ترامپ گفته منتظر شنیدن طرح آقای روحانی درباره آرامش در منطقه است. این امر به معنای آن است که ترامپ و دولت او هیچ ایده روشنی برای مسائل منطقه ندارند که ارائه کنند. این برای یک قدرت جهانی مایه تأسف است که رفتارهای سیاسی خود را به‌صورت اقتضایی و خارج از چارچوب یک ایده روشن انجام دهد.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

اگرچه مسئولان همه کشورها و سیاستمداران در طول سال مشغول اظهار نظر و اتخاذ مواضع هستند، ولی نشست‌های عمومی سازمان ملل که در اواخر شهریور و اوایل مهرماه هر سال برگزار می‌شود از حیث اهمیت با سایر روزهای سال تفاوت دارد. به‌ همین علت است که بسیاری از کشورها در بالاترین سطح مقامات دولت‌ها در این اجلاس حاضر می‌شوند.

در گزیده ای از سرمقاله روزنامه ایران آمده است: به نوعی می‌توان گفت که این اجلاس به منزله مسابقات فینال سیاسی است و تیم‌های سیاسی در آنجا به رودررویی مشغول می‌شوند و هرکدام سعی دارند که مچ طرف مقابل را بخوابانند. امسال نیز با توجه به تشدید تحریم‌ها و تجدید نظر ایران در محدودیت‌های برجام و نیز رویدادهای اخیر در منطقه بویژه اتفاق مهم حمله به تأسیسات نفتی آرامکو در عربستان، انتظار می‌رود که این رودررویی دیپلماتیک شدیدتر و هیجان‌انگیزتر از گذشته باشد، ولی به‌ نظر می‌رسد که یک طرف این بازی پیش از آغاز مسابقه به‌طور ضمنی شکست را پذیرفته است و با انواع ترفندها کوشید که اجازه حضور رقیب را در میدان مسابقه ندهد. ابتدا وزیر امور خارجه ایران را تحریم کردند، تا بلکه مانع فعالیت‌های دیپلماتیک او شوند. ولی روشن است که پس از تحریم، میزان سفرهای آقای ظریف به کشورها و دعوت او نه تنها کم نشد که بیشتر از پیش هم شد و حتی ترامپ علاقه داشت که با او در فرانسه ملاقات کند، اگر آقای ظریف این را می‌پذیرفت، ترامپ می‌خواست با کسی که تحریم کرده بود ملاقات کند!

در گام بعدی کوشیدند که به هیأت ایرانی عازم سازمان ملل ویزا ندهند و این برخلاف سیاست بی‌طرفی کشورهایی است که مقرهای سازمان ملل در آنجا قرار دارد. این سیاست نیز مؤثر واقع نشد، هرچند محدودیت رفت و آمد نیز وضع کردند تا تحرک گروه و تیم ایران را ناکارآمد سازند. 

اولین نکته این است که ترامپ گفته منتظر شنیدن طرح آقای روحانی درباره آرامش در منطقه است. این امر به معنای آن است که ترامپ و دولت او هیچ ایده روشنی برای مسائل منطقه ندارند که ارائه کنند. این برای یک قدرت جهانی مایه تأسف است که رفتارهای سیاسی خود را به‌صورت اقتضایی و خارج از چارچوب یک ایده روشن انجام دهد. همین نکته به معنای شکست ایالات متحده است. حمایت از عربستان در قتل عام کودکان و زنان یمنی دارای هیچ نقطه قوتی و نشانه هیچ برنامه‌ای راهبردی نیست. اینکه امریکا پس از چند قرن که مدعی پرچمداری از ارزش‌های انسانی است، کارش به جایی برسد که بخواهد در برابر دریافت پول برای نجات مرتجع‌ترین رژیم منطقه بجنگد، چیزی جز افول اخلاق و قدرت آن نیست.

نکته دوم ایده ایران برای صلح در منطقه است. ایده‌ای که ارائه خواهد شد و مبتنی بر حفظ برجام و جلو انداختن تعهدات طرفین و برقراری ضمانت اجرا برای آن و نیز قطع جنگ و خصومت در منطقه است. باید دید که آیا ایالات متحده در برابر این پیشنهاد موضع سازنده‌ای اتخاذ خواهد کرد یا نه؟ ایالات متحده فاقد طرح سازنده در منطقه است. همچنین گمان نمی‌رود که از طرح‌های سازنده دیگران استقبال کند و این نیز یک شکست سیاسی دیگر است.