نوذر شفیعی در روزنامه آرمان آخرین تحولات روابط ایران و آمریکا را بررسی کرده است:

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

مبادله زندانیان را یک علامت و نشانه‌ای از این می‌بینم که ایران و آمریکا به سمت تنش‌زدایی حرکت می‌کنند. یعنی برخلاف روند کلی که نردبان بحران در روابط ایران و آمریکا سیر صعودی داشت، این اتفاقات اصطلاحا علائم ضعیف خوانده می‌شود و از این علائم ضعیف می‌شود نتیجه گرفت که ما ممکن است به سمت کاهش بحران حرکت کنیم. به عبارت دیگر مبادله زندانیان شاید جرقه‌ای برای کاهش تنش باشد. این رویه با منطق تئوریک هم سازگار است. منطق تئوری یا نظری می‌گوید وقتی دو کشور در حوزه سیاسی- امنیتی دچار مشکل هستند، برای حل اختلافات باید از حوزه‌های کوچک شروع کنند. بنابراین شاید مسابقات ورزشی، مبادلات زندانیان، دید و بازدید تجار و بازرگانان و... بتواند زمینه‌ساز کاهش تنش در روابط ایران و آمریکا باشد. به‌خصوص اینکه هر دو کشور به شدت تحت فشارند. یعنی هم ایران تحت فشار آمریکا قرار داشته و این کشور فشار حداکثری را به ایران وارد می‌کند و هم دولت ترامپ به اندازه کافی تحت فشار سیاسی قرار گرفته و نیاز به یک موفقیت در عرصه سیاست خارجی دارد. منتها همه ما می‌دانیم که این برنامه‌ها یک برنامه کوتاه‌مدت خواهد بود. یعنی آثار این کارها بیشتر تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مورد توجه است و در ایران هم ممکن است تا زمان برگزاری انتخابات پارلمانی و یا اینکه به طور نیم‌بند تاثیر روانی بر فشارهای اقتصادی باشد که کشور با آن دست به گریبان است. در هر حال در حوزه نظری، اگر کشورها در یک موضوع مورد اختلاف، موفقیتی حاصل کنند آن موفقیت می‌تواند به سایر حوزه‌های اختلاف تسری یابد. یعنی اگر ایران و آمریکا مثلا در حوزه برجام می‌توانستند موفقیت‌هایی را به‌دست آورند، آن موفقیت می‌توانست به مذاکره درباره سایر موضوعات تسری پیدا کند. این موضوعات الزاما موضوعات موشکی یا نفوذ ایران در منطقه نیست. هر موضوع دیگری که می‌توانست به کاهش تنش بین ایران و آمریکا منجر شود. بنابراین به نظر می‌رسد موفقیت در عرصه مبادله زندانیان می‌تواند در دو کشور انگیزه‌ها را برای همکاری در سایر حوزه‌ها برانگیزد و زمینه‌های کاهش تنش‌ها در روابط ایران و آمریکا را فراهم بیاورد. آقای روحانی در جمع دانشجویان دانشگاه فرهنگیان گفت: «اگر مذاکره منجر به شکستن توطئه و نقشه دشمن شود، لازم و ضروری و یک کار انقلابی است». این سخنان را نشانه‌ای از تمایل به تنش‌زدایی در روابط آمریکا و ایران می‌دانم. البته پیش از این هم آقای روحانی خیلی صریح تمایل خود را به این تنش‌زدایی اعلام کرده بود ولی اینکه ایشان می‌گوید برای دفع یک توطئه می‌توان مذاکره کرد، دقیقا باید روشن شود که منظور از توطئه یا فتنه چیست که برای رفع آن مذاکره ضرورت پیدا کرده است؟ آقای روحانی در حقیقت دنبال توجیهی برای تنش‌زدایی در این رابطه است و این بیشتر با نظریه ساده‌انگاری، سازگار است. نظریه ساده‌انگاری می‌گوید دوستی‌ها، دشمنی‌ها و رقابت‌ها، براساس برداشت رهبران نسبت به هم شکل می‌گیرد. حالا آقای روحانی برای اینکه هم بتواند دیدگاه خودش را پیش ببرد و هم بتواند در چارچوب ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران برنامه‌های خودش را اجرا کند، به این ادبیات توسل می‌جوید. به هر حال اگر فتنه‌ای در کار هست، مدت‌ها پیش باید جلوی آن فتنه گرفته می‌شد. زمانی که انتخابات پارلمانی پیش روست و زمانی که انتخابات ریاست جمهوری پیش روست و زمانی که فشارهای سیاسی و افکار عمومی بر آقای روحانی سنگینی می‌کند، این اظهارنظرها فرار به جلو تعبیر خواهد شد. آقای روحانی به اندازه کافی وقت داشت که بتواند دیدگاه‌ها و برنامه‌های خودش را عملیاتی کند. ولی به هر حال تشخیص داد اینگونه که می‌بینیم مدیریت کند و نتیجه آن منجر به شرایطی مثل افزایش قیمت بنزین و حوادثی شد که متعاقب آن به‌وجود آمد.