پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

این روز‌ها با وجودی که سوریه از شر عنصری به نام داعش لااقل به صورت متمرکز و سازمان‌یافته، رهایی یافته است اما این کشور همچنان با مشکلات عدیده‌ای دست و پنجه نرم می‌کند‌؛ نخست گروهک‌های تروریستی و نیروهای باقیمانده از داعش و آینده آنها و دیگری نقش قدرت‌های فرامنطقه‌‌ای و منطقه‌ای در این کشور. در این میان آمریکا نیز صحبت از باقی ماندن نیروهایش البته به صورت غیرنظامی در سوریه را مطرح کرده است.

ایالات متحده آمریکا احساس می‌کند در سوریه از روسیه، ایران و حزب‌الله لبنان عقب مانده است. در واقع واشنگتن در زمان باراک اوباما، رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا استراتژی‌ای مبنی بر اینکه در سوریه از نظر نظامی فعال باشد، در دستورکار نداشت. باوجودی که در دور نخست ریاست‌جمهوری اوباما او را تشویق کردند که به بهانه به کار بردن سلاح شیمیایی به سوریه حمله کند اما او از این کار امتناع کرد. باراک اوباما با زیرکی این توپ را به زمین کنگره انداخت و کنگره آمریکا به جهت مخالفت با اوباما با حمله به سوریه مخالفت کرد. درنتیجه حمله‌ای به سوریه صورت نگرفت و اوباما این مساله را در کارنامه سیاست خارجی خود ثبت نکرد. اما همان جمهوریخواهان تندرویی که اوباما را مورد اتهام قرار می‌دادند که در سوریه مثبت، به موقع و فعال عمل نکرده، در دوره دونالد ‌ترامپ مدعی شدند که آمریکا از روسیه عقب افتاده و به نوعی باید این عقب ماندن را جبران کند.

امروز استراتژی آمریکای دوره‌ ترامپ بر این مبناست که گذشته را جبران کند. به این معنا که هر ‌جا آمریکا بتواند در سوریه جا پایش را محکم کند در آنجا ورود پیدا کند. در حال حاضر جنگ علیه داعش در این کشور پایان یافته و تنها نیرویی که آمریکا می‌تواند روی زمین به آنها استناد کند، کردهای سوریه هستند. اما کردهای سوریه دو دشمن دارند؛ دشمن نخست‌شان دولت سوریه و نیروهایی هستند که از آنها حمایت می‌کنند و دشمن دیگرشان ترکیه است. ترکیه به‌طور کلی نمی‌خواهد که نیروهای کرد در سوریه یا عراق به جایی برسند که ادعایی داشته باشند و بتوانند دست به دست پ.ک.ک در داخل ترکیه بدهند. آمریکا از این بابت ‌محذور شده و به همین دلیل در حال نجوا و زمزمه کردن است که می‌خواهد بعد از داعش نیز در سوریه حضور داشته باشد. اگر قرار باشد این حضور نظا‌می باشد درگیری به وجود خواهد آمد و اگر غیرنظا‌می باشد آمریکا بالاجبار باید نیروهای غیرنظامی‌اش را با نیروهای نظامی جابه‌جا کند. یعنی اگر کردهای سوریه نتوانند برای آمریکا کاری انجام دهند، این کشور مجددا به سمت راهکار ورود نیروی نظامی به سوریه حرکت خواهد کرد. در این صورت آمریکا با روسیه دچار تقابل خواهد شد. روابط مسکو و واشنگتن نیز در دوره ریاست‌جمهوری‌ ترامپ در آن حدی که روسای‌جمهوری دو کشور تصور می‌کردند به سمت بهبودی پیش نرفت. در نتیجه از یک سو تقابل میان دو کشور در صحنه سوریه محتمل است و از سوی دیگر آمریکا با هدف آنکه توازن قوایی صورت بگیرد می‌خواهد در سوریه حضور داشته باشد، آن هم از نوع نظامی. بنابراین این کشور اکنون صحبت از حضور غیرنظامی و مستشاری کرده ولی به مرور مجبور خواهد شد نیروهای نظامی‌اش را نیز به این کشور بازگرداند. در این بین آمریکا بدون شک نقشه‌هایی را برای حضور بلندمدت در سوریه در سرمی‌پروراند اما این حضور مانند حضور در افغانستان، نخواهد بود. اگر بخواهیم سوریه را با مورد افغانستان مقایسه کنیم باید گفت که در افغانستان روسیه حضور نداشت و این کشور مایل نبود که خاطرات دوران اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان تجدید شود اما در سوریه، روسیه دست برتر را دارد و آمریکا نیروی دست دوم محسوب می‌شود. همچنین آمریکا در سوریه نیروی قابل استنادی ندارد. این در حالی است که روسیه به استناد نیروی زمینی ارتش سوریه، حزب‌الله و کمک‌های ایران است که می‌تواند از نظر هوایی در این کشور نقش داشته باشد، و پایگاه‌های خود را حفظ می‌کند. پس آمریکا در سوریه نمی‌تواند همان نقشی که در افغانستان داشت را ایفا کند.  از سوی دیگر از آنجایی که میان آمریکا و روسیه در سوریه توازن قوا وجود ندارد احتمال مذاکرات میان دو طرف ‌یا رسیدن به یک راه‌حل مشترک خیلی قابل تصور نیست. زیرا همچنان که اشاره شد روسیه دست برتر را در سوریه دارد و به همین دلیل آمریکا نمی‌تواند با روسیه پشت یک میز بنشیند تا دو طرف به یک توافق قابل قبول و برد-برد دست پیدا کنند. ممکن است آمریکا در نقاطی از سوریه به کمک کردهای آن کشور، نقشی داشته باشد ولی می‌دانیم که ترکیه بجد درصدد خنثی‌کردن این نقش واشنگتن است تا کردها نتوانند قدرت بگیرند.

بنابراین اکنون اگر دولت دونالد ‌ترامپ سخن از حضور در سوریه را مطرح می‌کند به این دلیل است که فقط می‌خواهند در برابر کشورهایی چون روسیه و ایران عقب‌نشینی نکنند و قلدربازی درآورند. البته واشنگتن منافعی هم در سوریه به‌خصوص در رابطه با اسرائیل ‌یا محدود کردن حزب‌الله و ایران دارد. اما فعلا باتوجه به شرایط موجود قادر نیست تا چند سال آینده این منافع را پیاده کند. همچنین آمریکا در سوریه ضمن آنکه ظاهرا با نیروهایی چون جبهه النصره یا نیروهای تروریستی پراکنده در این کشور مقابله می‌کند اما به نوعی آنها را در آب‌نمک نگه می‌دارد تا اگر زمانی اوضاع خیلی برایش وخیم شد بتواند از این نیروها علیه دولت سوریه و روسیه استفاده کند. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه در کنفرانس مطبوعاتی اخیرش در مسکو از نقش مخرب آمریکا در سوریه انتقاد کرد و گفت باوجودی که مسکو اطلاعاتی را در مورد جبهه النصره و سایر گروه‌های تروریستی به آمریکا می‌دهد اما واشنگتن نه‌تنها از اقدامی‌ جدی علیه آنها خودداری می‌کند بلکه آنها را آموزش می‌دهد تا بتواند در زمان مناسب از آنها استفاده کند. در عین حال پوتین به این مساله اشاره کرد که این گونه اقدامات حتما در آینده برای آمریکا مشکل‌ساز خواهد شد.  در نهایت باید توجه داشت که روی کار آمدن‌ ترامپ به‌طور کلی جهان را با نوعی سردرگمی ‌و ناهماهنگی مواجه کرده است. درواقع جهان تا سال ۲۰۱۶ غیر از موضوع داعش و تروریسم، در حال حرکت به سمت نوعی همگرایی و همکاری بود؛ اروپا با آمریکای اوباما هم‌نظر بود و روسیه و چین هم با نقد مثبت، آمریکای اوباما را همراهی می‌کردند. اما با ظهور دونالد ‌ترامپ بی‌ثباتی در همه ابعاد به صلح جهان سرایت کرد زیرا ‌ترامپ شخصی نیست که بتواند رهبری جهان را به‌عهده گیرد و این دنیای پیچیده را با مسائل متنوع گردهم آورد. در دوره اوباما، اروپایی‌ها رهبری آمریکا را پذیرفته بودند و آن را‌ ترویج می‌کردند.  تجلی این سیاست‌های اوباما را در حل و فصل مساله هسته‌ای ایران و کره شمالی می‌توان مشاهده کرد. اما در دوره دونالد‌ ترامپ این سیاست برعکس شد و آمریکا دوباره چهره استکباری و تکبر به خود گرفته و همین عامل باعث شد نظم در درون آمریکا و در جهان به‌هم بریزد و حاصل آن تشنج و آشوب در جهان و به‌ویژه در خاورمیانه خواهد بود.