ترکیه در یکی دو سال اخیر برای اینکه مانع از عملیاتی‌شدن تحرکات ارتش سوریه به منظور بازپس‌گیری مناطق تحت اشغال ادلب شود، مساله آوارگان این منطقه را با یک بزرگ‌نمایی به افکار عمومی جهان تزریق کرده است.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

جعفر قناد باشی:  هرچند ماجراجویی‌های نظامی ترکیه در استان ادلب سوریه با مذاکرات سه‌ساعته پوتین و اردوغان (15 اسفند) و امضای توافق‌نامه دوجانبه میان مسکو و آنکارا، جای خود را به برقراری آتش‌بس، آن هم از نوع جدید آن داد ولیکن این ماجراجویی‌ها یا به عبارت بهتر مداخلات نظامی ترکیه در شمال سوریه، شکاف‌ها و تنش‌هایی را  به وجود آورد که قاعدتا جبران آن به‌سادگی ممکن نیست؛ چنان‌که در این خصوص باید به تغییراتی که در توافقات حاصل از روند مذاکرات آستانه و همچنین به سردی روابط طرف‌های مذاکره‌کننده ایجاد شد، اشاره کرد و حتی در این راستا، افزایش مخالفت‌های داخلی در ترکیه را که موجبات ضعیف‌شدن موقعیت اردوغان را فراهم کرد نیز از پیامدهای آن دانست.

     اگر به چند هفته قبل از مذاکرات دوجانبه اردوغان و پوتین بازگردیم، خواهیم دید که تنش‌ها در استان ادلب، فقط به‌دلیل اقدامات مداخله‌جویانه ترکیه شدت بیشتری به خود گرفت و این تحرکات مداخله‌جویانه و نظامی ترکیه در استان ادلب، سبب شد تا تنش‌ها در این منطقه تا آنجا گسترش یابد که به رویارویی‌های نظامی نسبتا شدید روسیه و ترکیه بینجامد؛ چنان‌که اقدام ترکیه در پرتاب چندین موشک به بندر لاذقیه سوریه، آن هم در پاسخ به بمباران یک ستون مکانیزه نظامی این کشور توسط جنگنده بمب‌افکن‌های روسی و همچنین حرکت ناوهای جنگی مسکو به سوی سواحل سوریه در دریای مدیترانه، بخشی از پیامدهای مصافی بود که تا مرزهای یک درگیری تمام‌عیار نظامی پیش رفت و البته همه این وقایع پس از آن اتفاق افتاد که ارتش سوریه به کمک هم‌پیمانان این کشور موفق شده بود تا در یک عملیات بزرگ نظامی به موفقیت‌های مهمی در آزادسازی بخش‌های وسیعی از استان ادلب دست پیدا کند و در آستانه قلع و قمع کامل بقایای تروریست‌ها -که از مدت‌ها قبل به  استان ادلب رانده شده‌اند- قرار گرفته بود.

   به هرترتیب پاسخ کوبنده روسیه به ماجراجویی‌های نظامی ترکیه، سبب شد تا مقامات آنکارا در موقعیت دشواری قرار گرفته و ناامید از ادامه تحرکات نظامی در استان ادلب، به بهره‌برداری‌های مجدد از مهاجران سوری بیندیشند؛ چنان‌که با بازکردن مرزهای مشترک با یونان و راندن ده‌ها هزار مهاجر سوری به سوی مرزها، به‌اصطلاح از «اهرم انسانی» برای فائق‌آمدن بر معادلات موجود استفاده کردند؛ به عبارت بهتر دولت آنکارا سعی کرد تا با سوءاستفاده از موج مهاجرت‌ها و ترساندن دولت‌های اروپایی از پدیده آوارگان‌، حمایت آن‌ها را نسبت به عملیات نظامی، جلب و از این طریق در عرصه سیاسی نیز موفقیتی برای ادامه مداخله در سوریه کسب کند.

 این در حالی بود که  ترکیه در ماجراجویی نظامی جدیدش در شمال سوریه، مرتکب چندین جرم بین‌المللی شده بود: نخست اینکه توافقات جمهوری اسلامی ایران، روسیه و ترکیه را نادیده گرفته، دوم اینکه تمامیت ارضی کشور سوریه را نقض کرده و سوم اینکه از تروریست‌های جنایتکار از جمله جبهه‌النصره حمایت کرده بود؛ جرایمی که نه‌تنها عدول از قوانین و ضوابط بین‌المللی محسوب بلکه در مجامع قضایی بین‌المللی قابل تعقیب شناخته می‌شد.

 البته از دیدگاه بسیاری از تحلیلگران مسائل منطقه، مجموع اقداماتی که دولت آنکارا برای جلوگیری از ادامه عملیات آزادسازی ادلب صورت داد، اقداماتی همسو با سیاست‌های واشنگتن، تل‌آویو و همچنین ریاض تلقی می‌شد؛ چنان‌که این را ظن را تقویت کرد که دولت اردوغان با ماجراجویی‌هایش در شمال سوریه  در جهت کسب رضایت آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها، گام برمی‌دارد. از دیدگاه مخالفان دولت آنکارا، مقامات این کشور از یک‌سو ‌کوشیدند تا به‌صورت غیرعلنی(پنهانی) با سیاست‌های آمریکا، ارتجاع منطقه و رژیم صهیونیستی همسویی کنند؛ به‌ویژه آنکه مقامات واشنگتن، تل‌آویو و ریاض از میان‌بردن بقایای گروهک‌های تروریستی در ادلب و پایان اقدامات خشونت‌بار آنها را به نفع سوریه و قدرتمندتر‌شدن کشورهای محور مقاومت تلقی می‌کنند و از سوی دیگر چنین موضوعی را به زیان امنیت رژیم صهیونیستی می‌دانند. با این حال تحلیل کارشناسان دیگر این بود که اهداف ترکیه در شمال سوریه به مسائل دیگری ارتباط دارد و دولت این کشور با ممانعت از قلع و قمع بقایای گروه‌های تروریستی مقیم استان ادلب درصدد است تا  از این گروه‌های تروریستی به‌عنوان اهرمی برای کنترل گروه‌های مخالف کرد مستقر در سوریه بهره‌برداری ‌کند.

در چنین شرایطی مقامات آنکارا با نادیده‌گرفتن تمامی تعهدات‌شان در روند مذاکرات آستانه و با نادیده‌گرفتن اعتراضات جهانی درخصوص حمایت از تروریست‌های مستقر در استان ادلب، نه‌تنها بر تعداد نیروهای نظامی خود در مناطق شمالی سوریه (استان ادلب) افزودند بلکه با ایجاد پایگاه‌های نظامی متعددی کوشیدند تا از روند عملیات آزادسازی استان ادلب و از قلع ‌و ‌قمع کامل تروریست‌های متحد القاعده جلوگیری کنند؛ اقدامی که البته در عرصه عمل موفقیت چندانی در پی نداشت و ارتش سوریه با ادامه عملیات آزادسازی خود موفق شد تا بخش‌های وسیعی از استان ادلب را پاک‌سازی کرده و همچنین آزادراه بسیار استراتژیک دمشق-حلب را از سیطره گروهک‌های تروریستی خارج کند، به‌گونه‌ای‌که فرودگاه بسیار مهم شهر حلب بعد از ماه‌ها تعطیلی مجددا آغاز به کار کرد و اوضاع عادی مجددا در این شهر مهم و اقتصادی و همچنین در بسیاری از شهرک‌ها و روستاهای اطراف آن برقرار شد.

ارتش سوریه در این عملیات بزرگ و راهبردی خود به‌ناگزیر برخی از پایگاه‌های نظامی ترکیه را که در خاک سوریه ایجاد شده بود، مورد هدف قرار داد و از آنجا که نیروهای نظامی ترکیه هشدارهای پی‌در‌پی دمشق را نادیده گرفته‌ بودند، ارتش سوریه ناگزیر به برخورد نظامی با واحدهای ارتش ترکیه شد. به این ترتیب ارتش ترکیه تلفات انسانی تازه‌ای را متحمل شد تاجایی‌که برخی از خبرگزاری‌ها از کشته‌شدن صد تن از سربازان ترکیه در این عملیات و همچنین در عملیات جنگنده‌بمب‌افکن‌های روسی خبر دادند.

   درواقع بر این اساس بود که دولت ترکیه به برگزاری نشست شورای امنیت این کشور مبادرت کرد و از سوی دیگر با مسدودکردن برخی از شبکه‌های اینترنتی از جمله توییتر تلاش کرد تا افکار عمومی این کشور در جریان حوادث سوریه قرار نگیرند؛ حال آنکه در عرصه عمل تحمل این ضربات نظامی سبب شد تا ارزش واحد پول ترکیه و همچنین ارزش‌بخشی از سهام در این کشور سقوط قابل ملاحظه‌ای را تجربه کند.

  در واقع در پی چنین وقایعی بود که اردوغان با سفر به مسکو و مذاکرات سه‌ساعته با پوتین، از منجلاب و گردابی که خود به‌وجود‌آورنده آن بود، رهایی پیدا کرد. «عبدالباری عطوان» در این خصوص نوشت: «آنچه در توافق میان پوتین و اردوغان رخ داد، در واقع خروج موقت اردوغان از مخمصه‌‌ای بود که خود را در آن گرفتار کرده بود و فعلا پوتین وی را از مهلکه رهانیده است. اردوغان به‌خوبی دریافت که نه می‌تواند روی کمک آمریکا و ناتو حساب ویژه‌‌ای باز کند و نه دیگر اروپا حاضر به باج‌دادن به وی است. توافقی که رخ داد، نشان داد رجزخوانی اردوغان راه به جایی نبرده است و ارتش سوریه در مناطقی که بازپس گرفت، ماند و منتظر نبرد سرنوشت‌ساز و نهایی برای بازپس‌گیری ادلب می‌ماند.»

 به هرحال متحدان سوریه همچنان بر ضرورت ادامه عملیات پاک‌سازی ادلب پافشاری می‌کنند و ادامه این عملیات را به معنی فراهم‌شدن زمینه‌های حفظ تمامیت ارضی این کشور به شمار می‌آورند. در نهایت باید توجه کرد آنچه امروز ارتش سوریه در قالب عملیات‌های خود به‌منظور باز‌پس‌گیری مناطق تحت اشغال در ادلب انجام داده است، نزدیک به یک‌سال پیش قرار بود انجام شود تا دولت دمشق بتواند به پاک‌سازی کامل مناطق تحت اشغال نیروهای تروریستی در کل خاک سوریه بپردازد و به این ترتیب تمامیت ارضی سوریه را محقق کند اما اکنون ترکیه مهم‌ترین مخالف تحرکات ارتش سوریه به منظور بازپس‌گیری منطقه ادلب است، هرچند در این میان ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس نیز با این اقدام ارتش سوریه و تقابل با نیروهای تروریستی در ادلب مخالفت کرده‌اند اما شدت مخالفت‌های داخلی در ترکیه به مراتب بیشتر از این بازیگران است.

پیرو این نکته و برای رمزگشایی از اهمیت منطقه ادلب برای ترکیه باید گفت که اگرچه در وهله اول به نظر می‌رسد با افزایش تحرکات و توان نیروهای تروریستی در خاک سوریه، احتمال افزایش ناامنی‌ها در خاک ترکیه نیز وجود دارد و در این صورت ما شاهد افزایش موج مهاجرت به ترکیه خواهیم بود و این به ضرر ترکیه و به‌خصوص اقتصاد این کشور است اما در واقع مساله کاملا برعکس این تحلیل است چون ترکیه از قبل باقی‌ماندن نیروهای تروریستی در سوریه چندین هدف را به‌طور همزمان دنبال می‌کند؛ اولین هدف اینکه ترکیه از طریق تحرکات این نیروهای تروریستی درصدد است تا توان نظامی کردهای مخالف ترکیه که در قسمت‌های شمالی سوریه و هم‌مرز با ترکیه هستند را به شدت محدود کند؛ یعنی همان‌طور که پیشتر هم اشاره شد، آنکارا تلاش دارد تا از نیروهای تروریستی حاضر در سوریه به‌عنوان اهرمی به‌منظور مقابله با نیروهای کرد سوریه و ترکیه استفاده کند؛ بنابراین همه تلاش خود را برای حفظ و بقای این نیروها در منطقه ادلب به کار خواهد بست.

منفعت دوم ترکیه از باقی‌ماندن نیروهای تروریستی در منطقه ادلب به سوء‌استفاده از مساله مهاجرت بازمی‌گردد. مادامی که تحرکات این نیروهای تروریستی در خاک سوریه وجود داشته باشد ما شاهد تداوم و تشدید موج مهاجرت به ترکیه خواهیم بود. در این صورت آنکارا با مطرح‌کردن این تهدیدات که اگر اروپا به امتیازات مدنظر ترکیه تن ندهد درهای خود را به روی مهاجران سوریه به اروپا باز خواهد کرد، می‌تواند اروپا را نیز بیش از پیش با سیاست‌های خود همراه و همسو کند؛ یعنی عملا ترکیه طی این سال‌ها به دنبال سوء‌استفاده از مساله مهاجران سوری بوده است؛ چنان‌که ترکیه در یکی دو سال اخیر برای اینکه مانع از عملیاتی‌شدن تحرکات ارتش سوریه به منظور بازپس‌گیری مناطق تحت اشغال ادلب شود، مساله آوارگان این منطقه را با یک بزرگ‌نمایی به افکار عمومی جهان تزریق کرده است.