عضو شورای بازنگری قانون اساسی گفت: بازخوانی اندیشه‌ها و دیدگاه‌های امام خمینی(ره) تلنگر و زنگ بیدار باش برای همه کسانی است که سالهای قبل و بعد از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را با گوشت و پوست خود لمس کردند و برای دفاع از آرمانهای رهبر فقید و نظام سیاسی‌شان جنگیدند و هست و نیست‌شان را به میدان آوردند و خونهای زیادی برای حفظ و بقاء آن دادند.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

با زیر پا گذاشته شدن یک جانبه طرح جامع اقدام مشترک (برجام) توسط رییس جمهور تاجر مسلک آمریکا و برگشت مجدد تحریمهای اقتصادیِ ضدانسانی این کشور استکباری بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، شهروندان ایرانی بار دیگر در گرداب نابسامانی‌ها و گرفتاری‌های اقتصادی مشابه دوران هشت ساله جنگ تحمیلی گرفتار شدند. رهبر فقیدمان در سالهای سخت دفاع مقدس مستمرا مردم و مسؤولان را به «وحدت کلمه» فرا خواندند و همزمان مسؤولان لشکری و کشوری را در تصمیم‌گیری‌هایشان بر توجه و مراقبت از وضعیت معیشتی عموم مردم به ویژه وضعیت فقرا و محرومان متذکر می‌شدند و شاید همین سفارش‌ها بود که عبور از شرایط سخت تحریم را آسان کرد.

نجفقلی حبیبی که عضو شورای بازنگری قانون اساسی در سال 1368 بود و از بنیانگذاران پژوهشکده امام خمینی(ره) است به بازخوانی و بررسی خاطرات و تجربیات فراموش نشدنی سالهای دفاع مقدس پرداخت. وی در این گفت‌وگو به تفصیل  به سوالات متعددی پاسخ داد که وجه مشترک همه پاسخ‌ها تاکید بر به کارگیری نیروهای متعهد و متخصص و استفاده از الگوهای موفقی بود که در آن شرایط سخت اقتصادی عاید نظام و انقلاب شد. وی «مردم» را  جزو ارکان اصلی اندیشه امام خمینی (ره) بعد از رکن رکین اسلام عنوان کرد. وی در بیان خاطره‌ای از امام یادآور شد: خطاب امام به یاران زندان رفته خود و بعدها، کارگزاران و مسؤولان نظام، همواره این بود که مقام و پست شما از این مردمِ زجر کشیده و مستضعف است و بچه‌های آنان هستند که جبهه‌های جنگ را پر کرده‌اند و مرتب سفارش می‌کردند که مراقب مردم باشند و به آنان خدمت کنند.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.

به نظر شما چقدر ضرورت دارد در شرایط سخت اقتصادی فعلی اندیشه‌ها و دیدگاههای امام خمینی(ره) در به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، بازخوانی شود و از این اندیشه‌ها بار دیگر به تناسب شرایط زمان و مکان امروزی استفاده شود؟

یاران، پیروان و دوستداران امام (ره) شرایط سخت سالهایِ نهضت و انقلاب اسلامی و دورانِ پر  فراز و نشیب دفاع مقدس را با بند بند وجودشان چشیدند و دلشان همچنان به اندیشه‌های الهی ایشان که ریشه در منبع لایزال الهی دارد، گرم است و الحمدالله محصول فکر و اندیشه ایشان یعنی انقلاب اسلامی در در دهه پنجم عمر خود، همچنان پابرجاست.

سوال اینجاست که چه شد با وجود همه دشمنی‌ها، عنادها و سنگ‌اندازی‌های امپریالیسم شرق و غرب، نظام نوظهور جمهوری اسلامی متولد شد و با مرارت‌، حمایت و پشتیبانی چهار دهه‌ای ملت - دولت به کمال خود رسید؟ پاسخ به این پرسش، نشان از اندیشه و تفکری عمیق دارد که توانست با اتکاء به خداوند متعال  در برابر وضعیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ضدانسانی و غیر اسلامی دوران ستم‌شاهی بایستد و حرف خود را بر دل و جان میلیون‌ها انسان بنشاند و جامعه آن عصر ایران را به صلاح برگرداند.

این نکته قابل توجه است که هر قدر از سالهای انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس دورتر شدیم و از آن حال و هوا فاصله گرفتیم، مسائل جدیدی در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و بین‌المللی برای کشور به وجود آمد که پاسخ گفتن به آنها و حل مسائل و چالش‌های ناشی از آنها برای‌مان سخت‌تر شد، پس چه خوب است با کالبد شکافی روح حاکم بر آن دوران  بتوانیم ایرادات و اشکالات را برطرف کنیم تا مانایی و ماندگاری نظام جمهوری اسلامی را تداوم بخشیده و دشمنان و معاندان نظام خود را مایوس کنیم.

بازخوانی اندیشه‌ها و دیدگاه‌های امام خمینی(ره) تلنگر و زنگ بیدار باش برای همه کسانی است که سالهای قبل و بعد از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را با گوشت و پوست خود لمس کردند و برای دفاع از آرمانهای رهبر فقید و نظام سیاسی‌شان جنگیدند و هست و نیست‌شان را به میدان آوردند و خونهای زیادی برای حفظ و بقاء آن دادند.

در بازخوانی اندیشه‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران باید به زیرساخت‌های این اندیشه توجه داشت که مهمترین آنها، نوع تفسیری است که ایران از اسلام دارد. این مهم در کنار تفسیر رایج سایر دولتهای اسلامی از اسلام بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. امام (ره) به صورت خاصی به احکام و دستورات اسلام و جامعه اجتماعیِ منبعث از آن توجه داشتند. ایشان سعی در احیای آزادی، قدرت و ابهت مسلمانانِ صدر اسلام داشتند. همزمان با ظهور اسلام در سرزمین وحی با وجود ضعف، فقر و تنگدستی مسلمانان، دو ابرقدرت آن زمان یعنی امپراتوری روم و ایران به دست مسلمانانی سقوط کردند که گرفتاری‌های اقتصادی زیادی داشتند اما چه شد که با آن وضعیت سخت زندگی توانستند به سلطنت بزرگ روم و ایران پایان دهند؟ به نظر بنده دو دلیل عامل پیروزی مسلمانان صدر بود. اول بی‌اهمیت بودن دنیا و ذرق و برق آن برای مسلمانان و دوم فساد اخلاقی و اقتصادی و دنیاطلبی ابرقدرتهای آن عهد.

امام خمینی در طول سالهای نهضت و انقلاب تلاش کردند تا مسلمانان را متوجه فرهنگ، اصالت، سابقه تاریخی، داشته‌های فردی و الهی و امتیازات خدادادی از نظر وسعت سرزمین و ثروتهایِ طبیعیِ در اختیارشان کند. هیچ کشوری در دنیا حتی ایالات متحده با آن پهناوری به اندازه جهان اسلام و مسلمانان سرزمین، ثروتهای طبیعی، نفت، گاز، خاک، زمینهای کشاورزی و منابع آبی ندارد. هدف امام این بود که در نگرش و رفتار مسلمانان نسبت به خود و نسبت به جهان پیرامون خود، تغییری مشابهِ تغییر پیامبر اکرم به وجود آورد. وقتی بچه‌های جبهه و جنگ در حسینه جماران به دیدار امام می‌رفتند، امام با آن صداقت معروفش می‌گفتند «... من خجالت می‌کشم وقتی که شماها را می‌بینم که از خوزستان و خرم آباد و از جنوب و از غرب آمده‌اید، و آن همه رنج دیده‌اید، و آن همه جوانهای شما شهید شده‌اند، و آن‌طور خانه‌های شما خراب شده‌اند. و وقتی که بیایید در اینجا ببینید اوضاع، طور دیگری است، سرِ خون شما دعواست».  اگر بخواهیم به اندیشه امام برگردیم باید به این معنا توجه اساسی داشته باشیم.

یا وقتی امام (ره) از جامعه اسلامی و حکومت اسلامی صحبت می‌کردند باز  از حضرت علی(ع) مثال می‌زند که بزرگترین و وسیع‌ترین حکومت را در اختیار داشتند و سرزمین وسیع اسلامی تحت سلطه و فرمان آن حضرت بود. امام خمینی با اشاره به فرازهایی از نامه 45 نهج‌البلاغه متذکر می‌شدند: امام (ع) وقتی  شنید عثمان بن حنیف نماینده او در بصره، به مهمانی قومی از مردم بصره دعوت شده و به آنجا رفته و با غذاهای رنگارنگ پذیرایی شده در نامه‌ای به وی نوشت: «ای پسر حنیف به من خبر رسیده که مردی از جوانان بصره تو را به سوری فرا خوانده و تو نیز بدانجا شتافته‌ای. سفره‌ای رنگین برایت افکنده و کاسه‌ها پیشت نهاده. هرگز نمی‌پنداشتم که تو دعوت مردمی را اجابت کنی که بینوایان را از در می‌رانند و توانگران را بر سفره می‌نشانند».

این فضا، فضای عجیبی است و تلقی امام از اسلام، چنین تلقی بود. در این قضایا، امام بر اشرافیت حاکم بر منسوبان و رفتار اشراف‌گونه آنان و بازخواست از نمایندگان حاکم در اقصی نقاط سرزمین اسلامی را نشان می‌دهد. این مسائل در دوره رهبریت امام، مرتب به مردم و مسؤولان یادآوری می‌شد و حتی در نمازهای جمعه آن زمان مورد تذکر قرار می‌گرفت. در یک جمله امام خمینی با تکرار حوادث تاریخی صدر اسلام در فکر نهادینه کردن فرهنگ زهد، خودسازی، رسیدگی به فقرا و مستمندان، پارسایی و پرهیز از دنیاطلبی منسوبان به حکومت سیاسی‌شان بودند.

در زمان امام این سوال مطرح می‌شد که کارگزاران نظام باید دارای کدام شاخص‌ها و معیارها باشند، متعهد باشند یا متخصص؟ عده‌ای بر متخصص بودن و عده‌ای بر متعهد بودن آنان تاکید داشتند اما امام بر هر دو شاخص تاکید داشتند البته همواره فرض بر این بود که وقتی «تعهد» وجود داشته باشد حتما «تخصص» هم به دنباش می‌آید. اگر وزیر یا وکیلی به اسلام و انقلاب اسلامی متعهد باشد قطعا مسؤولیتی را که تخصص و تواناییِ انجام آن را نداشته باشد، نمی‌پذیرد و بالعکسِ آن نیز صادق است و البته جمع بین «تعهد» و «تخصص» برای اداره کشور، کار بسیار سختی است و یقینا بخش قابل توجهی از مفاسد اقتصادی کشور به ویژه در بانکها، موسسات مالی و اعتباری، شرکتهای دولتی، سازمان خصوصی‌سازی و بنگاه‌های اقتصادی واگذار شده براساس اصل 44 قانون اساسی در سایه «بی‌تعهدی» مسؤولان دنیاطلب و خطاکار اتفاق افتاده است.

پذیرش مسؤولیتها توسط انسان‌های غیرمتخصص به خوبی نشان می‌دهد این افراد «تعهدی» نسبت به نظام و انقلاب ندارند و صرفا برای رسیدن به آمال و آرزوهای دنیوی و اقتصادی خود در مناصب حساس قرار می‌گیرند و سَر بزنگاه، آن می‌کنند که «نباید». اگر این افراد متعهد بودند وقتی پیشنهاد قبول مسؤولیت را دریافت می‌کردند، صادقانه می‌گفتند «بلد نیستیم» و خود را کنار می‌کشیدند اما دنیاطلبی و سودجویی، اجازه نمی‌دهد که این چنین کنند.

منظور امام خمینی از اسلام، که به صراحت در همان زمان مطرح و نهادینه شد، اسلام ناب محمدی بود. امام خمینی تز اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی را در همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی مطرح کردند تا هم مردم ایران و هم مسلمانان جهان اسلام بدانند که امام خمینی (ره) کدام قرائت اسلام را ملاک قرار داده است. اسلام آمریکایی هم یک نماد برای تفکیک بین اسلام سرمایه‌داران و دنیاطلبان و اسلام فقرا و مستضعفان بود. امام با این اقدام مشت ریاکاران و دینداران دنیاطلب را باز کرد.

مردم دومین تکیه‌گاه امام خمینی (ره) بعد از اسلام بودند. تکیه‌گاه امام چه در کوران سالهای نهضت و چه در دوران پیروزی انقلاب اسلامی، «مردم» بود. خطابش به یاران زندان رفته خود و بعدها، کارگزاران و مسؤولان نظام، همواره این بود که مقام و پست شما از این مردم زجر کشیده و مستضعف است و بچه‌های آنان هستند که جبهه‌های جنگ را پر کرده‌اند و مرتب سفارش می‌کردند که مراقب مردم باشند و به آنان خدمت کنند. پیشنهاد امام همواره این بود که پست‌ها و مقام‌های دولتی به «مستضعفان»‌ سپرده شود و سمبل این دیدگاه نیز شخصیتی است که ابتدا کاسهِ بشقاب فروش بود، بعدا معلم شد و پس از آن رییس‌جمهور ایران شد (شهید رجایی). هدف امام در طرح این دیدگاه، جلوگیری از به وجود آمد احساس دنیاطلبی و کشتن روحیه راحت‌طلبی و اشرافیت در مسؤولان بود.

به نظر شما اندیشه سیاسی – الهی امام دارای چه ویژگی‌ها و خصوصیت‌هایی بود که توانست بر ناپایداری‌های فکری، سیاسی و اقتصادی دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شرایط جنگی کشور در دهه 1360 غلبه کند؟

وجه مشترک دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و سالهای جنگ تحمیلی و دوران حاضر، سپردن مسؤولیتها به افراد «متعهدِ خداترس» و از میدان به در کردن «دنیاطلبان دین‌مدار» بود. طبق دیدگاه امام مسؤولیتها باید به دین‌دارانِ متعهدِ متخصص سپرده شود. افزون بر آن، تفسیری که از اسلام ارائه می‌شود نیز اهمیت زیادی دارد. امام در ارائه اسلام ناب محمدی جلوی تفسیرهای متعدد و متکثر از سلام را گرفتند و در عین حال برای حفظ پیوستگی و انسجام جامعه اسلامی، مردم و مسؤولان را به «وحدت کلمه» فرا می‌خواندند. امام خمینی در کنار تعهد و تخصص به مسؤولیت‌شناسی علمای حوزه و دانشگاه، انحصارطلبی‌های نامشروع و دقت در انتخاب کارگزاران نظام و نظارت دقیق بر عملکرد آنان پس از نشستن بر کرسی مسؤولیتها، اهتمام جدی داشتند.

قانون اساسی برای پیش‌گیری از  فساد در دستگاه‌ها، دیوان محاسبات کشور را پیش‌بینی کرد و این نهاد را بازوی نظارتی مجلس شورای اسلامی قرار داد تا با حسابرسی دستگاه‌های اجرایی، فساد اداری را شناسایی و راه آن را ببندد.  سازمان بازرسی کل کشور نیز در قانون اساسی به عنوان بازوی اجرایی دستگاه قضایی تعیین شد و این دستگاه ناظر موظف به برخورد با متخلفان نظام اداری کشور شد. حالا تصور کنید این دو چشم ناظر نظام «کم‌بینا» یا «کور» شود، آن وقت است که اهداف نظام انقلاب اسلامی دچار انحراف شده و دشمنان نظام خوراک خوبی برای جوسازی علیه آن به دست می‌آورند. اگر می‌خواهیم اقتصاد کشور در بخش دولتی و خصوصی درست شود و بودجه کشور به درستی توزیع و هزینه شود، باید بینایی هر دو چشم ناظر نظام، به آنها برگردانده شود به نحوی که «مفسد» و «فساد» را در هر لباسی  شناسایی و از ادامه در اختیار داشتن مسؤولیتها «خلع» کنند.

در حالی که قانون اساسی بر ایجاد مسکن و شغل برای آحاد جامعه تاکید دارد اما بررسی بازار مسکن و اشتغال کشور نشان می‌دهد که اجرای اصول قانون اساسی در این دو حوزه کماکان بر زمین مانده است. آمار خانه‌های خالی یا خانه‌های لوکس به خوبی گویای این موضوع است که «مردم» برای سرمایه‌دارانِ فرصت‌طلب کمترین اهمیت را دارند. آنان حاضرند به قیمت استهلاک خانه‌های‌شان، مسکن ساخته شده را برای فروش یا اجاره به بازار مسکن عرضه نکنند یا جز برای طبقه مرفه و ثروتمند، خانه‌سازی نمی‌کنند چون پول در اختیارِ این طبقه است و ساخت خانه برای طبقات حقوق‌بگیر و کم‌بضاعت برای‌شان سود چندانی ندارد.

اقتصاد مدنظر امام خمینی (ره) چه خصوصیات و ویژگی‌هایی داشت؟

عموم مسؤولان کشور بر اقتصاد متکی بر بازار آزاد و بخش خصوصی نظر دارند اما نظر قانون اساسی، بخش تعاون است به بیان روشن‌تر اقتصاد کشور در قانون اساسی بر سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی تقسیم شده است. یا به دلیل قرار گرفتن انسان‌های دنیاطلب در پستهای اقتصادی یا به خاطر فراهم بودن بسترهای سوء استفاده و فساد در دستگاه‌ها، مدیریت اقتصادی کشور  نتوانست به اهداف قانون اساسی جامع عمل بپوشاند و «خصولتی‌ها» بازی‌گردان عرصه اقتصادی کشور شدند. سوال بنده این است که آیا اقتصاد بخش دولتی ناکارآمد است یا به دلیل قرار گرفتن انسان‌های فرصت‌طلبِ دنیاطلب و عملکرد غیرقابل دفاع این افراد، اقتصاد دولتی «بد» شد؟ آیا ذات اقتصاد دولتی خراب است یا به دلیل میدان دادن‌های بی‌حساب و کتاب و رها کردن و نظارت نکردن بر عملکرد مدیران، پس از قرار گرفتن در پستهای اقتصادی با چنین وضعیتِ غیرقابل دفاعی روبرو هستیم؟

به نظر می‌رسد اراده‌ای در کار است تا بخش دولتی را ضعیف نشان دهد تا از قِبَل این ضعف، بخش خصوصی وابسته به کانونهای قدرت و ثروت میدان‌دار شوند و بدین‌ترتیب خصولتی‌ها افسار اقتصاد کشور را در دست گرفتند و اسب سرکش اقتصاد را به هر طرف که دوست دارند، هدایت کنند. برای غلبه بر عملکرد خصولتی‌ها، دست‌اندرکاران و دلسوزان نظام باید در واگذاری شرکتهای دولتی به بخش خصوصی، عملکرد سازمان خصوصی‌سازی و عملکرد مدیریت بنگاه‌های اقتصادی دولتی و شبه‌دولتی به صورت جدی بازنگری کنند.

مسئله دیگر اینکه، حالا که بخش دولتی کنار گذاشته می‌شود، چرا بخش تعاونی تقویت و حمایت نمی‌شود؟ یعنی کشاورزان و صنعت‌گران تلاش می‌کنند اما سود اصلی در جیب دلالان و واسطه‌هایی است که محصول آنان را به مبالغ ناچیزی می‌خرند و به چندین برابر قیمت در بازار می‌فروشند؟ در حالی که اگر شرکتهای تعاونی تولیدکننده و توزیع‌کننده مورد حمایت قرار می‌گرفتند و بازارگردان بودند، محصول تولیدکنندگان در همه بخشهای اقتصادی توسط آنها خریداری می‌شد و به قیمت مناسب در اختیار عموم مردم قرار می‌گرفت و نوعی از عدالت اجتماعی در جامعه برقرار می‌شد.  تولیدکنندگان اعم از کشاورزان یا صنعت‌گران محصول خود را با مشقت فراوان تولید می‌کنند ولی تمام سود، عاید دلالان و واسطه‌های بی‌نام و نشان می‌شود و اصطلاحا سر تولیدکننده و مصرف‌کننده بی‌کلاه می‌ماند اما چرا شرکتهای تعاونی فعال نمی‌شوند؟

علت تضعیف شرکتهای تعاونی و میدان‌دار نکردن آنها غلبه این استدلال است که مدیران بخش تعاون، مدیریت بلد نیستند و شرکتهای تعاونی زیانده هستند و به این ترتیب به جای فراهم کردن بستر حضور مدیران قوی در این بخش، ریشه شرکتهای تعاونی را زدند و این بخش را در بخش اشتغال و رفاه اجتماعی هضم کردند در حالی که تکیه امام خمینی در همه امور کشور،  مستضعفان و پابرهنگان بود. ایشان تاکید داشتند مسؤولیتهای دولتی و حکومتی به افرادی سپرده شود که آرمانها و دیدگاههای انقلاب اسلامی را قبول دارند و روشهای مورد تایید این نظام را بر می‌گزینند.  یکی از راه‌های بازگشت به اندیشه امام و اهداف انقلاب اسلامی و برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی، جدی گرفتن شرکتهای تعاونی، تقویت این شرکتها و خارج کردن بخش تعاون از سایه سایر بخشهای اقتصادی و سپردن مدیریت این شرکتها به افراد تحصیلکرده‌ای است که نقش بسزایی در بهبود سهم این بخش از اقتصاد کشور دارند. نمونه موفق شرکتهای تعاونی، شرکت تعاونی تولیدکنندگان پسته است که می‌تواند الگوی خوبی برای دست‌اندرکاران اقتصادی کشور باشد.

توجه امام به فقرا تا حدی بود که وقتی دولت در مقطعی از زمان تصمیم می‌گیرد قیمت سیگار را گران کند، تاکید داشتند این گرانی متوجه سیگار «اوشنُ» که مصرف بیشتری بین فقرا داشت، نشود یا در نمونه‌ای دیگر قیمت بنزین در دولت شهید رجایی لیتری 10 ریال بود و قرار شد این قیمت اصلاح شود. دولت در آن مقطع، از درآمد ناشی از اصلاح قیمت بنزین به دلیل بی‌بهره بودن بازنشستگان و از کار افتادگان از یارانه سوخت، مبالغی را به صورت مستقیم به این طبقات اجتماعی پرداخت کرد تا عدالت اجتماعی را بین شهروندانی که به دلیل داشتن یک یا چند خودرو و بهره‌ای که از یارانه سوخت نصیب‌شان می‌شد و شهروندانی که فاقد خودرو بودند و طبیعتا هیچ بهره‌ای از این یارانه نمی‌برند، برقرار کند.

به نظر می‌رسد افراد فرصت‌طلب و دنیاطلب برای رسیدن به اهداف دنیوی و مادی خود ابایی از رفتن در لباس دین و ساختارهای حکومتی ارزشگرا ندارند، به نظر شما راه شناخت این افراد چیست و مردم چطور می‌توانند مدعیان دروغین را از پیروان راستین تشخیص دهند؟

این افراد با مخفی کردن نیت و غرض اصلی خود و با رفتن در لباس دین و ارزشها و حتی دستگاه‌های ارزشگرا از هیچ راه و شیوه‌ای برای فریب دلسوزان، مسؤولان نظام و مردم ابایی ندارند. اینان با شکل دادن مافیای قدرت و ثروت تمام تلاش خود را به کار می‌گیرند که از زیر ذره‌بین قدرتمند نظارت و پاسخگویی فرار کنند و البته شناسایی و ردگیری آنان کار بسیار سختی است. شاید این افراد را در انجام کارهای خیر نظیر مدرسه‌سازی، مسجدسازی و حسینیه‌سازی حتی امدادرسانی به مناطق محروم و زلزله‌زده و سیل‌زده فعال ببینید اما به ازاء هر ریالی که در این راه هزینه می‌کنند دهها برابر آن را به شیوه‌ها و طرق دیگر نصیب خود می‌کنند. ممکن است دهها میلیارد تومان هزینه کنند اما در عوض هزاران میلیارد تومان به جیب می‌زنند که البته دستگیری و دادگاهی بخشی از آنها در مفاسد مربوط به پدیده شاندیز و بانک سرمایه و اقدامات پیدا و پنهانی که فرصت‌طلبان در قامت قوای سه‌گانه انجام می‌دهند و اخیرا نیز خبر دستگیری آنها در رسانه‌ها منتشر می‌شود، خود گویای شکست دوراندیشیِ این افراد و باندهای مورد حمایت این از خدا بی‌خبرهاست.

باید یک بار دیگر به توصیه‌ها و سفارش‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در به کارگیری افراد متعهد و متخصصِ خداترس برگشت و به این توصیه موکد ایشان که نباید افراد را پس از در اختیار گذاشتن پست‌ها و مسؤولیتها رها کرد، در عمل توجه جدی کرد.

اگر یک نظام به ریاکاری مبتلا شود، این صفت رذیله ریشه آن نظام را خشک می‌کند. مسؤولان امر و دلسوزان نظام باید متوجه باشند که به ریاکاری، ریاکاران، تملق کنندگان و ستایشگران میدان ندهند. به فرموده معصوم باید به صورتِ مدح‌کنندگان، خاک پاشید. این افراد برای رسیدن به مطامع دنیوی و اقتصادی خود زبان به تملق، چاپلوسی و ستایشگری باز می‌کنند، شنونده را فریب داده و  با جلب اعتماد آنان مسیر مفت‌خوری و به جیب زدن پولهای بادآورده را از طریق امتیازگیری‌ها در مزایده‌ها، مناقصه‌ها، برون‌سپاریها و خصولتی‌سازی‌ها برای خود و دار و دسته خود هموار می‌کنند.

در بررسی بخشی از فتواهای امام خمینی خواندم «فردی از ایشان می‌پرسد «بنده برای انجام امور شخصی از تلفن اداره استفاده می‌کنم، آیا اجازه انجام این کار را دارم و در عوض با یک ساعت کار بیشتر، آن را جبران کنم؟» که امام در پاسخ گفتند «مجاز نیستید» امام در پاسخ به فرد سوال کننده تاکید می‌کنند که پول اضافه‌کار را جداگانه و هزینه استفاده از وسایل دولتی را جداگانه انجام شود. اثر روانی این تاکید امام این بود که نمی‌خواستند نه این فرد و نه هیچ کس دیگری به چنین کاری عادت کنند به همین دلیل با انجام این کار در نطفه مخالفت می‌کنند تا اصلا چنین نگرشی از ذهن هیچ کارمندی نگذرد.

یکی از چالشهای امروز در دستگاه‌های اجرایی، مراقبت نکردن از مدیران و مسؤولان شاغل این دستگاه‌هاست. نمونه آن تخلفاتی است که در پرونده بانک سرمایه رسیدگی شد یا تخلفات گسترده‌ای که در پرونده معروف شهرستان زاهدان وجود دارد. در این پرونده‌های بزرگ تخلف، شاهد صدور کارت بازرگانی به اسم زنان روستایی و سرپرست خانوار و کارتن‌خوابها هستیم یا در تخلفات گسترده‌ای  که در ثبت سفارش خودرو در سال 1396 اتفاق افتاد یا در تخصیص ارز دولتی به افراد و شرکتها و به انحراف رفتن و به جیب زدن هزاران میلیارد تومان سود ناشی از مابه‌تفاوت ارز دولتی و بازار آزاد به جیب متخلفان، که اگر سیستم نظارتهای داخلی دستگاه‌ها در کنار نظارت سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات کشور بیدار و آماده‌باش می‌بودند، شاهد چنین تخلفات شرم‌آوری نبودیم.

 چطور می‌توان نقش اقتصادی مردم را در اقتصاد امروز کشورمان پررنگ کرد و باز چطور می‌توان به آنان امید داد تا در شرایط سخت جنگ اقتصادی همانند شرایط سخت هشت ساله جنگ تحمیلی، ایستادگی کنند و مانع پیشبرد اهداف زیاده‌خواهانه کشورهای استکباری شوند؟

به نظر بنده کار باید از متولیان امور، دستگاه‌های دولتی، نهادهای حاکمیتی، ورزشکاران و سلبرتی‌ها در همین دوره سخت اقتصادی شروع شود. این عزیزان باید نگرش، رفتار و سبک زندگی‌شان را تغییر دهند. سفرهای خارجی، ماشین‌های لوکس، مهمانی‌های و جشن‌های آنچنانی و زندگی‌های تجملاتی را کنار بگذارند و همانند عموم مردم زندگی کنند. وقتی کار از گروه‌های مرجع و از راس دستگاهها و نهادهای کشور آغاز شد به مرور تاثیر خود را بر بدنه جامعه می‌گذارد و الگوبرداری‌های تفاخرگرایانه که اکنون به سبک زندگی مردم مبدل شده، به مرور اصلاح می‌شود. مردم باید تغییر سبک زندگی مسؤولان را در عمل ببینند در غیر این صورت گفتاردرمانی دردی از آنان دوا نمی‌کند.

زندگی مسؤولان تاثیر بسیار زیادی در سبک زندگی مردم دارد. حضرت علی(ع) در نهج‌البلاغه فرمودند «الناس علی دین ملوکهم». پس بسیار ضروری است که در دهه پنجم انقلاب اسلامی به اندیشه و دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی برگردیم و وضعیت حال خود را با معیارها و شاخص‌های مدنظر ایشان انطباق دهیم و تلاش کنیم تا فاصله‌ها را از بین ببریم همانطور که ظاهر و باطن زندگی بنیانگذار این نظام مدعی حمایت از فقرا و مستمندان، یکی بود.  مقام معظم رهبری نیز زندگی ساده و زاهدانه‌ای دارند و از اشرافیگری به اشکال مختلف دوری می‌کنند.

قطعا در پسِ جنگ اقتصادی آمریکا و غرب، جنگ سیاسی است. در چنین وضعیتی، بهترین راهِ ایستادگی و مقاومت، عمل به اندیشه‌ها و الگوهایی است که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران از خود به یادگار گذاشت. امام به چشم خود دیدند که زندگی در خانه‌های مجلل و پرزرق و برق با دل و جان انسان چه می‌کند به همین دلیل همواره مسؤولان را  به ساده‌زیستی، همنشینی با فقرا، رسیدگی مستمر به وضعیت اقشار ضعیف اجتماع، پرهیز از دنیاطلبی و عدم وابستگی به مناصب دنیوی توصیه می‌کردند.