سعید حجاریان در گفت‌وگوی اخیرش کوشیده است که حزب کارگزاران سازندگی را جدای اصلاح‌طلبان معرفی کند.

مواجهه چپ و راست؛ چرا حجاریان رقیب اصلی را کارگزاران می‌داند؟
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

گروه سیاست مثلث‌آنلاین: اخیرا سعید حجاریان به تندی علیه حزب کارگزاران سازندگی تاخته و گفته است: «کارگزاران به ‌لحاظ نظری و تجربی دولت اقتدارگرای بوروکراتیک برپایه دو نیاز اساسی یعنی معیشت و امنیت شکل می‌گیرد و به‌ تبع آن مقولاتی از جمله آزادی، دموکراسی و... تعلیق می‌شود و این نقطه کانونی تحلیل‌های حامیان دولت نظامی(اعم از نظامی‌ یکپارچه و اقتدارگرای بوروکراتیک) است که تلاش دارند براساس آمار دقیق نشان ‌دهند که مردم نان و امنیت می‌خواهند نه آزادی و دموکراسی. باری، عقد این دولت میان بخشی از کارگزاران سازندگی و بخشی از نظامیان در آسمان‌ها بسته شده است! اما کارگزاران سازندگی متأسفانه منطق موقعیت را در نظر نمی‌گیرند. دولت نوستالژیک اعضای این حزب بالطبع دولت سازندگی است اما متأسفانه به تفاوت‌های ایجادشده از آن سال‌ها تاکنون توجهی نمی‌کنند. چنانکه می‌دانیم اقتدار و شیوه ایجاد موازنه مرحوم هاشمی به‌نحوی بود که می‌توانست اولا با شخص رهبر ارتباط مستقیم و یک‌به‌یک بگیرد و ثانیا زمین بازی را خود برای نظامیان تعریف کند و اصطلاحا سهم آنها را بدهد؛ هرچند که من واردکردن نظامیان به اقتصاد و صنعت به دست آقای هاشمی را نادرست دانسته و آن را مقدمه سهم‌خواهی بیشتر می‌دانم اما اکنون منطق موقعیت ما بیانگر چنین موازنه‌ای نیست؛ اولا افراد محدودی هستند که قادر به برقراری ارتباط مستقیم و یک‌به‌یک هستند و ثانیا نظامیان -همچون پاکستان- زمین بازی را تعریف می‌کنند و اختیار عمل از دست بوروکرات‌ها خارج است. الا اینکه بوروکرات‌های ما بخواهند متکفل قبوض آب و برق و کارت ساعت ادارات بشوند یا آنکه بخواهند سرمایه تجاری خود را در حاشیه چنین دولتی حفظ و ارتقا دهند».

این سخنان حجاریان از چند منظر قابل بحث است اما پیش از آن بهتر است که قدری درباره خود سعید حجاریان سخن بگوییم. حجاریان که همواره به عنوان یکی از تندروترین نیروهای اصلاح‌طلب شناخته می‌شود در چند وقت اظهارنظرهای متناقض کم نداشته است. روزگاری او خود را دندانه کلید روحانی می‌دانست و روزگار دیگر انتقادهای او از دولت تا حدی رفت که گویی از ابتدا با روحانی مخالف بوده است یا آنکه او پیش از انتخابات مجلس طرح مشارکت مشروط را مطرح کرد تا با این ابزار شورای نگهبان تحت فشار قرار گیرد و اگر شورای نگهبان به خواسته‌های اصلاح‌طلبان تن نداد، حجاریان با این طرحش زمینه تحریم انتخابات را فراهم کند که البته اغلب اصلاح‌طلبان باتوجه به تجربه‌ای که از تحریم انتخابات داشتند حرف او را جدی نگرفتند.

حجاریان در سخنان اخیرش بازهم به نقد نامزدهای نظامی پرداخته است و بی‌هیچ سند قانونی صرفا آن را نقد کرده و نگفته است که در کجای قانون اساسی یا قوانین عادی ورود نظامیان به انتخابات ریاست‌جمهوری منع شده است. دوم آنکه او پاسخ نداده که معیار نظامی‌گری چیست؟ اگر به زعم اصلاح‌طلبان هرکس که روزگاری فعالیت نظامی داشته است، حسن روحانی خیلی سابق بر این معاون جنگ بوده است؛ پس چرا سعید حجاریان از خود را دندانه کلید فردی دانست که نظامی بوده است؟ یا آقای حجاریان نمی‌دانست که روحانی فعالیت نظامی نیز در کارنامه‌اش داشته است که در این صورت باید به اطلاعات تاریخی جناب تئوریسین تبریک گفت! یا آنکه می‌دانست دندانه کلید یک نظامی پیشین می‌شود و در عین حال در آن روزگار یعنی سال92 برایش مهم نبود زیرا کسب قدرت از مسیر حسن روحانی می‌دید. البته به نظر می‌رسد که حالت دوم صادق باشد زیرا بعید است سعید حجاریان که روزگاری صرفا مسئولیت‌های امنیتی داشته است از سوابق یک مسئول امنیتی دیگر به نام حسن روحانی بی‌اطلاع باشد.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد حجاریان در نقد اخیرش که متوجه حزب کارگزاران سازندگی نیز هست، سعی کرده تا به نوعی بر اختلافات میان اصلاح‌طلبان دامن بزند تا شاید در نهایت به ائتلاف جامعی دست نیابند زیرا در چند وقت اعضای کارگزاران به دفعات اعلام کرده‌اند که در پی اجماع با همه اصلاح‌طلبان هستند و این درحالی است که حجاریان کوشیده است آنها را کاملا مجزا از اغلب اصلاح‌طلبان نشان دهد.

نکته دیگری که در سخنان سعید حجاریان به چشم می‌خورد ادامه سیاست نفی اصل انتخابات است. او بعد از آنکه چندوقت پیش به استهزاء گفته بود که باید یک رئیس‌جمهور منصوب شود تا خیال همه جمع باشد! گفته است: «در میان حرف‌های گفته‌شده‌ام چند کلیدواژه وجود دارد: اصل انتخابات، «کیفیت صندوق رأی، بیعت و مشارکت مشروط. این‌جا ناگزیر از توضیح دوباره آنها هستم. من معتقدم انتخابات نمایانگر اراده عمومی شهروندان است؛ بنابراین اگر انتخاب‌‌کنندگان یا انتخاب‌شوندگان فیلتر یا مهندسی شوند، اصل انتخابات زیر سوال است؛ یعنی هر چه هست، نامش انتخابات نیست. من می‌گویم ما اشتباه کردیم تن به نظارت استصوابی دادیم و از این به بعد نباید اشتباه‌مان را تکرار کنیم. اگر بناست در بر همین پاشنه بچرخد، پیشنهاد می‌کنم گزینه مطلوب نصب شود».

حجاریان بازهم به نوعی می‌گوید که اصل انتخابات در جمهوری اسلامی زیر سوال است و بازهم از «انتصاب رئیس‌جمهور» به جای «انتخاب رئیس‌جمهور» حرف می‌زند. با جمع‌بندی نظرات سعید حجاریان به عنوان نماینده جریان چپ اصلاح‌طلب می‌توان چنین برداشت که این طیف قصد تحریم انتخابات را دارند؛ البته تحریمی آرام و بی‌سروصدا نه، بلکه آنها می‌خواهند در شرایطی کنار بنشینند که اصل انتخابات در نظام  را بی‌اثر کنند که البته به چنین هدفی نخواهند رسید زیرا این دست از کنش‌های سیاسی از سوی آنها در گذشته نیز تجربه شده است نتیجه‌اش هم معلوم شده است که چیزی جز انزوای ایشان نبوده است. نکته جالب است است که گویا در حال حاضر طیف چپ اصلاحات بیشتری نفوذ را بر سید محمد خاتمی دارد. با این وصف باید منتظر ماند و دید که جمع‌بندی اصلاح‌طلبان با قلم کدام یک از طیف‌های چپ یا راست نوشته می‌شود.