تیم ملی با هر مربی و هر رئیس فدراسیونی، به جام جهانی برسد، این حس دردناک ما را رها نخواهد کرد؛ که چقدر می‌توانستیم بهتر باشیم.

چرا صعود به جام جهانی خوشبختمان نمی‌کند؟
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

به گزارش ورزش سه، آخرین وضعیت تیم ملی؛ وخیم‌ترین چیزی است که بعد از شکست مقابل عراق حس کرده‌ایم. وقتی بازیکن عراق (امجد عطوان) نگاهی به آسمان کرد و توپ را روی نقطه کرنر کاشت و ارسالش با ضربه علا عباس به تیر خورد و تور دروازه را تکان داد. 

فردای آن روز مارک ویلموتس حکم اخراجش را گرفته و به بلژیک برمی‌گشت؛ و قرار بود تعدادی از بازیکنان آن مسابقه دیگر در لباس ایران بازی نکنند. ما بودیم و دو بازی در فروردین و خرداد بعد و نیاز به پیروزی در هر چهار مسابقه. دنیا هنوز کرونایی نبود و بیمارستان‌ها جای کافی برای پذیرش رییس فدراسیون ایران داشتند که قرار بود از فشار این شکست صندلی را خالی کند و زیر ماسک اکسیژن به ملاقات کنندگان نگاهی بیندازد و دستی تکان بدهد. 

طبق معمول، برخورد ما با شکست همان شکلی بود که قبل‌تر رخ داده بود. درخت‌هایی که تکان می‌خوردند و آدم‌هایی که از بالا سقوط می‌کردند. مهدی تاج، حیدر بهاروند تا یکسال بعد عزیزی خادم رای مجمع را بگیرد و کمتر از یکسال بعد در جام جهانی باشد. موفقیت بزرگی بود؛ با عنوان "سریع‌ترین صعود تاریخ" . اما حتی پیروزی هم معنایش را از دست داده بود. پس درحالی که چهار روز پس از صعود سرمربی تیم ملی بواسطه اخراج مدافع راست مورد علاقه‌اش (صادق محرمی) در بازی امارات موج تازه‌ای از شماتت را به جان می‌خرید، رییس فدراسیون هم کمی بعد از بی‌محلی معاون رییس جمهوری از سریر قدرت به زیر کشیده شد. 

بررسی تحولات فوتبال ایران در سه سال گذشته ممکن است هر ناظر بیرونی را شگفت‌زده کند اما علاقمندان به این رشته ورزشی در کشور که خبر را با خبر روشن می‌کنند؛ معتاد به سواری این رولرکاستر ترسناک، ککشان هم نمی‌گزد و چه بسا فوتبال پرحادثه ما بساط تفریح و خنده آن‌ها هم باشد. پس اگرچه به یاد می‌آوریم که در حد فاصل سه بازی ملی (کره، لبنان و الجزایر) چه‌ها گذشته اما شانه‌ای بالا انداخته و لبخند می‌زنیم.

این سالی است که با کرونای چند ستاره اصلی و شکست مقابل کره آغاز شده و با حادثه ورزشگاه مشهد ادامه پیدا کرده و با سرگردانی بازیکنان در فرودگاه به نقطه سکون رسیده است. بعد از قرعه‌کشی هم ماجرای بازی‌های دوستانه و شروع اختلافات و بعد بازی کانادا و لغو پرسروصدای آن و اردوی قطر و ماجرای بازیکنان استقلال و بحث برکناری سرمربی و ماجرای استوری‌ها و مصاحبه و طارمی و ابقای دراگان اسکوچیچ. همه این‌ها با فواصلی اندک که با مصاحبه و شایعه و اتهام و جنگ قدرت و لابی و غیره. حالا هم کلیدواژه‌هایی مثل صبحانه و اختلاف و بی‌نظمی و دودستگی . 

تیم ملی ایران در فاصله فیفادی بی‌ثمر ژوئن و سپتامبر، پرخبرترین تیم جام‌جهانی و فرسوده‌ترین و دوقطب‌ترین آنهاست. جنگ‌های پیاپی و اشارات بیش از اندازه و مصاحبه‌ها و فعالیت‌های غیرمسئولانه اوضاع را به جایی رسانده که انگار هیچ راه چاره‌ای به سمت بهبود وجود ندارد. البته نه اینکه این موضوع را تجربه نکرده باشیم که همواره در همه سال‌های صعود به جام جهانی وضعیت کمابیش مشابه این بوده است: 

*1978: بعد از صعود بدون شکست و درخشان ایران به عنوان یکی از 16 تیم جام جهانی (تصور کنید انگار جام جهانی امروز از مرحله یک هشتم نهایی آغاز شود)، ماه عسل زودتر از حد انتظار به پایان رسید و حتی آخرین بازی دوستانه در تهران با شعارهایی مبنی بر دعوت از پرویز قلیچ‌خانی به اتمام رسید. ایران سپس به تورنمنتی عالی در فرانسه رفت و مقابل بروژ (با کرنرشماری) و پی‌اس‌جی شکست خورد تا واویلای شکست احتمالی فضا را پرکند. ما با هلند (نایب قهرمان جهان)، اسکاتلند پرستاره و پروی صاحب سبک هم‌گروه بودیم و با تک امتیاز مقابل اسکاتلند و دو شکست مقابل دو تیم میدان دیده به تهران برگشتیم. استقبال آنقدر منفی بود که حشمت مهاجرانی سرمربی تیم اول آسیا قصد کرد به پرسپولیس برود .

*1998: بعد از بیست سال غیبت و یک صعود حماسی، تغییر سرمربی و حضور تومیسلاو ایویچ با مخالف‌خوانی تند اکثر روزنامه‌های ورزشی همراه بود. این یک تیم پرتنش اما پرستاره بود که در نهایت با اخراج سرمربی و نزاع شدید درون اردویی به جام جهانی رسید و با یک برد و دو شکست به تهران برگشت درحالیکه در تمام دوران آماده‌سازی زیر تیغ انتقادات روزنامه‌نگارانی بود که تیم‌سازی ایویچ را درک نمی‌کردند. در طول مسابقات هم ماجرای درگیری ستارگان با فدراسیون (بر سر پاداش) و اختلاف و بی‌احترامی به سرمربی تیم ملی بخشی از خبرهایی بود که از فرانسه به ایران می‌آمد. البته برد مقابل آمریکا مرهمی بر همه مشکلات بود.

*2006: با سوت پایان بازی بحرین و صعود به جام جهانی مشکلات تیمی که برانکو ایوانکوویچ را بعنوان سرمربی بالای سر خود داشت آغاز شد. گروهی بودند که عقیده داشتند برانکو مربی‌ایست که ما را تا دانشگاه برده و بعد از این نوبت یک استاد حاذق و باتجربه‌تر است. در وزارت ورزش هم نظر روی انتخاب سرمربی داخلی بود. موج مصدومیت، اختلاف بین گروهی از بازیکنان شاخص و درگیری شدید میان فدراسیون و سازمان تربیت بدنی کار را به جایی رساند که بعد از بازی پرتغال و شکست 2-0 مقابل تیم چهارم همان جام، شورای معاونین سازمان تربیت بدنی محمد دادکان را برکنار کرد تا فوتبال ایران برای اولین بار از سوی فیفا تعلیق شود! موج ناراحتی از شکست باعث شد برانکو به ایران برنگردد و علی دایی هم مدت‌ها دور از فوتبال باشد. 

*2014: بعد از یک دوره غیبت این بار ایران با کارلوس کی‌روش چهارمین صعود خود را جشن گرفت. در این زمان افکار عمومی فوتبال ایران تا خود جام جهانی درگیر ماجراهایی مثل لباس آل‌اشپورت، اختلاف کی‌روش با کرانچار و قلعه‌نویی (مربیان سپاهان و استقلال)، موضوعات مربوط به مسائل رخ داده میان وزیر وقت ورزش (گودرزی) و سرمربی تیم ملی و همچنین تدارکات ناکافی برای جام جهانی بود. باوجود نمایش خوب ایران مقابل آرژانتین بسیاری از کارشناسان تلویزیونی با اشاره به شکست مقابل بوسنی در بازی آخر از کی‌روش انتقاد می‌کردند. در طول مسابقات هم سوژه اصلی تمدید یا پایان قرارداد با سرمربی تیم ملی بود. 

*2018: بهترین دوره حضور ایران در جام جهانی با تدارکات مناسب و برنامه ریزی طولانی با دوقطبی کی‌روش – برانکو پایانی به شدت پرتنش داشت. زمانی که سرمربی تیم ملی در مصاحبه‌ای هماهنگ نشده با محمدحسین میثاقی، سرمربی پرسپولیس را پروفسور سمی خطاب کرد و برانکو در تلافی، پاسخ این جملات را با به سخره گرفتن کارنامه او داد. این جنگ البته خیلی پیش‌تر و در آغاز اردوهای آماده‌سازی تیم ملی در نیم فصل لیگ قبل (در دبی) آغاز شده و منجر به تغییرات گسترده در تیم ملی و کادر آن هم شده و تا واکنش‌های تند به انتخاب فهرست نهایی تیم ملی هم ادامه یافته بود.

* کابوس ملی صعود به جام جهانی چیز تازه‌ای برای ما نیست حتی اگر همه آن مشکلات و نگرانی‌ها به خاطرمان نیاید. اما به‌یاد خواهیم داشت که تیم اول آسیا در مرحله مقدماتی جام‌ جهانی چگونه به این تیره‌روزی افتاد. 

درعین‌حال حتی اگر اصل مسئله چیز دیگری بوده و هنوز باشد، این تیم احتمالا مشکلی بزرگتر از قبلی‌ها دارد که شاید حل آن از عهده کادر فعلی برنیاید. 

درست است که ما از جنس رویا هستیم اما کدام اقدام عاجل و فوری؟ حذف، تغییر، برخورد، همه اینها یا هیچ‌کدام؟ کدام تصمیم اساسی؟ تقویت، صلح و آشتی، اتحاد؛ از چه راهی و چگونه؟

امروز همه ما از این حجم خود ویرانگری که بر یکی از بهترین تیم‌های ملی تاریخ ایران گذشته، حس غریبی داریم و تیم ملی با هر مربی و هر رئیس فدراسیونی، به جام جهانی برسد، این حس دردناک ما را در جریان بازی‌ها رها نخواهد کرد؛ که چقدر می توانستیم بهتر باشیم... حتی اگر  برخلاف انتظار  خیلی خوب بودیم.