صابر گل عنبری در مطلبی می‌نویسد: حالا که مذاکره برای ترامپ در این چند ماه قابل تحصیل نیست که بتواند از طریق آن موفقیت خود را در کشاندن ایران به پای میز مذاکره نشان دهد، به نظر می‌رسد که به دنبال امنیتی کردن قابل توجه است. اینجاست که این مساله می‌تواند شرایط حساسی به وجود آورد و یک جابجایی در اولویت‌های انتخاباتی رای دهندگان آمریکایی ایجاد کند.

آچمز بزرگ ترامپ درباره ایران؛ نه می‌تواند جنگ کند نه صلح
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

دیپلماسی ایرانی - شواهد و قراین نشان می‌دهد که کشور با ماه‌های دشوار و احتمالا سرنوشت‌سازی روبرو است که عبور از آن ظرافت، دقت نظر و سیاست‌ورزی خاصی را می‌طلبد. از یک طرف، مشکلات اقتصادی برای خیلی از اقشار جامعه طاقت‌فرسا شده و فعلا در فشار تحریم‌ها و تداوم کرونا چشم‌انداز روشنی برای آن متصور نیست؛ هر چند به نظر می‌رسد که دولت از طریق واگذاری سهام عدالت و اقدامات دیگری بتواند در کوتاه مدت تا حدودی موقتا از فشار سنگین بر این اقشار و تبعات آن بکاهد؛ اما این امر در میان مدت در صورت تداوم دو عامل پیشگفته منتفی است. 

از طرف دیگر، تا زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا حدود چهار ماه مانده که این بازه زمانی بسیار مهم است. از آن جهت که به نظر می‌رسد دونالد ترامپ به دنبال امنیتی کردن فشار حداکثری است. البته در این میان هم نتانیاهو به دلایل داخلی و مساله الحاق کرانه باختری چنین تصوری در ذهن دارد. 

سیاست خارجی و مسائل مرتبط با آن در رتبه‌بندی فاکتور‌های تاثیرگذار بر رویکرد انتخاباتی شهروندان آمریکایی، جایگاه بسیار مهم و تعیین کننده‌ای ندارد؛ اما در شرایط حساسی می‌تواند در ردیف نخستین این فاکتور‌ها قرار گیرد که به آن پرداخته می‌شود.

با توجه به مشکلاتی که کرونا برای اقتصاد آمریکا ایجاد کرده و دستاورد‌های اقتصادی چشمگیر ترامپ را به محاق برده، وی در چنین وضعیتی بی‌رغبت نبود تا از طریق زوم کردن بر مسائل سیاست خارجی بتواند چالش‌های داخلی را تحت الشعاع قرار دهد. از این رو، مذاکره با ایران در این وضعیت موضوعیت بیشتری برای وی پیدا کرد و تلاش زیادی هم برای آن انجام داد؛ اما با وجود این، اشتباه است اگر پنداشته شود چنین زمانی برای امتیازگیری از آمریکا بسیار مناسب هست و همچنان که برخی گفته‌اند بهترین زمان برای گرفتن "امتیازات کلان" از آمریکا است. واقعیت، اما اینگونه نیست. نیاز ترامپ به مذاکره در این شرایط انتخاباتی صرفا برای نشان دادن یک برگه موفقیت پیش‌روی رای‌دهندگان آمریکا به ویژه پایگاه اجتماعی رای دهنده به وی است. اما ظاهرا این نکته مغفول مانده است که در کنار این مساله، هر نوع امتیازدهی ترامپ به ایران برای وی حکم سم مهلک را دارد و می‌تواند وی را نزد اوانجلیست‌ها و حتی دیگر رای دهندگان آمریکا در موضع ضعف نشان دهد و به زیان وی تمام شود. 

البته ذکر این نکته هم بد نیست که اساسا شرایط مذاکره مثل آنچه منتج به برجام شد، احتمالا بار دیگر فراهم نشود و هر چه زمان بیشتر می‌گذرد گزینه مذاکره و دیپلماسی برای کاهش تنش و حل این نزاع چهل ساله بر اساس منفعت دو سویه بیشتر رنگ می‌بازد.

اما حالا که مذاکره برای ترامپ در این چند ماه قابل تحصیل نیست که بتواند از طریق آن موفقیت خود را در کشاندن ایران به پای میز مذاکره نشان دهد، به نظر می‌رسد که به دنبال امنیتی کردن قابل توجه شرایط تقابل با ایران است. اینجاست که این مساله می‌تواند شرایط حساسی به وجود آورد و یک جابجایی در اولویت‌های انتخاباتی رای دهندگان آمریکایی ایجاد کند. 

البته منظور از امنیتی کردن وقوع یک جنگ نیست، چون معتقدم هنوز تصمیمی پیشینی در ارکان قدرت در آمریکا برای چنین جنگی وجود ندارد، اما علی رغم آن شرایط میدانی در این مساله بسیار تعیین کننده است و وقایع میدانی می‌توانند چنین جنگی را تحمیل کنند. بلکه منظور این است که دولت آمریکا احتمالا تلاش کند تا سطح قابل توجهی اوضاع را به سمت امنیتی شدن پیش ببرد. از این رو، همچنان که در مطلع یادداشت هم عرض شد، مواجهه با این وضعیت سیاست ورزی پیچیده و خاصی را می‌طلبد.