خدایا کمکم کن تا خیانت شوهرم را فراموش کنم چون اینطورى نمى‌توانم با او زندگى کنم و آن زنی را که با زندگى من بازى کرد ببخشم. مدت‌هاست که از زندگی‌ام هیچ لذتی نمی‌برم.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

این ادعاهای فریبا است که دخترخاله اش با شوهر او دوستی پنهانی کرد و فریبا یک روز مریم را وقتی لباسی به تن نداشت در اتاق خصوصی خود و شوهرش دید و حالا نادر به التماس افتاده است دچار وسوسه شده و می خواهد بخشیده شود.

فریبا در دایره اجتماعی دادگاه خانواده تهران نشسته گریه می کند و امیدوار است بتواند نادر را ببخشید اما با دخترخاله مریم چه کند آنها تا آخر عمر کنار هم هستند و ....

خیانت و روابط زناشویی

روابط فرازناشویی خارج از چارچوب خانواده باعث می‌شود پایه‌هایی که زندگی بر اساس آن شکل گرفته سست و بی‌بنیان شود. سردی در روابط زناشویی، توجه نکردن به نیاز‌ها و خواسته‌های یکدیگر،‌ طلاق عاطفی و... ریشه بسیاری از روابط خارج از محدوده است. خیانت منشا بسیاری از آسیب‌های اجتماعی و روانی در خانواده‌ها به شمار می‌رود. روابط سرد بین والدین در تربیت فرزندان تاثیراتی منفی بر جای می‌گذارد و فرزندان چون از رفتار پدر و مادر خود الگوبرداری می‌کنند ممکن است تحت‌‌تاثیر این رفتارهای نابهنجار قرار گرفته و این شیوه نامطلوب اجتماعی را در روابط خود در پیش بگیرند. خیانت به خانواده، فضای اجتماعی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و ساختارهای اجتماعی را زیر سوال می‌برد و از سوی دیگر دامنه انحرافات اجتماعی گسترده‌تر شده و خلاف‌های خرد و کلان سطح اجتماع و خانواده‌ها را فرا می‌گیرد.

مفهوم سوخته عشق

با چه عشق و علاقه‌ای زندگی با فریبرز را آغاز کردم. فقط با 5 سکه مهریه و یک شاخه گل رز سفید پای سفره عقد نشستم. با نداری‌اش سوختم و ساختم. حتی یک‌بار هم نتوانست آرزوهایم را برآورده کند اما باز دلم گرم به‌ آشیانه‌ای بود که با هزاران زحمت با همسرم ساخته بودم. سال‌ها گذشت و صاحب سه فرزند شدیم. سرم به تربیت و بزرگ کردن آنها گرم بود تا اینکه یک روز زنی ناشناس به خانه‌مان زنگ زد و حرف‌های بیراهه‌ای زد. نمی‌توانستم باور کنم که یک عمر شوهرم با خیانت به من، زندگی‌مان را شیرین جلوه می‌داد. موضوع را با وی در میان گذاشتم. فریبرز انکار می‌کرد ‌اما به زندگی با نگاهی‌ آمیخته به شک ادامه دادم.

6 ماه بعد وقتی از کوچه‌ای که اولین نگاهم به نگاه محبت‌آمیز شوهرم گره خورده بود رد می‌شدم در کمال ناباوری فریبرز را دیدم که عاشقانه با زنی قدم می‌زند. قدم‌هایم را تندتر کردم و خودم را به آنها رساندم. شوهرم وقتی چهره نگران و مضطربم را دید برق از چشمانش پرید و رنگ رخساره‌اش را باخت. طلاق و جدایی هم نتوانست مرهمی ‌بر زخم‌ها و دل شکسته‌ام باشد.

پایه زندگی

یکی از پایه‌های اساسی رابطه بین زن و شوهر عشق و علاقه‌ای است که آنها نسبت به یکدیگر دارند. بر همین اساس به یکدیگر اعتماد پیدا می‌کنند و پیوند مستحکمی‌ بین آنها در کانون خانواده برقرار می‌شود. به عبارتی دیگر آن چیزی که به عنوان متصل‌کننده در رابطه بین افراد به ویژه زن و شوهر نقش اساسی ایفا می‌کند عشق و اعتمادی است که به یکدیگر دارند.

دکتر قربانعلی ابراهیمی، ‌جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه می‌گوید: خانواده و روابط بین زوجین را می‌توان به مثابه پی و اسکلت یک ساختمان در نظر گرفت که کل فضای معماری و فیزیکی بر اساس آن قرار می‌گیرد. اگر پی ساختمان و ستون‌های اصلی آن دچار آسیب شود طبیعی است که ساختمان فرو می‌ریزد. خیانت هم در روابط زناشویی دقیقا همین نقش را ایفا می‌کند. وقتی زن و مرد نسبت به یکدیگر تعهدات اخلاقی را رعایت نکنند چارچوب نظام خانواده دچار آسیب جدی می‌شود و ممکن است از هم فرو بپاشد. اگر زن و مرد تلاش نکنند این آسیب‌ها ترمیم یا بازسازی شود مسلما خیانت دوباره تکرار می‌شود و معنایش این است که به تدریج از یکدیگر فاصله گرفته و نمی‌توانند یکدیگر را به عنوان شریک زندگی یا تکیه‌گاه خود در‌ امور مشترک زندگی تلقی کنند. به همین دلیل هر چه فرد مقصر در اعتراف به‌ اشتباه خود و ترمیم این رابطه قصور و کوتاهی کند و تلاشی انجام ندهد فاصله‌ها بیشتر شده و نهایتا ممکن است منجر به گسست رابطه بین زن و شوهر و ایجاد جدایی و طلاق شود.

دوئل عشق و خیانت

این جامعه‌شناس با ‌اشاره به ‌اینکه عشق و علاقه روابط اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی را مستحکم می‌سازد ادامه می‌دهد: در مقابل خیانت، تنفر قرار دارد و می‌تواند این بنای ساخته شده را تخریب کند. وقتی افراد رفتارها و روابط خود را در خارج از خانه و دور از خانواده انجام می‌دهند چنین رفتارهای تخریب‌کننده‌ای که تحت عنوان خیانت به همسر است صورت می‌گیرد و اگر در جامعه تسری پیدا کند بنیان خانواده را در اجتماع تهدید می‌کند، آثار و پیامدهای سوئی برای اعضای خانواده به ویژه فرزندان دارد و هزینه‌هایی را به جامعه تحمیل می‌کند. طبیعی است انسان‌ها همگی خطا می‌کنند، از این رو اگر فردی در روابط اجتماعی و خانوادگی خود دچار‌ اشتباه شد و عمق این اتفاق در حد محدود بود و وسعت نداشت و اگر خواهان این است که بنای ساخته شده را با عشق حفظ و ترمیم کند بهترین کار این است که در مقابل همسر خود صادق باشد و به خطای خود اعتراف کند تا بتواند مجددا سقف همان کانون خانواده را با نگاهی متفاوت ترمیم کرده و تجربه‌ای جدید را آغاز کنند.

پدیده خیانت

دنیای مدرن دنیایی متاثر از فضای تمدن سرمایه‌داری است و عوامل مختلفی به رشد این پدیده کمک می‌کند، از این رو ویژگی‌های مادی‌گرایی، لذت‌گرایی و فرد‌گرایی حتی دامن زدن رسانه‌ها باعث بروز چنین پدیده‌ها و معضلات اجتماعی می‌شود. همچنین در فضای مجازی و ماهواره‌ای ‌امروز شاهد گسترش روزافزون این اتفاقات هستیم. حتی روی آوردن مردم عادی به‌ این فضاها آنها را دچار توهماتی کرده که به راحتی سراغ کسب تجربیات جدید می‌روند و روابط و پیوندهایی جدید را ایجاد می‌کنند که طبیعتا آثار منفی بر جای خواهد گذاشت. آنچه در تجربه شخصی افراد بر اساس نسبت فرهنگی جامعه شکل گرفته آنها را به شدت تهدید می‌کند و باعث می‌شود به دنبال معناهای صوری و جدید باشند که ریشه در فرهنگ و اجتماع‌مان ندارد.

این جامعه‌شناس ‌اشاره می‌کند: این روش‌ها حتی اساسا ریشه در جوامع غربی هم ندارد زیرا در خانواده‌های غربی هم مشکلات و معضلاتی را به وجود می‌آورد. آمارها در برخی کشورها نشان می‌دهد بالای 50 درصد ازدواج‌ها منجر به طلاق می‌شود و روابط بین زن و شوهر روابطی سطحی و اغلب صوری است.

هر چه سیر تحولات اجتماعی و رسانه فرهنگی را نتوانیم حفظ کنیم و مدیریت مناسبی نداشته باشیم ‌امور فرهنگی و اجتماعی منفی در روابط اجتماعی را شاهد هستیم و پیوند منطقی و معقولی را نخواهیم داشت، از این رو باید یک رابطه مناسب بین سنت و مدرنیته در دنیای مدرن برقرار کنیم تا به همان نسبت بحث‌هایی ‌مانند خیانت و سست شدن روابط زناشویی در خانواده کمتر شود. وقتی تکنولوژی به ‌این حد سرعت و رشد پیدا کرده است اثرگذاری این رسانه‌ها و ابزارها در قالب هنر‌ مانند فیلم، سریال و تصویر به گونه‌ای است که خیلی از افراد را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و معناهای کاذبی را برایشان می‌سازد که خیلی از این معناها و ایده‌ها در تقابل جدی با آموزه‌های فرهنگی و اجتماعی است. بهترین راهکار کنترل است و استفاده از پتانسیل‌های فرهنگی جامعه در قالب‌های جدید که با کمک هنر و رسانه باعث می‌شود کمتر شاهد این پدیده‌ها باشیم. تلاش مضاعف با کمک و مشارکت همه گروه‌ها با توجه به اقتضای سنی و فرهنگی گروه‌های مختلف اجتماعی باعث شکل‌گیری فضایی می‌شود که برای عموم مردم و گروه‌ها قابلیت پذیرش داشته باشد.