امیرعلی ابوالفتح در مثلث نوشت:

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

چند روز پس از انتشار قانون بودجه دفاعی آمریکا که علاوه بر مشخص‌کردن بودجه‌ها و هزینه‌های این کشور به تعیین سیاست‌های دفاعی آمریکا می‌پردازد و حاوی بندهایی درباره ایران است، کاخ سفید هفته گذشته راهبرد جدید امنیت ملی آمریکا را منتشر کرد. دونالد ‌ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا در این سند، ایران و کره‌شمالی را کشورهای یاغی نامید و مدعی شد که حکومت‌های کره‌شمالی و جمهوری اسلامی ایران متعهد به بی‌ثبات کردن مناطق خود، تهدید اتباع آمریکا و متحدان آن کشور و نیز برخورد شدید با مردم خودشان هستند. در راهبرد جدید امنیت ملی آمریکا مدعی شده‌اند که ایران حامی‌ گروه‌های تروریستی است و آمریکا درحال استقرار سامانه‌های لایه‌بندی شده موشکی متمرکز بر کره‌شمالی و ایران به منظور دفاع از سرزمین آمریکا در برابر حملات موشکی است. همچنین در این سند به همکاری واشنگتن با متحدان و شرکایش به منظور ارعاب و ایجاد اختلال در فعالیت‌های گروه‌های تروریستی از جمله گروه‌های مورد حمایت ایران مانند حزب‌الله لبنان اشاره شده است. توسعه توان موشک‌های بالستیک ایران از دیگر مواردی است که در راهبرد امنیت ملی آمریکا بدان پرداخته و ادعا شده است که جمهوری اسلامی ایران فعالیت‌های سایبری صورت می‌دهد. با در نظر گرفتن مجموعه سیاست‌های اعلامی ‌آمریکا می‌توان گفت که اتفاق خاص و جدیدی در سیاست‌های این کشور در قبال ایران رخ نداده است. درواقع سیاست این کشور طی 40 سال گذشته مبتنی بر مهار جمهوری اسلامی ایران و تلاش برای تغییر رفتار این کشور چه درون مرزهای آن و چه خارج از مرزها

بوده است.

باوجودی که‌ ترامپ پس از انتشار سند امنیت ملی آمریکا بازهم برجام را زیر سوال برد اما اکنون تمام شواهد و قرائن بیانگر آن است که ایالات متحده آمریکا نه مایل است تغییری در موضوع برجام ایجاد کند و نه توان چنین کاری را دارد. باتوجه به چنین محدودیتی می‌‌توان در نظر گرفت که آمریکا در دیگر حوزه‌‌ها برای تحت فشار قرار دادن ایران فعال شود که در این زمینه اخیرا موضوعات موشکی و نقش‌آفرینی ایران در منطقه غرب آسیا بارها از سوی آنها مطرح شده است. درخواست‌های کنگره نیز در همین غالب‌ها در حال دنبال شدن است.

در عین حال جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا اخیرا در سخنانی و در توضیح اظهارات نیکی هیلی، سفیر این کشور در سازمان ملل گفت که واشنگتن به‌دنبال ائتلاف «دیپلماتیک» علیه ایران است و نه «نظامی». اظهارات اخیر مقامات آمریکا درباره ایران از چند جهت قابل بررسی است. نخست آنکه باید توجه داشت که استراتژی آمریکا در قبال ایران همواره تلفیقی از اقدامات دیپلماتیک و تهدید به اقدام نظامی بوده و این استراتژی از سال‌ها پیش توسط دولت‌های مختلف آمریکا دنبال شده است. استفاده از عبارت «همه گزینه‌ها روی میز است» و اینکه در برخی مقاطع گفته می‌شود طرح‌هایی برای حمله نظامی به ایران تدوین شده بود، حکایت از این دارد که آمریکایی‌ها اغلب این استراتژی تهدید به اقدام نظامی را در مورد ایران استفاده کرده‌اند. از سوی دیگر صحبت‌های ژنرال متیس نیز جدید نیست؛ درواقع وی همزمان با تهدیدات و حملات تند لفظی عنوان کرده که به‌دنبال استراتژی دیپلماسی است و اقدامات دیپلماتیک را از طریق ایجاد ائتلاف پیگیری خواهد کرد.

دررابطه با تهدید نظامی علیه ایران باید توجه داشت که طی ۴ دهه گذشته و حداقل پس از پایان جنگ تحمیلی و اتفاقاتی که برای سکوهای نفتی ایران رخ داد یا شلیک موشک به سمت هواپیمای مسافربری ایرباس، دیگر گزینه رویارویی نظامی مطرح نبوده است. در حال حاضر نیز به لحاظ تبلیغاتی و روانی احتمال برخورد نظامی مطرح است اما به نظر نمی‌رسد که واشنگتن چنین نیتی داشته باشد. وزیر دفاع آمریکا که پست بسیار کلیدی دارد در این باره رسما اعلام کرد که رویکرد ایالات متحده در قبال ایران، رویکرد دیپلماتیک و تشکیل ائتلاف علیه این کشور است و صراحتا گفت که آمریکا تصمیم و قصدی برای برخورد نظامی ندارد. ضمن اینکه توان دفاعی ایران نیز به‌گونه‌ای است که ایالات متحده آمریکا را از رودررویی بازدارد. ضمن آنکه اصولا در قرن بیست و یکم آمریکایی‌ها از ورود به جنگ‌های بزرگ، پرتلفات و پرهزینه پرهیز می‌کنند اما بدون شک راه‌های دیگری برای تقابل را در دستورکار قرار خواهند داد؛ جنگ‌های سایبری، اعمال تحریم در کشورهای هدف، ایجاد ائتلاف‌های منطقه‌ای، اجماع جهانی و تلاش برای بی‌ثبات‌سازی داخلی از جمله راهکارهایی است که از سوی آمریکایی‌ها در قبال ایران یا هر کشور دیگری که از دید آنها به‌عنوان کشور دشمن قلمداد می‌شود، استفاده خواهد شد. اما ورود به عرصه نظامی در حال حاضر و با وجود تمام تهدیدهای لفظی غیرمحتمل به نظر می‌رسد.

از دیگر سو درباره سند ۶۸ صفحه‌ای راهبرد امنیت ملی جدید آمریکا که هفته گذشته انتشار یافت، باید گفت که این سند، اولین سندی است که در دولت دونالد ‌ترامپ منتشر شده و قطعا برگرفته از نگرش کلان‌ ترامپ و مشاورانش به مقوله امنیت و مقوله جایگاه ایالات متحده آمریکا و تهدیداتی است که علیه منافع آمریکا وجود دارد. روح اصلی آن بر پایه اصل مورد توجه ملی‌گرایان آمریکاست که بر شعار اول آمریکا تاکید دارد و معتقد است که آمریکا تمام تصمیماتی که اتخاذ می‌کند باید مبتنی بر منافع این کشور باشد. سند امنیت ملی آمریکا۴ هدف اصلی دارد؛ تقویت دفاع ملی، تقویت امنیت در درون، ‌ترغیب و تشویق اقتصادی و تضمین صلح از طریق اعمال قدرت و گسترش نفوذ. در خصوص تقویت دفاع ملی یا تقویت درون توجه این سند بیشتر معطوف بر مقابله با تهدیدات تروریستی داخل آمریکا و تقویت ثبات اجتماعی و ایجاد وحدت در درون است. در مقوله اقتصادی بیشتر متوجه آن است که منافع ایالات متحده آمریکا تامین شود. پرهیز از سیاست‌های چندجانبه‌گرایانه اقتصادی و تمرکز بر قراردادهای تجاری نیز در این خصوص مورد توجه قرار گرفته است. تقویت صلح از طریق تقویت ارتش و اختصاص بودجه‌های بیشتر برای این نهاد است که به زعم آنها باعث می‌شود کشورهایی که به‌عنوان دشمنان آمریکا از آنها یاد می‌شود یعنی ایران و کره شمالی از سیاست‌های خصمانه خود دست بردارند.

همچنین برای دو کشور رقیب و برهم زننده نظم کنونی یعنی روسیه و چین نیز از عبارت تجدیدنظرطلب استفاده و آنها به‌عنوان رقبای واشنگتن معرفی شده‌اند. بحث آخر نیز گسترش نفوذ، توسعه ارزش‌های آمریکایی و بازگرداندن آمریکا به جایگاه پیشین خود در نظام تک‌قطبی است. این مواردی است که می‌توان به‌طور خلاصه از این سند بیان کرد. درباره ایران به نظر می‌رسد همان سیاست و رویکردی که دولت‌ ترامپ نسبت به جمهوری اسلامی ایران دارد، در این سند نیز به چشم می‌خورد. ضمن آنکه باید درنظر گرفت تمرکز این سند بیشتر بر نگرانی‌ آمریکا از آنچه اقدامات بی‌ثبات‌کننده یاد می‌شود، است. بعد از آن توجهش به فعالیت‌ها و توان موشکی ایران است و در نهایت اشاره کمتری به مساله هسته‌ای و برجام دارد که نشان از این دارد که از دید دولت کنونی اولویت مقابله با اقدامات منطقه‌ای ایران است تا بحث برجام. در مورد خاورمیانه می‌توان گفت تمرکز ایالات متحده بر اجما‌ع‌سازی و ایجاد ائتلاف بزرگ برای مقابله با ایران و تلاش با هدف برقراری صلح یا رابطه دوستانه کشورهای عرب با اسرائیل است.