فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: با سال ۹۶ که مردم به حسن روحانی اعتماد کردند خیلی فرقی نکرده است، درست است که اعتمادشان خیلی زود فرو ریخت ولی با توجه به پایه رای اصلاح طلبان و اینکه اصلاح طلبان هنوز چهره های سیاسی محبوبی بین مردم دارند و مردم باور دارند که بخش هایی از چهره های سیاسی اصلاح طلبان بالاخره وفادار به شعارهای خودشان و وفادار به توده های مردم هستند، این امکان وجود دارد که ما به راحتی طی ماه های آینده رای هایمان را بازسازی کنیم.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:
در بخشی از گفتگوی اصغرزاده با خبرآنلاین آمده است: 
*اصلاح طلبان نود درصدشان زیر آب هستند و فقط ده درصدشان را شما دارید می‌بینید، بخاطر اینکه بخش زیادی از جامعه ایران طرفدار زندگی مدرن، رابطه با غرب، تعامل و سازگاری با دنیا است؛ به همین دلیل امکان بازسازی و بازآفرینی اصلاح طلبان وجود دارد. در یک شرایطی امکان دارد شعار صلح و شعار تعامل با دنیا، با استقبال جامعه مواجه بشود. اگر اصلاح طلبان قادر بشوند و اگر ما به مجلس برویم هسته سخت قدرت را در ایران پاسخگو می کنیم، بخش های پنهان اقتصادی را آشکار می کنیم، کسی که دارای اختیار است باید مسئولیت کارش را بپذیرد؛ اگر این شعارها را بدهند و پایش بایستند، افرادی را انتخاب می کنند که برای مردم باور پذیر باشد.
 
* اگر لیستی را بدهند که ضعیف باشد ولی تندترین شعارها را هم بدهند مردم باور نمی کنند و پای صندوق رای هم نمیایند اما اگر به گونه ای عمل کنند که بگویند این شعارهای ماست و این هم لیست ماست و افرادمان هم اینها هستند حتی اگر شورای نگهبان رد بکند، خب هزینه اش را شورای نگهبان بپردازد، شورای نگهبان برای مدت های طولانی است که قانون اساسی را گروگان خودش گرفته است بنابراین یکجایی باید جواب بدهد. وضعیت موجود و ناکارآمدی موجود محصول مستقیم سیاست طرد و حذف بسیاری از نیروهای با صلاحیت در کشور است؛ طبعا اگر اصلاح طلبان با دست خودشان به تله بروند و تله این است که به سراغ افراد ناتوان، سازش کار، فرصت طلب و کسانی که به قدرت نگاه غارت دارند و می گویند ما اگر دستمان به وزارت و وکالت برسد خودمان و خانواده‌مان و فرزندانمان را برای یک عمر مصون می‌کنیم و ثروتمان را چند برابر میکنیم و فامیل و گروه و اقوام مان را به چنین ثروتی می رسانیم، بروند؛ این نوع نگاه مال خودسازی ثروت ملی با شوق غارت متاسفانه سالهای اخیر در بعضی از سیاستمداران، باعث دلزدگی مردم نسبت به سیاست شده است.
 
اقلیت قدرتمند در مجلس بهتر از اکثریت ناتوان است
 
*مردم را باید با سیاست آشتی داد و سیاستی را که به سمت پاکدستی پیش می‌رود  نشان داد و به سمت کسانی رفت که آنها می توانند سخنگوی اصیل مردم باشند و چهره هایی که می توانند صدای مردم باشند.اگر اینطور باشد از نظر من با استقبال مردم مواجه می شوند. امکان دارد خیلی از اینها رد صلاحیت بشوند، چه اشکالی دارد، یک اقلیت قدرتمند در مجلس به مراتب بهتر از یک اکثریت ناتوان، سهیم در قدرت و متهم به اینکه آنها هم رانت خوار شده اند، است.
 
*الان چهره بعضی از سیاستمداران بسیار آلوده شده است و سیاست پلکانی است برای به قدرت و به ثروت رسیدن.که این مساله بدی است؛ قرار نبوده است که ما علی الظاهر پلکانی بشویم برای به قدرت رسیدن چنین سیاستمدارانی بنابراین من فکر می کنم از انتخابات آینده نمی توان به راحتی گذشت، یک فرصتی برای بازسازی سرمایه اجتماعی و بدنه اجتماعی اصلاح طلبان است و فرصتی است برای اینکه گفتمان اصلاح طلبی بازآفرینی بشود، این بازآفرینی و بازسازی گفتمان و بدنه اجتماعی می تواند موازنه را در کف خیابان تغییر بدهد.
 
*اگر این موازنه در جامعه تغییر کند من مطمئن هستم شورای نگهبان عقب نشینی می کند. شورای نگهبان و دیگران وقتی جلو می ایند که فکر می کنند نیروهای اصلاح طلب و بخش های مدرن جامعه پایگاهی ندارند،. به نظر من اصلاح طلبی نتیجه و سرنوشت بی تردید آینده کشور است؛ اگر از آینده به گذشته نگاه کنیم خیلی ها بخاطر سهل انگاری در مقابل اصلاح جامعه، حکومت و ساختارها نه الزاما تغییر قانون اساسی متهم خواهند شد. قانون اساسی ظرفیت های بسیار زیادی دارد ولی نادیده گرفته شده است، بنابراین بازگشت به یک قانون اساسی و یک مجلس در تراز آن قانون اساسی به نظر من هنوز می تواند جامعه را امیدوار کند و نشان خواهد داد که ملت ایران می تواند ملتی باشد که برای دنیا حرف داشته باشد و ملتی اهل گفتگو باشد ولی اگر ملت بخاطر شرایطی و یا بخش هایی از جامعه به دلایلی گفتگو ستیز بشوند یا منطق های دیگر را اصلح بر یک منطق دموکراتیک و منطق گفتگو محور بدانند و بگویند خب حالا بگذار یک نظامی و یک نیروی اقتدارگرا بیاید که اقلا نان شب ما تامین بشود، این یک انحراف است.
 
*به نظر من این اشتباه است که ما چند سال پیش در دولت مهرورز با آن مواجه شدیم. با یک رئیس جمهوری مواجه شدیم که راه می افتاد و می رفت در دنیا و هولوکاست را زیر سوال می برد و می گفت جنایت علیه یهودی ها دروغ است و در دنیا به ما می خندیدند که این چه انقلابی است که به اسم انسان و اسلام دارد صحبت می کند ولی محورش خشونت و دفاع از جریانات یهود ستیز است؛ متاسفانه بعد از اتفاقاتی که افتاد ما خیلی آسیب دیدیم یعنی پرونده ایران تحت یک اجماع بین المللی به شورای امنیت رفت و ما تحریم های همه جانبه ای علیه خودمان داشتیم، دچار انزوا شدیم و وضعیت یک وضعیت فجیعی بود و ملت به کمک ما آمد.
 
*آقای روحانی که یک اصلاح طلب نبود ولی شعارهایی دادکه مردم فکر کردند می تواند جلوی جنگ و پیشروی های نیروهای افراطی و رادیکال را بگیرد. چرا در اسفندماه جامعه دوباره چنین حسی را نداشته باشد؟ به نظر من این امکان وجود دارد؛ جامعه ایران جامعه ای است که سر بزنگاه شاید دست به تصمیم بزند و تصمیمش مبنی بر این باشد که به کسانی رای بدهد که آنها انسان های فساد ستیز باشند و انسان های آلوده ای نباشند و انسان هایی باشند که گذشته و تاریخ فعالیت سیاسیشان، عقایدشان، گفتارشان و شعارشان در حقیقت صدای خود مردم باشد، صدای کشاورزان، کارگران، معلمان، بخش هایی از تهیدستان شهری، طبقات محروم، زنان، پرستاران، دانشجویان و خیلی از بخش های جامعه که الان احساس میکنند یک تبعیض سیستماتیک آنها را از حق واقعی خودشان محروم کرده است.
 
اصلاح طلبان اگر این پرچم را دست بگیرند چرا مردم باورشان نکنند؟ به نظر من باور می کنند. با سال ۹۶ که مردم به حسن روحانی اعتماد کردند خیلی فرقی نکرده است، درست است که اعتمادشان خیلی زود فرو ریخت ولی با توجه به پایه رای اصلاح طلبان و اینکه اصلاح طلبان هنوز چهره های سیاسی محبوبی بین مردم دارند و مردم باور دارند که بخش هایی از چهره های سیاسی اصلاح طلبان بالاخره وفادار به شعارهای خودشان و وفادار به توده های مردم هستند، این امکان وجود دارد که ما به راحتی طی ماه های آینده رای هایمان را بازسازی کنیم. این موازنه را بهم میزند و شاید شرایط قابل قبولی را در کشور فراهم بکند.