اسحاق جهانگیری می‌خواهد خود را مبری از دولت نشان دهد اما نمی‌تواند و گرفتار دو پاردوکس مهم شده است.

دو پارادوکس اسحاق جهانگیری
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

گروه سیاست مثلث‌آنلاین: اسحاق جهانگیری اخیرا در گفت‌وگویی گفته است که علت حضورش در انتخابات سال96 اصرار روحانی بوده است. او در ادامه سخنان خود اشاره کرده که اگر در دولت روحانی کنار می‌کشید و از مسئولیتش استعفا می‌داد کاری «جوانمردانه» نبود: «طبیعی است که نمی‌توان با مردم بازی کرد و به آنها بگوییم رأی بدهند و بعد ما بگویم نمی‌خواهیم باشیم و خود را کنار بکشیم. من فکر می‌کنم در شرایط جنگ تمام عیار اقتصادی حتی مخالفان و منتقدین دولت هم باید می آمدند به کمک دولت و می گفتند اگر کاری هست که ما باید انجام بدهیم در این شرایط انجام می‌دهیم و به دولت کمک می‌کنیم؛ بنابراین در این شرایط من کناره‌گیری را مسئولانه و جوانمردانه نمی‌دانستم وقتی کشوری درگیر جنگ اقتصادی است، برای مصلحت شخصی خودم که محبوبیتم کم یا زیاد می‌شود از دولت بیرون بروم و در دولت نمانم آن هم من که مسئول ستاد مقابله با تحریم و ستاد اقتصاد مقاومتی بودم». این سخنان درحالی است که چندی پیش جهانگیری به با تاختن به اطرافیان روحانی گفته بود که «در دولت حتی اختیار عوض‌کردن منشی خود را ندارم».

به نظر می‌رسد جهانگیری در مواجهه با این پرسش که اگر برخی در دولت اجازه کار نمی‌دادند، چرا کناره‌گیری نکردی و با مردم شفاف سخن نگفتی، یک بازی دوگانه را پیش می‌برد. او از یک سو می‌خواهد چنین جلوه دهد که ناکارآمدی دولت ارتباطی به خودش ندارد و از سوی دیگر منت کنار نکشیدن از دولت و حفظ جایگاه معاون اولی را دولت را بر سر مردم می‌گذارد و می‌گوید به خاطر مردم از سِمت خود استعفا ندادم. جهانگیری در اینجا گرفتار یک پارادوکس مهم می‌شود؛ آنکه او از یک سو می‌گوید اختیار عوض کردن منشی خود را ندارم و از سوی دیگر می‌گوید برای مردم ماندم و پاسخ نمی‌دهد کسی که هیچ اختیاری در دولت ندارد توان انجام چه کاری برای مردم را داشته است، که می‌گوید کنار رفتنم ناجوانمردانه بود؟ جهانگیری در دولت دوم روحانی عملا به جز کلنگ‌زدن پروژه‌ها هیچ مسئولیت دیگری نداشت و حتی اظهارنظرها در حوزه سیاست داخلی هم به محمود واعظی واگذار شده بود و جهانگیری عملا یک مهره ظاهری قلمداد می‌شد. در حقیقت جهانگیری منت چیزی را بر سر مردم می‌گذارد که از ابتدا وجود خارجی ندارد؛ یعنی ماندن در یک مسئولیت بدون هیچ اختیاری نه‌تنها به کار مردم نمی‌آید، بلکه به نوعی به بازی‌گرفتن دغدغه‌های مردم است.

علاوه بر همه این‌ها جهانگیری تعارض دیگری هم دارد؛ او از یک سمت نمی‌تواند عملکرد دولت را منکر شود زیرا نزدیک به هشت‌سال معاون اول همین دولت بوده است و از سوی دیگر حالا که می‌خواهد به پایگاه جناحی خود یعنی جبهه اصلاحات بازگردد و احتمالا نامزد ریاست‌جمهوری هم شود، تمایل دارد که نقش اپوزیسیون دولت را ایفا کند که با هر سنجاقی این دو حالت به یکدیگر وصل نمی‌شوند و او تحت هیچ‌شرایطی نمی‌تواند از مسئولیت عملکرد دولت روحانی سرباز زند.

حالا و در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری جهانگیری در شرایطی قرار دارد که نه عموم اصلاح‌طلبان راضی به حمایت از او هستند زیرا او در افکار عمومی به نوعی نماینده دولت محسوب می‌شود، نه مردم به او نگاه مثبتی دارند و نه نزدیکان روحانی یعنی نیروهای حزب اعتدال و توسعه از جمله واعظی و نوبخت رابطه خوبی با او دارند. با دانستن اینها و البته تعارض‌های کلامی و عملی جهانگیری به نظر می‌رسد که اسحاق جهانگیری شانس ویژه‌ای در انتخابات1400 از هر نظر نداشته باشد.