در ابتدا باید این پرسش را مطرح کرد که چرا مذاکرات میان ایران و کشورهای موسوم به 1+5 قطع شد؟ جمهوری اسلامی ایران نزدیک به دو سال مذاکره کرد نتیجه آن مذاکرات به سرانجام خوبی در قالب استراتژی برد-برد رسید

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

 سفر اخیر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان به نیویورک برای شرکت و سخنرانی در نشست چند‌جانبه‌گرایی و پیشنهاد تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا بازتاب و انعکاس گسترده‌ای در رسانه‌های داخلی و خارجی داشت و هر کسی از ظن خود به اظهارات دیپلمات ارشد واکنش خاصی نشان داد. هرچند برخی تحلیلگران این پیشنهاد را آغازی احتمالی برای شروع مجدد مذاکرات میان ایران و غرب توصیف کرده‌اند، اما همانطور که سخنگوی وزارت امور خارجه اذعان داشته هیچ‌گونه درخواست مذاکره‌ای از سوی ایران برای آمریکایی‌ها ارسال نشده است. این در حالی است که اخیرا رئیس‌جمهور نیز در سخنانش به این نکته اشاره کرده بود که ما مرد مذاکره‌ایم، اما با چاقوکش مذاکره نمی‌کنیم. حال بسیاری معتقدند که با توجه به برداشتن معافیت‌های نفتی ایران از سوی آمریکا برای خریداران در آینده‌ای نزدیک شاهد تقابل ایران و آمریکا به انحای مختلف خواهیم بود. هرچند که برخی تندروهای آمریکایی چون جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ علاقه‌مند به برخورد نظامی با ایران است، اما به‌نظر می‌رسد که خود ترامپ از عواقب روبه‌رو شدن با ایران وحشت دارد و ترجیح می‌دهد رقابت و هماوردی خود را در عرصه اقتصادی نشان دهد. در این راستا باید دید اروپایی‌ها تا چه میزان بر عهد خود در قالب برجام وفادار خواهند ماند و به وظایف خود عمل خواهند کرد. چرا که همانطور که حسن روحانی رئیس‌جمهور گفت؛ منتظر اروپایی‌ها نخواهیم ماند. در این راستا برای بررسی سفر اخیر ظریف به نیویورک، پیشنهاد تبادل زندانیان، شرایط شکل‌گیری مذاکره و آنچه در صحنه بین‌الملل می‌گذرد، «آرمان» با سیدمحمد صدر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون وزیر امور خارجه دولت اصلاحات به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید.

برخی از کارشناسان پیشنهاد وزیر امور خارجه به ایالات متحده آمریکا مبنی بر تبادل زندانیان میان تهران - واشنگتن را به معنای چراغ سبزی از سوی تهران برای کلید زدن مذاکرات احتمالی قلمداد کرده‌اند، دیدگاه شما در این خصوص چیست؟

در ابتدا باید این پرسش را مطرح کرد که چرا مذاکرات میان ایران و کشورهای موسوم به 1+5 قطع شد؟ جمهوری اسلامی ایران نزدیک به دو سال مذاکره کرد نتیجه آن مذاکرات به سرانجام خوبی در قالب استراتژی برد-برد رسید. به رغم آنکه آن مذاکرات؛ بسیار طولانی سخت و شکننده بود سبب به نتیجه رسیدن توافق هسته‌ای موسوم به برجام شد. همگان می‌دانند که این طرف آمریکایی بود که اصطلاحا زیر میز مذاکرات زده و میز مذاکره را ترک کرد. پس از آن هم دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا دست به اقدامات خصمانه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران زد که در نتیجه آن اعمال تحریم‌های یکجانبه و همچنین ظالمانه علیه مردم کشورمان بود. یکی از آخرین اقدامات خصمانه ایالات متحده آمریکا قرار دادن نام سپاه پاسداران در لیست گروه‌های تروریستی و ادعای به صفر رساندن نفت ملت ایران بوده است. بنابراین در شرایط فعلی مذاکره با طرف آمریکایی معنا و مفهومی ندارد. آنچه که مسلم است این است که ایران حسن نیتش را در طول سال‌های اخیر به خوبی نشان داده است. دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا و مشاوران تندرو و ضدایرانی‌اش می‌بایست دست از تندروی و توسعه‌طلبی‌هایشان علیه مردم ایران بردارند و نسبت به اقدامات خصمانه‌ای که علیه کشورمان مرتکب شده‌اند عذرخواهی کنند، پس از آن زمینه مذاکرات احتمالی فراهم خواهد شد. مایک پمپئو وزیر امورخارجه ایالات متحده آمریکا ١٢شرط برای انجام مذاکره مطرح کرده است که به جوک بیشتر شبیه بوده تا اینکه پیش شرط معقولی برای انجام یک مذاکره رسمی، متوازن و برابر باشد. بنابراین در شرایط فعلی در صورتی که دونالد ترامپ و حلقه مشاوران افراطی‌اش یک تجدید نظر جدی در زمینه تندروی‌ها و اقدامات خصمانه‌شان علیه مردم کشورمان نکنند هیچ‌زمینه‌ای برای انجام مذاکرات احتمالی وجود نخواهد داشت.

دونالد ترامپ و مشاورانش چه سناریوی احتمالی را در قبال ایران پی گرفته و مشخصا چه استراتژی را در قبال برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران دنبال می‌کنند؟

سردمداران کاخ سفید در حال حاضر به دو دسته تقسیم می‌شوند. گروه اول ترامپ و مشاوران نزدیکش هستند که به هیچ‌عنوان ترامپ در چارچوب‌های ذهنی‌اش درگیری‌های نظامی وجود ندارد، چون از نظر اقتصادی به مسائل مختلف از جمله هزینه و فایده می‌نگرد. او می‌داند که آغاز هرگونه درگیری احتمالی با ایران هزینه بسیار هنگفتی برای ایالات متحده آمریکا دارد. همچنین دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا از نتایج احتمالی بازی با آتش نیز وحشت دارد. چون نمی‌داند نتیجه درگیری نظامی احتمالی با تهران به کجا می‌انجامد. اما افرادی همانند جان بولتون مشاور امنیت ملی و مایک پمپئو وزیر امورخارجه ایالات متحده آمریکا با حمایت بی‌چون چرای لابی صهیونیستی که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در رأس آن قرار دارد و همچنین متاسفانه تحریکات برخی از کشورهای عربی همچون عربستان سعودی که در پی آن هستند یک حمله نظامی را به ایران سازماندهی کنند. عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی به خوبی می‌دانند که توان چنین کاری را ندارند. بنابراین در پی آن هستند که ایالات متحده آمریکا را درگیر رویارویی کنند که البته بعید به‌نظر می‌رسد در عملیاتی کردن چنین سناریویی موفق شوند. شخص نتانیاهو و سعودی‌ها به شدت در این زمینه فعال هستند، اما بعید به‌نظر می‌رسد چنین سناریویی عملیاتی شود.

اساسا ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا این توانایی را دارد که با توجه به شرایط بین‌الملل فرمان آغاز یک جنگ فراگیر علیه تهران را صادر کند؟

درست است که ترامپ نژادپرست تحریم‌های یک‌جانبه و ظالمانه‌ای را علیه مردم کشورمان وضع کرده است، اما اختیار درگیری نظامی و آغاز یک جنگ فراگیر در ایالات متحده آمریکا در اختیار رئیس‌جمهور نیست. چرا که آنها نیز شرایط بین‌المللی، جو جهانی و افکار عمومی را مورد سنجش و ارزیابی قرار می‌دهند و سپس به اتخاذ تصمیم روی می‌آورند. از سوی دیگر آغاز فرمان جنگ از سوی رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا می‌بایستی موافقت نمایندگان کنگره را به همراه داشته باشد. در شرایط فعلی نیز که کنگره آمریکا رویکرد چندان حمایتی از ترامپ و دولتش ندارد، بنابراین بعید به‌نظر می‌رسد کنگره ایالات متحده با مساله آغاز احتمالی یک جنگ فراگیر از سوی واشنگتن با تهران موافقت داشته باشد.

رئیس‌جمهور آمریکا با اعلام خروج از برجام و کلیدزدن استراتژی تحریم‌های به اصطلاح فلج‌کننده چه برنامه مشخصی را در قبال مردم ایران دنبال می‌کند؟

دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا فرد متعادلی نیست. وی فردی افراطی و تندروست که بر این تصور اشتباه بوده که همانگونه که در مسائل اقتصادی با فشارهای زیاد رقبایش را از صحنه رقابت خارج کرده و به تسلیم واداشته است، می‌تواند در زمینه سیاست خارجی و حتی مسائل سیاست داخلی موفق باشد. ترامپ دارای روحیه نژادپرستانه‌ای بوده که معتقد است آمریکایی‌ها شهروند درجه اول جهانی هستند و سایر مردم دنیا شهروند درجه دوم بوده و می‌بایستی که در خدمت آمریکا و منافع ایالات متحده خدمت کنند. بنابراین رئیس‌جمهور ایالات متحده بر این تصور اشتباه است که با فشارهای اقتصادی که به مردم ایران تحمیل کرده است می‌تواند تهران را وادار به تسلیم کرده و یک بار دیگر پای میز مذاکرات با شرایط تحمیلی واشنگتن بکشاند و در رابطه با پرونده صلح‌آمیز هسته‌ای ایران و سایر مسائل همانند نفوذ منطقه‌ای و مسائل دفاعی کشور یک توافق جدیدی را با ایران امضا کند. ترامپ معتقد است که توافق برجام منافع ایالات متحده آمریکا را تامین نمی‌کند. با توجه به ویژگی‌های نژادپرستانه ترامپ چون اوباما سیاهپوست بود و برجام با نظر وی به نتیجه رسید ترامپ به‌دنبال آن است که تمام بقایای باقی مانده از دولت قبلی ایالات متحده در آمریکا را از بین ببرد. در رأس این اقدامات، به‌کارگیری استراتژی یک‌جانبه‌گرایی از سوی دونالد ترامپ در برابر استراتژی چندجانبه‌گرایی باراک اوباما بوده است. اینکه هر روز خبری می‌شنویم که بر مبنای آن ترامپ از بسیاری از معاهدات بین‌المللی خارج می‌شود و به سمت یک‌جانبه‌گرایی می‌رود منشأ آن نیز همان تفکرات نژادپرستانه دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا است که صراحتا اعلام می‌دارد که معاهدات و توافقات بین‌المللی از دیدگاه من ارزشی ندارد، چون قانون‌گذار بین‌المللی شخص من و ایالات متحده آمریکا است. ترامپ همچنین با رفتار و عملکردش صراحتا اعلام می‌دارد که سازمان ملل متحد و دیگر نهادها و سازمان‌های بین‌المللی کارکردی در سطح نظام بین‌الملل ندارند. این نوع رویکردهای ترامپ است که موجب شده در خود آمریکا بسیاری از دموکرات‌ها از هم اکنون اعلام کنند که به هر نحوی شده نخواهند گذاشت وی در آینده نیز سکان دولت در آمریکا را بر عهده گیرد.

برخی از کارشناسان معتقدند که اگر جمهوریخواهان به سرکردگی دونالد ترامپ در انتخابات ٢0٢0 در ایالات متحده آمریکا با شکست مواجه شوند با روی کار آمدن احتمالی دموکرات‌ها آمریکایی‌ها به برجام و میز مذاکرات باز خواهند گشت، دیدگاه شما در این خصوص چیست؟

با توجه به آنکه توافق هسته‌ای (برجام) در زمان باراک اوباما که یک رئیس‌جمهور عاقل و هوشمند برای ایالات متحده آمریکا بود به امضا رسید، هر چند همه دموکرات‌ها در ایالات متحده همانند او نیستند ولی در هر صورت آنچه که برای ایران حائز اهمیت است مساله جمهوریخواه و یا دموکرات در ایالات متحده آمریکا نیست، بلکه آن چیزی که از نظر کشورمان حائز اهمیت است تغییر استراتژی واشنگتن نسبت به تهران و دست برداشتن از توطئه‌های ضدایرانی واشنگتن است. البته با توجه به تجربه و سوابقی که ما از دولت باراک اوباما به‌عنوان رئیس‌جمهور پیشین ایالات متحده آمریکا داریم، روش دموکرات‌ها روشی نرم‌تر و مسالمت‌آمیزتری نسبت به جمهوریخواهان است. همین رویکرد نرم دموکرات‌ها منجر به امضای توافقنامه هسته‌ای (برجام) با ایران شد. بنابراین مساله‌ای که از سوی تهران حائز اهمیت است تغییر روش و رویکرد بنیادینی است که باید انجام شود. به عبارت صحیح‌تر یعنی همانگونه که دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده در آمریکا به قدرت رسید تمام روش‌ها و رویکردهای دولت‌های قبلی در آمریکا را نه تنها در قبال جمهوری اسلامی ایران بلکه در برابر بسیاری از کشورهای دنیا و حتی تعهدات بین‌المللی واشنگتن را به‌دلیل رویکرد افراط‌گرایانه‌اش تغییر داد؛ افراط‌گرایی نسبت به ایران در نگرش آمریکایی‌ها نیز می‌بایستی تغییر کند، اگر این رویکرد افراط گرایانه در هیات حاکمه ایالات متحده آمریکا تغییر کند و واشنگتن بر مبنای منافع متقابل و مشترک و همچنین احترام متقابل بر سر میز مذاکره بنشیند و رویکرد و رفتارهای غلط قبلی را کنار بگذارند طبیعی است که مذاکره می‌تواند انجام شود.

عربستان سعودی و امارات متحده عربی از همراهی با سناریوی تحریم نفتی مردم ایران توسط ایالات متحده آمریکا چه منافع و اهداف احتمالی را دنبال می‌کنند؟

متاسفانه عربستان سعودی پس از روی کار آمدن ملک سلمان به‌عنوان پادشاه و به‌خصوص بعد از قدرت گرفتن فرزندش محمد بن‌سلمان آن روش اصطلاحا پخته‌ای را که در زمان زمامداری ملک عبدا‌... در عربستان اعمال می‌شد کنار گذاشته و یک رویکرد تند و ماجراجویانه را در قبال ایران دنبال کردند و ضمن تقویت و ایجاد گروه‌های تروریستی در منطقه دست به اقدامات خصمانه‌ای علیه منافع مردم ایران زدند. همچنین از جمله دیگر اقدامات خصمانه و ماجراجویانه سعودی‌ها می‌توان به وارد کردن ارتش سعودی در بحرین و یا ایجاد جنگ‌های نیابتی در منطقه نام برد. عربستان سعودی تا امروز در پیشبرد اهداف خصمانه و ضدایرانیشان ناموفق بوده‌اند و آنها بر این تصور اشتباه هستند که با دست زدن به اقدامات تجاوزکارانه می‌توانند به اهدافشان برسند. اما سعودی‌ها باید بدانند همانگونه که گروه‌های تروریستی همانند طالبان، القاعده و داعش که در تشکیل تمامی این گروه‌ها عربستان سعودی نقش مستقیم داشت و در نهایت تمامی این اقدامات خصمانه به سمت‌وسوی خودشان بازگشت در نهایت این سیاست ضدایرانی اخیرشان در همراهی با تحریم‌های ظالمانه آمریکایی‌ها علیه مردم ایران نیز در نهایت به طرف خودشان باز می‌گردد. تکیه کردن سعودی‌ها به یک فرد نامتعادل و نامطمئنی همچون دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا و از سوی دیگر هماهنگی با نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به‌عنوان بزرگترین دشمن مسلمانان و اشغالگر قبله اول مسلمانان و سرزمین فلسطین در نهایت چیزی جز بی‌آبرویی برای حاکمان عربستان سعودی نزد افکار عمومی داخلی و جهان اسلام به ارمغان نخواهد آورد. سعودی‌ها در نهایت به این نتیجه خواهند رسید که مجبور شوند این رویکرد و اشتباهاتشان را تغییر دهند و ما امیدواریم که هرچه زودتر به این نتیجه برسند.

برخی از کارشناسان بر این نظر هستند که کلیدزدن سناریوی اسناد ادعایی پرونده هسته‌ای ایران توسط نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی تکرار سناریوی اسناد سلاح‌های شیمیایی و میکروبی در عراق قبل از سال ٢00٣ است؛ تحلیل شما چگونه است؟

نتانیاهو به‌دنبال آن است که بتواند تجاوز ایالات متحده آمریکا را به جمهوری اسلامی ایران تحمیل کند. استراتژی تل‌آویو تحریک دشمنی ایالات متحده بر ضد ایران بوده و این مساله را نیز به شکل ثابت دنبال می‌کند. اما مساله مهم این است که مرجع و داور اصلی پرونده صلح‌آمیز هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای است. آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای تاکنون بیش از ١0بار گزارش داده است که فعالیت‌های هسته‌ای ایران صلح‌آمیز بوده و در جهت مسائل علمی و تحقیقاتی است. همچنین بر اساس گزارشات آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای تمامی فعالیت‌های هسته‌ای ایران هیچ‌گونه انحرافی نداشته و صلح‌آمیز است. بنابراین تلاش‌های این چنینی نخست وزیر رژیم صهیونیستی نمی‌تواند راه به جایی ببرد.