سیدحسن خمینی گفت: این چه وضعی است که ما اینقدر خودبین و متکبر شده ایم؛ «هنر نزد ایرانیان است و بس»؟! این شعر زارترین، گمراه کننده ترین و بی ادبانه ترین شعر ایران است. الآن به شما بگویم که آینده اسلام برای پاکستان است و بزرگترین کشور اسلامی می شود؛ بالاترین رشد جمعیت را در جهان اسلام دارد و چون زبانش انگلیسی است در تمام مجامع جهانی نفوذ کرده اند؛ یعنی سازمان ملل، بانک جهانی و یونسکو پر از پاکستانی است. لذا این کشور آینده روشنی دارد.

انتقاد تند سیدحسن خمینی از «زارترین، گمراه‌کننده‌ترین و بی‌ادبانه‌ترین شعر کشورمان»
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

سیدحسن خمینی گفت: این چه وضعی است که ما اینقدر خودبین و متکبر شده ایم؛ «هنر نزد ایرانیان است و بس»؟! این شعر زارترین، گمراه کننده ترین و بی ادبانه ترین شعر ایران است. الآن به شما بگویم که آینده اسلام برای پاکستان است و بزرگترین کشور اسلامی می شود؛ بالاترین رشد جمعیت را در جهان اسلام دارد و چون زبانش انگلیسی است در تمام مجامع جهانی نفوذ کرده اند؛ یعنی سازمان ملل، بانک جهانی و یونسکو پر از پاکستانی است. لذا این کشور آینده روشنی دارد.

یادگار امام با تأکید بر اینکه امام یک شخصیت ذو ابعاد است، گفت: امام به خصوص در عرفان عملی کارهای بزرگی دارند که مغفول مانده و حجاب سیاست بر ابعاد شخصیت امام سایه انداخته است. بی تردید امام در بحث های فقه و اصول مظلوم واقع شده؛ حتی در حوزه ای که تمام عظمتش را از نام ایشان دارد، آنگونه که باید شناخته نمی شود.

حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در اولین پیش همایش «بررسی مبانی و رویکردهای فلسفی امام خمینی(س)» که صبح امروز در دانشگاه ادیان و مذاهب در قم برگزار شد، طی سخنانی گفت: اصل همت دانشگاه ادیان بر اینکه بحث فلسفه امام را وجهه همت خودشان در یک بحث تحقیقی مفصل قرار بدهند، کار بسیار ارزشمندی است.

یادگار امام با اشاره به اینکه امام یک شخصیت ذو ابعاد است، تصریح کرد: مرحوم آقای شیخ مهدی حائری خاطره بسیار شیرینی برای من تعریف می کرد و می گفت، «من سال های آغازین دهه ۵۰ در کانادا بودم و داشتم کتاب فتوحات مکیه را می خواندم و یک جای آن را هر چه خواندم نفهمیدم. از آنجا نامه ای برای امام به نجف فرستادم و گفتم که من فکر می کنم اگر در این جهان خاکی یک نفر باشد که آراء ابن عربی را بداند، شما هستید».

وی ادامه داد: بر اساس گفته ی آن مرحوم در ادامه نامه، امام خاطره ای برای شان خاطره ای به این مضمون نقل کرده بودند که یک روز در مدرسه فیضیه داشتم «فتوحات» می خواندم؛ یکی از بزرگان قم که معروف به دانش در فلسفه مشاء بود وارد شد و به امام گفت اینها چیست؟ ایشان گفته بودند عرفان است. او گفته بود اینها را می شود بی استاد خواند؟ امام پاسخ داده بودند در ارتباط با شما با استادش هم محل تأمل است.

سید حسن خمینی اظهار داشت: آقای شیخ مهدی حائری می گفت در پاسخ نامه به پدر ما محبت داشتند؛ امام نسبت به مرحوم شیخ خیلی بی تاب بودند. تعریف کرد که من را یاد آن روزها انداختی و بعد هم در ارتباط با بحث فتوحات نکاتی بود و بعد نوشته بودند، اما خاطره آن کتاب فتوحات نبود و «فصوص» بود؛ چون اگر فتوحات بود، جواب غلیظ تر بود.

وی افزود: به هر حال امام یک فیلسوف صدرایی است و در طبقه بندی صدرائیان قرار می گیرد. ولی در مباحث معرفت شناسی هم که احیانا در بعضی مباحثشان باشد، مباحث فلسفی که رنگ و بوی عرفان نداشته باشد، امام را بیشتر باید از مباحث جلد اول اصول شناخت. آنجا بیشتر رد پای اندیشه معرفت شناسانه امام شناخته شده است و در آنجا اتفاقا به نظر من دو نفر از اصولی های شیعه قطعا اگر در فلسفه تعمق می کردند، تحولات بزرگی رخ می داد. یعنی می توانستند یک ملاصدرای دوم یا حتی یک بوعلی سینا در مباحث معرفت شناسی و حتی مباحث معارف شناسانه را به تغییر بنیادین بیاورند.

یادگار امام ادامه داد: یکی از آنها مرحوم سید محمدحسین اصفهانی است که بی تردید ذهن جوّالی در حوزه های معرفت شناسی دارد و یکی هم مرحوم امام است. البته امام به خصوص در عرفان عملی کارهای بزرگی دارند که مغفول مانده و حجاب سیاست بر ابعاد شخصیت امام سایه انداخته است. بی تردید امام در بحث های فقه و اصول مظلوم واقع شده؛ حتی در حوزه ای که تمام عظمتش را از نام ایشان دارد، آنگونه که باید شناخته نمی شود؛ و در حوزه فلسفه اسلامی بیشتر.

وی تأکید کرد: این بحث را بسیار پررنگ باید پیش ببریم. البته بحث غلوّ نداریم؛ دایره علم دایره غلوّ نیست و بحث خودش را دارد. بحث پیش همایش بسیار کار خوبی بود و محوریت هم طبیعتا با دانشگاه ادیان است و دوستان مؤسسه هم همه نوع کمک می کنند. ان شاء الله یک نهضتی را بشود در زمینه ابعاد ناشناخته امام در حوزه علوم عقلی پیش برد. به نظرم کار بسیار بزرگی است و ان شاء الله نتایج خوبی هم داشته باشد.

حجت الاسلام و المسلمین سید ابوالحسن نواب نیز در سخنانی گفت: من هفته گذشته پاکستان بودم؛ من ۴۰ سال است که مسافر پاکستان هستم و امسال دو بار رفته ام. پاکستان جای بسیار مهمی است و ما متأسفانه نفهمیده ایم؛ تا چشم طرف آبی نباشد چیزی در فکر ما نمی رود. ۲۵۰ میلیون مسلمان، معتقدترین ملت به اسلام، گوهری در جوار ما است و ما نشناخته ایم.

رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب تأکید کرد: امام در نجف خیلی برای افغانستانی ها احترام قائل بود. این چه وضعی است که ما اینقدر خودبین و متکبر شده ایم؛ «هنر نزد ایرانیان است و بس»؟! این شعر زارترین، گمراه کننده ترین و بی ادبانه ترین شعر ایران است. الآن به شما بگویم که آینده اسلام برای پاکستان است و بزرگترین کشور اسلامی می شود؛ بالاترین رشد جمعیت را در جهان اسلام دارد و چون زبانش انگلیسی است در تمام مجامع جهانی نفوذ کرده اند؛ یعنی سازمان ملل، بانک جهانی و یونسکو پر از پاکستانی است. لذا این کشور آینده روشنی دارد.

وی افزود: ای کاش یک دهم تجلیلی که پاکستانی ها از محمدعلی جناح، بنیانگذار پاکستان، می کنند را ما از امام می کردیم. دانشگاه زنانه آنها به نام فاطمه جناح، خواهر محمدعلی جناح، است. من معتقدم خیلی در رابطه با امام قصور و تقصیر دارم و ان شاء الله خدا ما را ببخشد.

نواب در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص همایش «بررسی مبانی و رویکردهای فلسفی امام خمینی(س)» گفت: این اجلاس یک اجلاس بین المللی درباره افکار فلسفی امام است. من خواهش می کنم هر پیشنهاد و برنامه ای به ذهن شما می رسد را مطرح کنید. من همین ماه با پاپ ملاقات دارم و آنجا مطرح می کنم که چند فیلسوف آنجا را هم برای همکاری دعوت کنیم تا بتوانیم اجلاس آینده را قوی کنیم.

وی اظهار داشت: علامه طباطبایی برای معالجه به اروپا تشریف بردند و فرمودند راه نفوذ اسلام به غرب از راه فلسفه، اخلاق و عرفان می گذرد. ما اسلام را تعطیل کرده ایم؛ از بچگی به ما می گفتند اسلام اعتقادات، اخلاقیات و احکام است ولی الآن فقط فقاهت مطرح است. واقعا فقاهت دارد کمر ما را می شکند و نابودمان می کند. چون اصل اسلام اخلاق و اعتقادات و ۳۰ درصد آن احکام است ولی الآن همه چیز شده است. یکی از آقایان یک جزوه ۲۰ صفحه ای درآورده بود که تمام اختلاف فتوای فقهای شیعه است؛ آن وقت فقه همه چیز شده و همه چیز نابود شده است.

رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب یادآور شد: امام در مقدمه چهل حدیث می فرمایند شیطان هم اعتقاداتش درست بود و هم فقاهت بلد بود؛ مشکل اصلی شیطان «اخلاق» بود؛ استکبارش بود که «خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ». امام در همان مقدمه چهل حدیث می فرمایند که مهمترین مسأله اسلام «اخلاق» است؛ اما این را تعطیل کرده ایم. با اخلاق می شود به دنیا وارد شد؛ به فکر، راه و خط امام برگردیم. هر جای سخن امام را باز می کنیم تازه است و واقعا ما نسبت به امام قصور داریم.