نماینده سابق مردم تهران در مجلس دهم یادداشتی درباره وظیفه بزرگان اصلاحات در انتخابات ۱۴۰۰ نوشت:

وظیفه بزرگان اصلاحات در انتخابات ۱۴۰۰
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

متن یادداشت احمد مازنی به شرح زیر است:

با توجه به ۲ نامه اخیر آقای موسوی خوئینی ها، این روزها بحث هایی درباره لیدری جریان اصلاح طلبان مطرح می شود.

مسئله این نیست که رهبری و لیدری اصلاحات به دست چه شخصی باشد. هم آقای خاتمی و هم آقای موسوی خوئینی‌ها جزو شاگردان مکتب امام خمینی (ره) و جزو نیروهای موسس انقلاب هستند و در تمامی این سال‌ها در پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی ایران موثر و تاثرگذار بوده‌اند و هرجا مانند دیگر بزرگان، احساس خطر و احساس نیاز کردند، سخنی گفته‌ و مطلبی نوشته و در هدایت و ارشاد جامعه نقش اساسی داشته‌اند. آقای موسوی خوئینی‌ها به عنوان یک شخصیت تاثیرگذار و بنابر نظر خودشان از روی خیرخواهی، نامه‌ای خطاب به رهبری و بیانیه‌ای خطاب به مردم و اصلاح طلبان درباره شرکت در انتخابات ۱۴۰۰، بنابر نظر خودشان نوشتند و در مورد مسائلی که به نوعی به مشارکت مردم در انتخابات و تاثیر رای مردم در اداره کشور مربوط می‌شود، مطالبی را مطرح کردند. 

قطعا ایشان، آقای خاتمی و سایر شخصیت‌های تاثیرگذار در جریان اصلاحات، با این مفاهیم و مسائل مطرح شده، ممکن است در یک جاهایی تفاوت سلیقه داشته باشند. در این مورد که رهبری جریان اصلاحات با خاتمی است یا خوئینی‌ها می‌خواهد آن را به عهده بگیرد، اختلاف نظر وجود ندارد. هر دو بزرگوار جزو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز هستند که خاتمی رئیس این مجمع  و موسوی خوئینی‌ها دبیرکل این مجمع هستند و نقش پدر معنوی جریان اصلاحات و مردم را دارند. منتهی طرح این مسئله مشکلی را حل نمی‌کند.

مسئله مهم در این میان، نکات ریزی است که آقای خوئینی ها در بیانیه اخیر خود به آن اشاره کرده است. این که توصیه کردند احزاب، تشکل‌های سیاسی و علی‌الخصوص نخبگان این جریان برای دعوت مردم به شرکت انتخابات تلاش کنند و حاکمیت هم اهمیت رای مردم در حاکمیت را بیشتر مورد توجه خودش قرار دهد. همچنین به این نکته اشاره کردند که کسانی که در آن سوی مرزهای جمهوری اسلامی ایران زندگی و به عنوان اپوزیسیون فعالیت می‌کنند، بدانند که آن سوی جمهوری اسلامی سرابی بیش نیست و اگر هم بخواهند حرکتی اصلاحی و خیرخواهانه انجام دهند، باید از طریق همین ساز و کارهای جمهوری اسلامی اقدام کنند.

این نکته‌ها اختلافی در جریان اصلاحات ایجاد نمی‌کند. همه باید تلاش کنیم آن مسئله اصلی که در اسفند ۹۸ اتفاق افتاد، یعنی قهر مردم با صندوق‌های رای را ریشه‌یابی و آسیب‌شناسی کنند و هر کدام به سهم خودمان، موانع حضور مردم در انتخابات را مشخص کرد تا با امید بیشتر به سوی انتخابات پیش برویم. 

آقای کرباسچی هم اظهاراتی درباره آقای خاتمی و رهبر اصلاح طلبان نبودن ایشان بیان کردند که آن به این معنا نبود که چون خاتمی رهبر اصلاحات نیست، پس شخص دیگری رهبر اصلاحات است. رهبری به این معنا که اساسنامه جایی را احزاب اصلاح‌طلب نوشته و آن را امضا کرده باشند، وجود ندارد. فکر می‌کنم که منظور ایشان این بوده است اما هنگامی که مجموعه احزاب، تشکل‌های سیاسی و شخصیت‌های حقیقی و حقوقی اصلاح‌طلب، شورایی به نام شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان یا شورای هماهنگی احزاب تشکیل می‌دهند، به  این معنا است که آن‌ها در نهایت به خاتمی مشورت می‌دهند و خاتمی هم به عنوان زبان جریان اصلاحات از مردم درخواست می‌کند آن چه که به عنوان لیست امید یا کاندیدای ریاست جمهوری مطرح شده است، رای بدهند. اگر نام این کار رهبری نیست، پس چیست؟ با توجه به شایستگی‌ها، عملا این اتفاق برای خاتمی افتاده است اما این قضیه، چیزی از جایگاه دیگر بزرگان کم نمی‌کند. همه علمای حوزوی، شخصیت‌های دانشگاهی و احزابی که در جریان اصلاحات هستند، باید برای شرکت مردم در انتخابات تلاش کنند.