تابناک | تاریخ این سرزمین کهن به ما می گوید که سربازها می توانند تبدیل به شخصیت های اسطوره ای و ماندگارتری در قیاس با سیاستمداران شوند. واقعیت این است که جامعه ایران در طول تاریخ به خصلت سلحشوری سربازان وطن توجه ویژه ای داشته و همواره آماده بوده از سربازان خود اسطوره های فراموش ناشدنی بسازد. آریوبرزن، سورنا، رستم فرخزاد، جلال الدین خوارزمشاه، عباس میرزا، و... از جمله این شخصیت های تاریخی هستند.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

قاسم سلیمانی را باید یکی از محبوب ترین چهره ها و شخصیت های تاریخ معاصر ایران دانست. بدون هیچ مقدمه ای، این پرسش را مطرح می کنم که راز محبوبیت او و ماندگاری این محبوبیت چیست؟

راز محبوبیت قاسم سلیمانی در سرباز بودن و سرباز ماندن اوست. او بعد از دفاع مقدس، بین سیاستمدار بودن و سرباز بودن، آن چیزی را انتخاب کرد که بدان تعلق داشت و هیچ گاه از مرزهای سربازی عبور نکرد. 

قاسم سلیمانی بعد از هشت سال حضور در جنگ طاقت فرسا با دشمن بعثی، آرام ننشست و در جایگاه فرماندهی قرارگاه قدس جنوب شرق کشور که شامل سیستان و بلوچستان، کرمان و جنوب خراسان می‌شد، آرامش و امنیت را برای این نقطه از کشور فراهم کرد. جایی که او به جای استفاده از زور و نیروی نظامی، از طریق مذاکره با اشرار و فراهم کردن زمینه برای کشاورزی مردمان آن مناطق، تنش ها و درگیری ها را مدیریت کرد و فیصله داد.

اما بعد از این ماجرا، او قرار نبود آرام بنشیند و لباس سربازی را از تن جدا نکرد. اینبار با حضور در جایگاه فرماندهی نیروی قدس، به دنبال ایجاد بازدارندگی نامتقارن برای ایران در محیط آشوبناک خاورمیانه بود. قاسم سلیمانی با ایجاد یک شبکه بهم پیوسته و پیچیده امنیتی-نظامی و یک ائتلاف از نیروهای غیردولتی در سراسر منطقه، سپر امنیتی چند لایه ای را در اطراف مرزهای ایران به وجود آورد. 

قاسم سلیمانی در قامت یک سرباز ملی با عبور از همه عناوین، تشریفات، تهدیدات و خطرات هیچگاه خود را آغشته به سیاست نکرد. او به خوبی آگاه بود که نمی تواند همزمان هم سرباز باشد و هم سیاستمدار و در پی کسب قدرت با روش های مختلف. 

تاریخ این سرزمین کهن به ما می گوید که سربازها می توانند تبدیل به شخصیت های اسطوره ای و ماندگارتری در قیاس با سیاستمداران شوند. واقعیت این است که جامعه ایران در طول تاریخ به خصلت سلحشوری سربازان وطن توجه ویژه ای داشته و همواره آماده بوده از سربازان خود اسطوره های فراموش ناشدنی بسازد. آریوبرزن، سورنا، رستم فرخزاد، جلال الدین خوارزمشاه، عباس میرزا، و... از جمله این شخصیت های تاریخی هستند.

قاسم سلیمانی معصوم نبود و شاید مورد پذیرش بخشی از جامعه ایرانی هم نباشد یا حداقل شاید برای آن ها اسطوره نباشد، اما قاطبه ملت ایران به سرباز بودن، شجاعت، سلامت نفس، اعتدال فکری، اجتماعی و سیاسی او آگاه هستند. او نه کند روی می کرد و نه تندروی. سعی می کرد در مسیری که می دانست حق است قدم بردارد. شاید بدین جهت که همواره در انتظار مرگ و شهادت بود. 

 این ژنرال ایرانی، اجتماعی ترین چهره نظامی جهان بود. بدین معنا که، در داخل دختر بد حجاب را دختر خود می دانست، گروه گرایی را محکوم و خط کشی سیاسی و اجتماعی و خودی و غیرخودی دانستن افراد براساس چپ و راست را بی جهت تلقی می کرد. در خارج نیز یک نیروی اجتماعی و مردمی عظیم برای ساقط کردن خلافت خودخوانده داعش متشکل از شیعیان، اهل تسنن، کردها، ترکمن ها و... پایه گذاری کرد و به بلوغ امنیتی-نظامی رساند و از کشتار مردم توسط داعش و سقوط دولت های سوریه و عراق جلوگیری کرد. 

در نهایت؛ قاسم سلیمانی به خواسته ها و اهداف این دنیایی خود آگاه بود. او می خواست سرباز باشد و سیاستمدار نباشد. می خواست یک نظامی اجتماعی باشد و با مردم آمیخته شود، می خواست آلوده به ثروت و قدرت نباشد، می خواست در بند مرزبندی های سیاسی و اجتماعی نباشد و در نهایت می خواست نه در بستر و منزل بلکه در مسیر سربازی و در اوج عزت، اقتدار و محبوبیت با زندگی وداع کند.