریم مذاکرات هستهای شکست نخورد، چون فکر نمیکنم حداقل فرصتی برای خروج طرف ایرانی از مذاکرات وجود داشته باشد. البته ایران پیشنهادهای متعددی درباره نحوه ادامه غنی سازی در داخل کشور ارائه کرده است که اجرایی شدن این پیشنهادها زمانی امکان دارد که با مشارکت و نظارت طرف آمریکایی انجام شود و با توجیه اقتصادی همراه باشد.»
این دیپلمات پیشین کشورمان یادآور شد: «اگر غیر از بوشهر نیروگاه هستهای هزار مگاواتی در ایران احداث شود، این نیروگاه سالانه به ۴۰۰ تن اورانیم نیاز دارد که، چون ایران این حجم اورانیوم ندارد باید آن را وارد کند. تمام کشورهای صادرکننده اورانیوم تحت معاهدهای هستند که آمریکا مجوز معادلات را به آنها میدهد.»
وی با اشاره به دو مدل همکاری آمریکاییها با سایر کشورها در غنیسازی اورانیوم ادامه داد: «نخستین شرط آن است که غنیسازی توجیه اقتصادی داشته باشد، در این صورت میتوان مثل مدل هند توافقی جداگانه با آمریکا امضا کرد و آمریکاییها خودشان به ایران بیایند و غنیسازی را انجام دهند، اگر این اتفاق بیفتد شاید مشکل اختلافی ما با آمریکا در مذاکرات برطرف شود. برخی کشورها مثل ژاپن، آلمان و آرژانتین نیز سلاح اتمی ندارند، اما بر پروسه غنیسازی آنها، آمریکاییها نظارت مستقیم دارند».
محبعلی گفت: «اگر خارج از دو مدل یادشده بخواهیم عمل کنیم باید ابتدا ببینیم منافع کشور ایجاب میکند که به دلیل یک مسئله حیثیتی کشور را در معرض جنگ قرار دهیم یا خیر؟ این تصمیمی است که نظام باید آن را اتخاذ کند. اگر ایران از مذاکرات خارج شود طبیعتا مکانیزم ماشه فعال خواهد شد و احتمال آنکه اسرائیل و تندروهای آمریکا فرصتی پیدا کنند تا یک جنگ محدودی را علیه ایران راه بیندازند، وجود دارد.»
وی افزود: «حتی اگر جنگ نشود آنقدر تحریمها افزایش پیدا خواهد کرد که شرایط اقتصادی ایران امکان تحمل این تحریمها را نخواهد داشت. ضمن آنکه احیای قطعنامه ۱۹۲۲ بعد از فعالسازی مکانیزم ماشه ریسک بالایی دارد، چون این قطعنامه همانند قطعنامهای است که آمریکاییها برای حمله به عراق از آن استفاده کردند. معتقدم کشور را نباید در معرض ریسک جنگ قرار داد، چون هزینه آن خیلی بالاست.»
این تحلیلگر مسائل سیاست خارجی درباره اعتقاد برخی کارشناسان به پیگیری استراتژی «نه جنگ نه صلح» بعد از پایان بی نتیجه مذاکرات ایران و آمریکا گفت: «بعید میدانم فرصت دیگری برای «نه جنگ نه صلح» باشد، چون الان موضوع «یا جنگ یا صلح» مطرح است. روند تحولات خاورمیانه بعد از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تغییر کرده است، هرچند کشورهای عربی قراردادهای سنگین سرمایه گذاری با آمریکا به امضا رساندند، اما آنها این کار را انجام دادند تا از شرایط بحرانی عبور کنند بنابراین خروج از مذاکرات ریسک بالایی دارد.»
وی با بیان اینکه «حکومت در هر کشوری باید سایه تهدید را از سر آن کشور دور کند» افزود: «اگر کسی میخواهد کشور را در معرض حمله قرار دهد به طوری که طرفهای مقابل شبیه یمن، لبنان یا غزه تأسیسات اقتصادی و هستهای ایران را بزنند، باید مسئولیتش را هم بپذیرد. البته کسانی که موضوع هستهای را به اینجا رساندند، پاسخگو نبودند و اگر هم کار به جنگ برسد قطعا پاسخگو نخواهند بود.»
دیدگاه تان را بنویسید