ایران تئاتر نوشت: برنامه انعکاس رادیو گفت و گو در هفته‌ای که پشت سر گذاشتیم به منتاسبت روز جهانی ارتباطات با حضور کارشناسان رسانه به بحث علوم ارتباطات حول محور نقش رسانه پرداخت.

ارتباطات در سیطره تهدیدها و فرصت‌های فرهنگی
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

در جریان برنامه انعکاس که در ساعت ۲۲ روز چهارشنبه ۲8 اردیبهشت ماه به طور زنده از رادیو گفت ‌و گو پخش شد، موضوع ارتباطات با محوریت رسانه مورد بحث و بررسی قرار گرفت. موضوع این برنامه به مناسبت 27 اردیبهشت ماه یعنی روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی انتخاب شده بود.

در این نشست رادیویی که با اجرای حسین شریفی انجام شد ، علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده نویسنده، منتقد، پژوهشگر و مدیر رسانه به همراه افسانه مظفری استاد دانشگاه و عضو هیات علمی و محمد امامی کارشناس رسانه و ارتباطات به عنوان کارشناسان برنامه حضور داشتند و در مورد روز ارتباطات و روابط عمومی به بحث و تبادل نظر پرداختند.

در ابتدا هر کدام از کارشناسان این نشست رادیویی مقدمه‌ای را در مورد روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی مطرح کردند. سپس به بیان پیش‌زمینه‌‌ای از موضوع برنامه و جنبه‌های مختلف آن پرداختند و در ادامه بحث اصلی آغاز شد.  

نگاه کاربردی به ارتباطات با گرایش بومی و ایرانی

علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده به نخستین پرسش این نشست پیرامون اهمیت ارتباطات بگفت: «بهتر است این برنامه فرصتی باشد تا در آن به شکل ملموس‌تری راجع به رشته نوظهور ارتباطات که عمر زیادی ندارد و از زمان جنگ جهانی دوم پی گذاشته شده صحبت کنیم. در جامعه نیز شناخت درستی از ارتباطات وجود ندارد. این برنامه می‌تواند فرصتی باشد تا در مورد جذابیت‌های این رشته و نکات بانمک آن صحبت کنیم. همچنین بد نیست به این اشاره شود که فعالیت در رشته ارتباطات بیشتر به درد چه کسانی می‌خورد و کدام افراد می‌توانند وارد این حوزه شوند.»

او در ادامه به این نکات اشاره کرد: «اصولا نگاه کاربردی به ارتباطات با گرایش بومی و مبتنی بر فرهنگ ایرانی نکته جذابی است. با این حال در آموزش و تدریس این رشته در دانشگاه‌های ما وجود نوعی گسست با فرهنگ ایرانی حس می‌شود. در واقع مبانی تدریس شده در دانشگاه‌های ما بیشتر مبانی غربی است و به همین دلیل کسانی که در این رشته فارغ‌التحصیل می‌شوند اغلب متکی بر مبانی غربی هستند. گاهی مشاهده می‌شود که در رشته ارتباطات آن بهره‌برداری و کاربرد لازم که ما می‌توانیم از آن استفاده کنیم وجود ندارد. در حالی که غرب به خوبی در حال استفاده از این ظرفیت است‌.»

چگونگی شکل گرفتن رشته ارتباطات

عضو شورای سردبیری روزنامه جام جم  در مورد چگونگی پیدایش رشته ارتباطات این‌گونه توضیح داد: « ارتباطات قدمت و عمر کوتاه‌تری نسبت به سایر رشته‌های علوم اجتماعی دارد. در واقع این رشته در آستانه جنگ جهانی دوم با تجربیاتی که از قبل به شکل سنتی وجود داشت نظیر جنگ روانی، شایعه پراکنی، مدیریت اجتماعی و امثال آن شکل گرفت. در آن زمان چیزی به نام افکار عمومی به شکل امروزی وجود نداشت و تنها روزنامه‌ها و پدیده نوظهوری به نام رادیو مورد استفاده مردم قرار می‌گرفت. دولت‌ها تازه متوجه شده بودند که برای اهداف نظامی نیز می‌توان از این ابزار بهره گرفت. همچنین در آن زمان پدیده پرواز نیز در حال فراگیر شدن بود و پرواز با بالن‌ها و هواپیماهای سبک برای اهداف نظامی و پخش اعلامیه به کار می‌رفت. به طور کل در آن زمان با فراگیری رادیو و... در خانواده های شهر نشین تازه بحث ارتباطات و افکار عمومی در حال جدی شدن بود.»

او در ادامه به رخدادهای تاریخی تاثیرگذار و در عین حال جالبی اشاره کرد که بر اهمیت بحث ارتباطات افزودند: «یکی از اتفاقات عجیبی که  فرمول‌ها را تغییر داد و به این قضیه عمق داد نمایش رادیویی اورسن ولز  بود. در واقع یک اتفاق اجتماعی تصادفی تحول عمیقی را در حوزه رسانه‌ای پدید آورد.»

حمله مریخی‌ها به زمین

علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده در ادامه برنامه انعکاس رادیو گفت و گو به خلاصه نمایشنامه رادیویی اورسن ولز و ماجراهای جالب پس از آن اشاره کرد. بنابر توضیحات او اورسن ولز زمانی شهرت فراوانی در تولید برنامه‌های رادیویی داشت و برای اینکه در برنامه‌های متعدد رادیویی حضور داشته باشد، آمبولانسی اجاره کرده بود تا سوار بر آن میان استودیوهای مختلف ضبط برنامه‌های رادیویی رفت و آمد کند. موضوع یکی از برنامه‌های رادیویی او که به شکل نمایش رادیویی اجرا شد حمله مریخی‌ها به زمین بود.

اکثر شنوندگان رادیو شنیدن یک برنامه عروسکی را به نمایش رادیویی اورسن ولز ترجیح داده بودند. بر اساس آماری که گرفته شد تنها ۳ درصد از جمعیت آمریکا مشتاق شنیدن برنامه رادیویی ولز بودند و در مقابل ۳۳ درصد قصد داشتند نمایش عروسکی مذکور را بشنوند.

با این حال در پایان برنامه عروسکی موزیکی پخش شد که مورد توجه مردم قرار نگرفت. به همین دلیل بسیاری از آنها موج رادیو را تغییر دادند و به صورت تصادفی مشغول شنیدن نمایش رادیویی حمله مریخی‌ها به زمین شدند. اما به دلیل اینکه برنامه رادیویی اورسن ولز را از ابتدای آن گوش نداده بودند متوجه نشدند که این برنامه واقعی نیست و تنها یک نمایش رادیویی است. از همین رو بسیاری از مردم ایالت‌های مختلف آمریکا موضوع حمله مریخی‌ها به زمین را باور کردند و به دلیل ترس با مراکزپلیس تماس گرفتند تا کمک بخواهند. خانواده ها نیز در ایالت های مختلف  از خانه‌هایشان خارج شدند و به بیرون از شهر فرار کردند.

کاشت دانه و دروی محصول با کمک رسانه و ارتباطات

سردبیر سایت ایران تئاتر در تکمیل توضیحات خود اضافه کرد: «به این ترتیب نمایش رادیویی حمله مریخی‌ها به زمین بحران اجتماعی بزرگی ایجاد کرد و به یک پدیده پژوهشی در مورد تاثیر رسانه در قلب واقعیت تبدیل شد. شاید همین امروز  اگر  در کشورمان  با چنین پدیده‌ای مواجه شویم تنها به آن بخندیم و از کنارش عبور کنیم. اما غرب که در میانه تحول رسانه قرارداشت ب آن توجه کرد و علوم ارتباطات را جهش داد.  

ایناتفاق موجب شد تا عده‌ای به این فکر بیافتند که چگونه یک برنامه غیرواقعی قادر است مردم را متقاعد به وجود یک رویداد واقعی کند و همین پرسش مبنای یک تحول رسانه‌ای شد. بنابراین رسانه فهمید که می‌تواند به روش‌های مختلف بر افکار عمومی تاثیر بگذارد و وارد یک حوزه جدید شد. این امر قوام و انشعاب پیدا کرد و به تجربیات تازه و آزمایش‌های میدانی انجامید تا به تدریج بزرگ شود و امروز به یک تکنیک خیلی تعریف شده و مهندسی شده برای تاثیر بر افکار عمومی تبدیل شده‌ و روی سبک زندگی در دنیا اثر گذاشته است. طوری که حکومت‌ها و قدرت‌ها این توان را در اختیار گرفتند و برای آن مبانی تعریف کردند تا بیشترین بهره‌برداری را بکنند.»

او توضیحات خود در رابطه با این موضوع را چنین ادامه داد: «از جمله در حوزه سبک زندگی که ما در ایران آن را معنوی و به شکل دعا و پرهیزکاری می‌بینیم، در غرب  سبک زندگی آداب عملی  دارد. یکی از این موارد روزنامه خواندن، تماشای تلویزیون و گوش دادن به رادیو است. به عنوان مثال در آمریکا چه در شهرهای بزرگ و چه در شهرهای کوچک مردم را عادت داده‌اند که هر روز صبح روزنامه‌ای دم خانه‌هایشان باشد و هنگام خوردن صبحانه آن را بخوانند. در واقع این یک آداب عمومی است و مردم تصور می‌کنند اگر این کار را نکنند چیزی را از دست داده‌اند.»

عبدالعلی‌زاده در ادامه برنامه انعکاس به نتیجه این موضوع اشاره کرد و توضیح داد: «نتیجه این آداب عمومی آن است که آنجا رسانه بر اساس علوم ارتباطات اولویت روزانه مردم را تعیین می‌کند و به آنها می‌گوید امروز به چه چیزی فکر کنند. یا اگر بحرانی نباشد ممکن است بحران بسازند. مثل بسیاری از بیماری‌های کاذب و معضلات اجتماعی دروغین که تنها برای کنترل افکار عمومی خلق می‌شوند. رسانه به مردم می‌گوید چه تصمیم و رویکردی به آن بحران داشته باشند و جمع‌بندی  و نتیجه را نیز برایشان مشخص می‌کند. یعنی اگر قرار است بحرانی حل شود رسانه به مردم می‌گوید با سیاست‌گذاری انجام گرفته آن بحران حل شد. یعنی آنجا یک ارتباط ارگانیک بین رسانه‌های مختلف مکتوب و شنیداری و دیداری از حمله سینما و ماهواره و تلیویزیون  پدید آمده است تا دانه‌ای کاشته شود و مفهومی شکل بگیرد و محصولی برداشت شود . به نحوی که فرد تصور کند که خودش آن را کشف کرده است. یعنی با کارشناسی ارتباطات، مردم به سمت نتیجه و هدف کلانی که تعریف شده است هدایت می‌شوند.»

تصور مردم غرب از ایران تحت تاثیر رسانه

سردبیر سایت ایران تئاتر پس از توضیحات فوق به ذکر مثال‌هایی در این زمینه پرداخت: «به طور مثال می‌توان به تصور مردم غرب از کشوری به اسم ایران اشاره کرد که تحت تاثیر رسانه است. در حالی که مردم امریکا و کشور های غربی می‌توانند بروند در اینترنت جستجو کنند، به همان اطلاعاتی که رسانه‌ها به آنها می‌دهد بسنده می‌کنند. بنابراین اگر هر ایرانی در خارج از کشور بگوید ایرانی هستم از او می‌پرسند ایران؟ صحرا؟ عراق؟ ایرانی عربی حرف می‌زنی و با شتر رفت و آمد می‌کنی؟»

او اضافه کرد: «هنگامی هم که خارجی‌ها به ایران می‌آیند از این همه امنیت و امکانات و شتاب مردم در زمینه استفاده از جدیدترین اختراعات بشری گیج می‌شوند. به طور مثال اگر شما به آلمان بروید می‌بینید که بعضی از مردم تلفن هوشمند لمسی ندارند. اما در ایران همه دوست دارند آخرین مدل روز تلفن‌های هوشمند لمسی دستشان باشد. در عین حال در آلمان کسی تصور نمی‌کند که یک ایرانی تا به حال موبایل دیده باشد.»

او برای نتیجه‌گیری این بحث توضیح داد: «مقصودم این است که امروز رشته ارتباطات به حدی دارای تخصص‌ها و جزییات مختلف شده است ولی متاسفانه در کشور ما میان اکثر کارشناسان این حوزه به عنوان یک تکنولوژی شناخته نمی‌شوند. ما هنوز داریم به مبانی اولیه ارتباطات بسنده می‌کنیم و نمی‌توانیم از این ابزار حتی در پیشبرد اهداف خوشایند و خیر استفاده کنیم. به همین دلیل دائم به دنبال واکنش نسبت به حملات رسانه‌ای و بحران‌های کاذب اجتماعی و از این قبیل هستیم. چون کسانی که این بحران‌ها را برای ما ایجاد می‌کنند مسلط به مهندسی ارتباطات هستند.»

لزوم تقویت علم ارتباطات در کشور

در بخش بعدی برنامه انعکاس رادیو گفت ‌‌ وگو مجری برنامه یعنی حسین شریفی این پرسش را مطرح کرد: «به نظر می‌رسد ما نیاز به تقویت علم ارتباطات در کشور چه از نظر عمومی برای مردم و چه از نظر تخصصی برای کارشناسان این حوزه داریم. در این رابطه چه نظری دارید؟»

محمد امامی در پاسخ به این پرسش گفت: «بعد از انقلاب صنعتی در غرب نیم قرن شاهد پیشرفت بودیم ولی پس از آن بعضی دیدند که انسان‌ها خسته شده‌اند و در حال تبدیل به ماشین و ربات هستند. ما نیاز به توسعه و پیشرفت علم ارتباطات داریم. ولی باید توجه داشت که این مسیر توسعه مسیر قطاری نیست که فقط به سمت جلو حرکت می‌کند. این مسیر مانند مسیر مترو علاوه بر حرکت به سمت جلو باید به سمت عقب نیز طی شود. یعنی ما باید گاهی برگردیم و به عقب نگاه کنیم و ببینیم آیا پیشرفت رو به جلو در جهت توسعه علم ارتباطات فقط یک پیشرفت صنعتی بوده یا مسائل انسانی نیز در آن مورد توجه قرار گرفته است. ما اغلب به عقب نگاه نمی‌کنیم تا مسیر حرکت به سمت جلو را بررسی کنیم. برخلاف مسائل اقتصادی و سیاسی که می‌گویند ما به عقب بر نمی‌گردیم، در مسائل انسانی و اجتماعی نمی‌توان این را گفت. حتی در آن حوزه‌ها هم نباید این را بگوییم. چرا که ما ضرر این موضوع را داده‌ایم، در همین دو دولت قبل و در کشور خودمان هم داده‌ایم و آسیب‌های آن را امروز می‌بینیم.»

او توضیحات خود را چنین ادامه داد: «ما باید همیشه پشت پایمان را هم ببینیم. مثل همان مثال قدیمی که بزرگان به ما می‌گفتند در هر کاری که می‌کنی هیچ وقت پل‌های پشت سر خود را خراب نکن. توسعه هر علمی اگر به واسطه خراب کردن پل‌های پشت سر باشد، آن علم نه تنها به زودی تحلیل رفته و از بین می‌رود بلکه هیچ چیزی نمی‌تواند جایگزین آن شود. امروز نه فقط ما که جهان به این نقطه رسیده است که مسائل انسانی را نیز باید در مسیر توسعه علم لحاظ کند. ما علاوه بر شرح مسئولیت یک شرح وظیفه انسانی نیز داریم که باید به آن عمل کنیم. من خودم همیشه در کلاس‌های درس دانشگاه تلاش می‌کنم که این مسائل را در حد امکان به دانش‌آموزانم گوشزد کنم. ولی آنها وقتی بیرون می‌آیند هیچ نمایی، نمادی و نشانی یا خطی از مسائل انسانی در هیچ حوزه‌ای نمی‌بینند. مسائل اقتصادی و سیاسی به بی‌رحمانه‌ترین شکل آن در حال حرکت است. گام‌هایی که دولت‌ها و کشورها در راستای توسعه بر می‌دارند به بی‌رحمانه‌ترین شکل در راستای توسعه و چشم‌اندازی که خودشان می‌بینند در حال حرکت است. اما ما این چشم‌انداز را یک بار تجربه کردیم و جهان امروز دیگر جهانی نیست که بگوییم یک بار دیگر هم تجربه می‌کنیم. ما باید تجربه انقلاب صنعتی را مد نظر قرار دهیم و بدانیم مردمی که برایشان در سطوح مختلف تصمیم می‌گیریم نه ربات که انسان هستند. پس باید بدانیم کارشناسان و مدیران حوزه رسانه و ارتباطات و روابط عمومی اصلی‌ترین افراد تصمیم‌سازی در گفتمان بین مردم و دولت هستند و در انتخاب آنها خیلی باید حساس‌تر باشیم.»

 بی‌اطلاعی از وجود اولین شبکه ارتباطی عظیم دنیا در ایران

علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده در توضیح چالش‌های توسعه علم ارتباطات اظهار داشت: «باید به چشم اسفندیار این موضوع که چرا ما نمی‌توانیم از توسعه این علم بهره ببریم توجه داشت. من به نکته دقیق فرمایشات آقای امامی اشاره می‌کنم که گفتند باید برگردیم و به گذشته نگاه کنیم. اما یک تفاوت دیدگاه داریم که آن می‌شود چشم اسفندیار وضعیت فعلی ما. اصولا همکاران حوزه دانشگاهی همیشه مارا به تجربیات غرب ارجاع می‌دهند. مثلا می‌گویند برگردیم به انقلاب صنعتی. ما می‌گوییم اتفاقی که باعث می‌شود ما به نتیجه نرسیم همین است. اینکه ما هیچ وقت به داشته‌های خودمان بر نمی‌گردیم.»

او برای توضیح این موضوع مثال چاپارخانه را مطرح کرد: «مثلا اگر امروز به افراد دانشگاهی بگوییم ما زمانی پیشرفته‌ترین  و عظیم ترین شبکه ارتباطی دنیا یا همان چاپارخانه را داشتیم تعجب می‌کنند و فکر می‌کنند شما شیفته فرهنگ ایرانی هستید. خیلی‌ها اصلا نام چاپارخانه را نشنیده‌اند و چیزی از آن نمی‌دانند. در قدیم چاپارخانه خبرهای مهمی مثل مرگ پادشاه را در فاصله زمانی کمتر از دو روز از مدائن به تخت جمشید می‌رساند و برای این کار علاوه بر اسب و سوارکار از تکنیک‌های دیگری مثل دود، نور خورشید، علائم و نشانه‌ها در بلندی و امثال آن استفاده می‌کرد. این یک چیز بی‌نظیر در دنیا بود و ما به عنوان یک تمدن قدیمی با امکاناتی که داشتیم در مدیریت سرزمین وسیع ایران از آن استفاده می‌کردیم.»

او برای جمع‌بندی این بحث توضیح داد: «منظور من این است که امروز در دانشگاه‌های ما مبانی قدیمی غربی تدریس می‌شود که تاریخ مصرف آنها پنجاه سال است  در دنیا گذشته  و این مباحث دیگر منسوخ شده است. اول آنکه این مبانی به روز نیستند و دوم آنکه حتی اگر به روز هم بشوند به درد ما نمی‌خورند چون محتوای ایرانی ندارند. در کل ما از اصول به روز رسانی حرفه‌ای به دوریم.»

تفاوت اصول حرفه‌ای در ایران و جهان

سردبیر سایت ایران تئاتر برای توضیح تفاوت اعلوم انسانی در ایران و جهان این مثال را مطرح کرد: «شما اگر در دنیا به یک کارمند حقوق خوب، بیمه، امکانات رفاهی و امثال آن را بدهید او حتی جان خود را هم برای ارگانش می‌دهد. اما در ایران  این فرمول کاربردی ندارد . ما در ایران نیروی کاری داریم که در شرایط بد کار می‌کند، یعنی نه میز دارد نه کولر و مجبور است روی پای خود بنویسد. بازده این نیرو و خروجی آن صددرصد است. اما وقتی امکانات او را افزایش دهید بعد از مدتی می‌بینیم که میزان بازدهی او به همان نسبت کاهش پیدا می‌کند و از صد به هشتاد، هفتاد و پنجاه درصد می‌رسد. زیرا فرد ایرانی مادیات برایش در درجه دوم اولویت قرار دارد و ارزش گذاری درست و معنویت برایش مهمتر است»

او برای توضیح این مثال اظهار داشت: «منظور من این است که ما به غلط بر اساس معیار غربی با نیروی انسانی ایرانی کار می‌کنیم.برای همین جوتاب نمی گیریرم همین اتفاق در بحث ارتباطات نیز رخ می‌دهد. مثلا اگر از دانش‌آموختگان رشته ارتباطات بپرسیم آیا در مورد رشته تحصیلی خود با منابع ایرانی در دانشگاه آشنا شده‌اید پاسخ منفی دریافت می‌کنیم. در حالی که ما در همین دانشگاه علوم ارتباطات سرفصل‌های درسی علوم اسلامی و تمدن ایرانی داریم. اما نه استاد این مبانی را درست تدریس می کند و نه داتنشجو پیگیر آن است و این اتفاق نمی‌افتد و این پاسخ آن سوال است که چرا علم ارتباطات مثل دنیا برای ما کارامد نیست. تجربیات دهه شصت آمریکا و اروپا در ایران نمی‌تواند اتفاق بیافتد چون متخصص ما متخصص ارتباطات بومی نیست.»

تاریخ، تجربیات فرهنگی اختصاصی مردم این سرزمین است

علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده در ادامه برنامه انعکاس رادیو گفت ‌و گو توضیح داد: «منظور من این نیست که ما در تاریخ گذشته غرق شویم. این که می‌بینیم فقط تاریخ نیست و تجربیات فرهنگی اختصاصی مردم این سرزمین است که ما در دانشگاه‌ نه آن را تحلیل می‌کنیم و نه در مورد آن پایان‌نامه داریم. مثلا در مورد همین چاپارخانه ما چه تعداد پایان‌نامه داشته‌ایم؟»

او توضیح داد: «کسی که می‌خواهد در دریا چیز پایداری مثل سکو یا اسکله بسازد ابتدا بستر دریا را حفر می‌کند تا به بستر سنگی برسد و روی آن ستون بزند و سیمان بریزد تا به روی آب بیاید و بر آن اسکله بسازد. ما نمی‌توانیم  خانه خودمان را روی آب بسازیم. گذشته ما بازشناسی نشده است و دانشجوی ما آن را نمی‌شناسد. من در برنامه های قبلی هم اشاره کردم که ایرانی‌ها هزار سال قبل در مورد فرار مغزها با توجه به تجربیات آن زمان خود کتاب نوشته‌اند. وقتی من این را به دوستانم می‌گویم، تعجب می‌کنند. در حالی که کتاب آن چاپ شده و در بازار موجود است. نه امروز که پنجاه سال پیش این متن تاریخی ترجمه شده و وجود دارد. اما در دانشگاه کاراکتر  دانشجوی ما را شیفته جهان غرب می‌کنندو ایده ها و خلاقیت های او را می کشند»

هزار و یک شب بهترین منبع ارتباطی

سردبیر سایت ایران تئاتر در ادامه اظهارات خود اضافه کرد: «شما چند دانشجو می‌شناسید که هزار و یک شب خوانده باشد؟ این کتاب بهترین منبع ارتباطی است و مهارت‌های زندگی را به انسان می‌آموزد.»

افسانه مظفری: «چرا ما باید این منابع را در اختیار دانشجو بگذاریم؟ دانشجوی ما در بدو ورود خودش این منابع را مطالعه می‌کند.»

علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده: «خیر مطالعه نمی‌کند. شما چند دانشجو می‌شناسید که هزار و یک شب خوانده باشد؟»

افسانه مظفری: «الان شما می‌فرمایید که ما سرمایه‌گذاری را از روی دانشجو برداریم و به جای آن چه بکنیم؟ دانشجو سرمایه انسانی ما است‌.»

علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده: «بله سرمایه انسانی ما است. عرض من این است که ما باید تجربیات جهانی را بر اساس شناخت نیروی انسانی ایرانی، افکار عمومی ایرانی و علوم انسانی ایرانی و منابع فرهنگی ایرانی بازسازی کنیم.»

مسئولان مقاله‌نویس

محمد امامی در توضیح بومی‌سازی علوم اظهار داشت: «ما از شروع انقلاب تا امروز هرگز بحثی به عنوان بومی‌سازی، بحثی به عنوان علوم انسانی و بحثی به عنوان تبدیل منابع غربی به منابع ایرانی اسلامی نداشتیم. آنچه هم که داشتیم و یک سری کتاب‌هایی در این زمینه تدوین شده‌اند و من در جریانم، نه مورد استقبال قرار گرفتند و نه استادان دانشگاه تمایلی به تدریس آنها داشتند چه برسد به دانشجویان ما. اگر ما بتوانیم ارتباطات را از محله‌های هر شهر آغاز کنیم و بعد به شهرها بیاییم و بعد آن را به تمام آداب و رسومی که داریم بسط دهیم، طبیعتا می‌توانیم بهتر پیش برویم.»

او سخنان خود را این‌گونه ادامه داد: «به عنوان مثال امروز اگر به هر شهر یا محله‌ای بروید و  به زبان همان منطقه با مردم صحبت کنید یقینا ساکنان آن مناطق شما را بیشتر مورد احترام قرار می‌دهند. البته که این صحیح نیست و انسان‌ها در هر کجا که هستند تنها باید به واسطه انسان بودن مورد احترام قرار گیرند. اما این را گفتم تا در نهایت به این نکته اشاره کنم که تمام این‌ها در سطح تئوری است. ما پس از انقلاب شاید میلیون‌ها مقاله داشتیم که فقط ثبت شدند و جایی مورد استفاده نگرفتند. دانشجویان دکترای مملکت ما در حال حاضر با سخت‌ترین سیستم آموزشی مواجه هستند که بعضی از آنها بین دو تا سه سال برای فارغ‌التحصیلی صبر می‌کنند. چون باید هر کدام دو مقاله ISI داشته باشند. دانشجوی دکترا دو مقاله ISI را می‌خواهد چه کند؟ این مقاله‌ها کجا استفاده می‌شود؟»

امامی در مورد دوران کرونا اظهار داشت: «دوران کرونا به ما خیلی سخت گذشت ولی به مسئولان ما چندان سخت نگذشت. ما مسئولی داشتیم در سمت معاون که علیرغم داشتن حقوق کلان می‌گفت من اگر راننده اختصاصی نداشته باشم سر کار نمی‌آیم. خب این مسئول کجا درس خوانده است؟ در همین دانشگاه درس خوانده و همان مقاله‌ها را داده است. من در دوران کرونا بنابه یک حرکت خودجوش که از دانشگاه آزاد اسلامی آغاز شد و توسعه یافت، نماینده تام‌الاختیار پنج هزار نفر از دانشجویان دکترای سراسر کشور بودم. در این حرکت من خطاب به مسئولان گفتم آقایانی که در دوران کرونا دانشجویان دکترا را درگیر آزمون جامع و ثبت مقاله آی اس آی کرده‌اید، ما امروز بیست میلیون دانشجو و صد مجله پژوهشی داریم. آن کدام قیف است که بتواند این همه آدم را در خروجی خود قرار دهد؟ هنگامی که بحث تئوری دانشجو در دانشگاه تمام شد باید بتواند وارد جامعه شود و خدمت کند. اما در بحث مقاله گیر می‌کند و کارش به خرید و فروش مقاله و کپی کردن آن می‌رسد. در علم ارتباطات هم وضع همین است و هیچ پایان‌نامه‌ای در هیچ کجا کاربرد ندارد و از در خروجی دانشگاه بیروت نمی‌رود. ما باید به دانشجو بگوییم به جای ثبت مقاله برو به جامعه خدمت کن و این یک امتیاز برای تو است.»

تطبیق تجربه غربی‌ها با دانش خود

علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده در رابطه با بحث ثبت مقاله دانشگاهی با تایید گفته های دکتر امامی اظهار داشت: «اگر شما به عنوان یک دانشجوی نخبه ایرانی مقاله‌ای را در حوزه ارتباطات بر اساس فرهنگ خودت ارائه کنی آن مقاله اصلا مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد و برای دانشجو صلاحیت و اعتبار علمی به همراه نمی‌آورد. چون غربی‌ها می‌دانند کارکرد این علم چیست، پس اجازه نمی‌دهند کسی وارد این حوزه شود.»

او در ادامه برنامه انعکاس رادیو گفت‌ و گو چنین گفت: «حرف من این است که سیستم آموزشی ما در مبانی مانده است و محتوای غربی منسوخ و تاریخ مصرف گذشته را آموزش می‌دهد. دانشگاه های امریکایی که امروز در مورد علم ارتباطات خروجی می‌دهند مبانی دانشگاهی ما را که براساس دانش قدیمی آنها بوده منسوخ و طرد کرده اند.

مثلا دانشجوی داروسازی ما در ابتدا ایده دارد که کتاب قانون ابن سینا  را بخواند و داروهای چهل ترکیبی‌ آن را صنعتی کند. ولی بعد از دو سال حضور در دانشگاه این ایده را کنار می‌گذارد و آن را ناکارامد می‌داند. چون به او گفته‌اند که باید مثلث علمی غرب را الگو قرار دهی و این در ذهن او می‌ماند. در حالی که ما باید تجربه غربی‌ها را با دانش خود منطبق کنیم.»

تکیه به مبانی فرهنگی شرق

سردبیر ایران تئاتر در ادامه برنامه انعکاس رادیو گفت ‌و گو برای بسط بحث اینگونه مثال زد: «ما باید از به‌روزترین علوم ارتباطاتی غربی در دانشگاه‌های خود استفاده کرده و بعد باید علوم انسانی و مردم شناسی شرقی و ایرانی را سوار آن کنیم. اما این اتفاقات در عمل نمی‌افتد. مثلا در بحث ارتباطات بحث شایعه‌سازی یا جنگ روانی را داریم. آیا دشمن شایعه‌سازی و جنگ روانی را بر اساس علایق، مبانی و خاستگاه خودش طراحی و تعیین می‌کند ، تا تاثیرگذار باشد یا بر اساس علایق و خاستگاه من؟»

افسانه مظفری: «بله ابتدا می‌آید شناسایی می‌کند که ببیند نقطه ضعف کجا است و سپس بر اساس سلایق ما این کار را می‌کند.»

علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده: «خب حالا اگر من بخواهم در کشور خودم کاری کنم باید بر اساس سلایق و علایق مردم غرب این کار را انجام دهم یا فرهنگ و علایق و سلایق مردم خودم؟ ارگ با دانش آن ها برنامه ریزی کنم خب این که نتیجه نمی‌دهد.

یکی از خاصیت‌های ما این است که دشمن مقابل یا رقیب ما در حوزه جنگ روانی که بخشی از ارتباطات است، به اندازه کافی ما را نمی‌شناسد. اما من معتقدم بهتر از خودمان ، ما را می‌شناسد. برای همین بعضی از سناریوهایش موقع اجرا شکست می‌خورد. بنابراین مجبور است برای رسیدن به اهدافش نیروی میدانی بیاورد. در حالی که در کشور خودش مجبور به آوردن نیروی میدانی نیست. چون مردمش را می‌شناسد و امروز دانه را می‌کارد و سناریویی می‌نویسد تا ده روز بعد صددرصد بهره‌برداری ‌کند. چون مردمش را به توده رسانه‌ای تبدیل کرده است.»

او در توضیح تبدیل مردم به توده رسانه‌ای گفت: «مردم ما با اینکه تاثیرپذیر هستند ولی هنوز توده رسانه‌ای نیستند. توده رسانه‌ای یعنی کاملا تحت تاثیر رسانه قرار داشته باشند. در آمریکا درصد بالایی از مردم حتی بسیاری از نخبه‌ها به عنوان توده رسانه‌ای تعریف می‌شوند.»

افسانه مظفری: «حالا این خوب است که توده رسانه‌ای و در اختیار رسانه باشند یا نه؟»

علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده: «برای غربی‌ها خوب است ولی برای ما خوب نیست. چون ما شرقی و ایرانی هستیم.»

افسانه مظفری: «خب ما باید چه کار کنیم؟»

علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده: «ما باید بیاییم بر اساس مفاهیم فرهنگی خودمان عمل کنیم. مثلا در حوزه اقتصاد و ارتباطات به جای سودآوری مفهوم برکت را معنی و تبیین کنیم که سال‌ها معنی نشده است. یا در بحث کسب و کار مبانی فرهنگ کسب و کار خودمان که قبلا منبع مرجعی بود و تا سی سال پیش مورد استفاده قرار می‌گرفت را ترویج کنیم. در قدیم اگر یک حاجی بازاری قصد داشت یکی از پسرانش را در حجره خودش به کار بگمارد کتاب مکاسب را به آنها می‌داد تا بخوانند و بعد عالم محله و امام جماعت از آنها امتحان می‌گرفت و به پدر می‌گفت این پسر مثلا حسن را در حجره بگذار و آن یکی مثلا حسین را به کارمندی دولت بفرست و به گرفتن کار اداری تشویق کن.

ما اگر مبانی خود را بشناسیم، که در علم ارتباطات نمی‌شناسیم و تجربیات جهانی و دانش امروز علوم ارتباطات را بشناسیم، مثل هر علم دیگری آن را دچار جهش می‌کنیم. ملت ایران ذاتا چنین است، یعنی علمی را می‌گیرد و آن را تبدیل به ده می‌کند. این را تاریخ نشان داده است.»

خودشناسی صفوی

علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده در ادامه بحث تکیه بر مفاهیم فرهنگ شرقی و ایرانی اظهار داشت: «آقای دکتر می‌فرمایند ما باید برگردیم به انقلاب صنعتی و از آن کسب تجربه کنیم. من می‌گویم چرا به تجربیات خودمان توجه نکنیم؟ ببینیم دولت صفوی چه کرد که دوباره پرچمدار و قافله‌سالار تجارت دنیا و فرهنگ منطقه خودش شد. فرهنگ ما چندین بار با خاک یکسان شده بود و مغول کاری کرد که ما حتی دست چپ و راست خود را فراموش کرده بودیم. اما صفوی به خودشناسی پرداخت و این فرهنگ را احیاء کرد.»

خطر تبدیل ارتباطات به تبلیغات 

محمد امامی: «در تایید و تکمیل فرمایش دوستان باید بگویم که دو بحث به نام تبلیغات و ارتباطات داریم که این دو مقوله کاملا از هم جدا است. اما مشکل ما این است که ارتباطات ما اغلب به تبلیغات تبدیل می‌شود. یعنی ما از تمام ابزارها و عناصر ارتباطی بهره بسیار خوبی می‌بریم ولی این کار را برای تبلیغات انجام می‌دهیم نه برای ارتباطات. یعنی این موارد را برای بسته‌بندی شیک و شکیل یک محصول که می‌تواند کالا، محصول فرهنگی، یک محصول ملموس یا یک جسم مادی و فیزیکی باشد استفاده می‌کنیم. به این ترتیب تبلیغات سوار بر ارتباطات می‌شود. حتی مشاهده می‌کنیم که تبلیغات سوار بر روابط عمومی شده است. من بر اساس تجربیاتی که در برخورد با مردم اجتماع داشتم امروز به این نتیجه رسیده‌ام که ما هر تصمیمی که برای اجرا در نظر می‌گیریم باید به موضوع مردم ربط پیدا کند.»

چه کسانی به سمت رشته ارتباطات بیایند

در پایان برنامه انعکاس رادیو گفت‌ ‌و گو علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده به توضیح در مورد این موضوع پرداخت که رشته ارتباطات برای چه کسانی مناسب است: «بهتر است در پایان برنامه چند کلام در مورد رشته ارتباطات برای جوانانی که قصد تعیین رشته دارند یا شغل خبرنگاری را دارای شور و حال می‌دانند و آن را یک حوزه جنگنده و جذاب تصور می‌کنند، بگوییم تا شاید چیزی دستگیرشان شود.»

او در این مورد توضیح داد: «اگر بحث خیراندیشی را مد نظر قرار دهیم باید بگوییم کسی که وارد این حوزه می‌شود بهتر است یک آدم آگاهی‌بخش باشد نه آدم جنجالی. چون معمولا در حوزه رسانه جنجال‌هایی که به شکل فردی اتفاق می‌افتد ممکن است یک برکاتی در سطح اجتماعی داشته باشد اما برای فرد فعال در رسانه عاقبت به‌خیری ندارد. بنابراین جوانان اگر به آگاهی‌بخشی علاقه دارند وارد این حوزه شوند.»

او در رابطه با تناسب رشته ارتباطات با خلقیات شخصی افراد گفت: «والدین افرادی که به اصطلاح سرشان بوی قرمه سبزی می‌دهد و به آگاهی‌بخشی و تاثیرگذاری اجتماعی علاقه دارند باید فرزندان خود را به سمت این رشته هدایت کنند. در واقع این افراد می‌توانند به دانشگاه بیایند، رشته ارتباطات را بیاموزند و در جامعه تاثیرگذار باشند. ضمنا کسانی که به این رشته می‌آیند باید خودشان اهل مطالعه باشند و نباید صرفا به آموخته‌های دانشگاه تکیه کنند. اگر فقط آموخته‌های دانشگاه را ملاک قرار دهیم و به مطالعات جنبی بی‌اعتنا باشیم حتی ممکن است استعدادهای فرد از بین برود. شاید فرد با استعدادی وارد دانشگاه نشود اما به کمک مطالعات خوب و مستمر و ورود به حوزه عملی و حرفه‌ای رسانه و ارتباطات بتواند به فرد موفقی در این حوزه تبدیل شود. چون در بسیاری از دانشگاه‌های ما حتی مبانی مورد نیاز این رشته نیز تدریس نمی‌شود.»