منصور مظفری در سرمقاله روزنامه آفتاب یزد نوشت: برای این که متهم و محکوم به جانبداری سیاسی و نگاه حزبی و ‌مخالفت مهندسی شده نشویم (!) آن روزی که جهانگیری گفت اختیار تغییر منشی دفتر خود را ندارد نیز در همین روزنامه نوشتیم؛ ‌معاون اولی با این سطح اختیارات استعفا بدهد بهتر است تا این چنین با داد سخن، فضای عمومی جامعه را تحت تاثیر قرار دهد. ‌

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

قاضی زاده هاشمی رفت، طیب نیا نیز ادامه همکاری را به صلاح ندید، بطحایی مگر استعفا نداد؟ همه این‌ها با اختیار و یا به اجبار ‌صلاح خویش و وزارتخانه و مجموعه کاری خود را اینچنین دیدند که دیگر ادامه ندهند. ‌

باور کنید برای من در مجموعه روزنامه، قانع کردن خبرنگاران شده است سخت‌ترین کار ممکن، چون از یک طرف باید

مجاب‌شان کنم که مراقب جو روانی جامعه‌ی کرونا زده باشید و از سویی دیگر چپ چپ نگاه کردن شان را تحمل کنم که سخنان ‌جدید وزیر بهداشت را خوانده اید؟ توئیت جدیدش را دیده اید، فلان کلیپ را چطور؟

 

عارضم خدمت دکتر نمکی، کابینه و شخص آقای روحانی که انبان تحمل مردم و کاسه صبر مردم مدت‌ها است لبریز شده است. ‌بینی و بین الله اگر می‌بینید ادامه همکاری ممکن نیست دو سطر استعفا بنویسید و خلاص (!) این نمی‌شود و نمی‌گذارند و بودجه ‌نمی‌دهند و دیگر دست من کاری ساخته نیست برای مردم نان و آب نمی‌شود، ماسک و وسایل ضد عفونی نیز نمی‌شود، درمان ‌کرونا هم که این گونه نیست. روی صحبتم مشخصاً با آقای نمکی است که یک روز عجز و لابه می‌کنند و یک روز تهدید و روز ‌دیگر شعرخوانی

و این کار‌ها یعنی چه؟! اگر قبول دارید که در شرایط بدی قرار داریم شانه بگذارید زیر بار همچنان که تاکنون خوب درخشیدید و ‌از دید مردم پنهان نیست کم محلی‌ها و دخالت‌های فلانی و دیر جواب دادن نوبخت و دور زدن‌های نهاوندیان را به جان بخرید و این ‌‌۸-۹-۱۰ ماه دیگر به هر جان کندنی است سپری کنید اگر هم احتمالا برای دولت بعد و سنگر بعدی دارید برنامه ریزی می‌کنید رو ‌راست به من مدیر مسئول روزنامه بگویید عوض مردم را حرص دادن در حد بضاعت، تبلیغ تان کنم، اما روی اعصاب مردم خط و ‌خش نیندازیم ‍! این که کاری نمی‌کنید یا نمی‌توانید و انجام نمی‌دهید یک بخش ماجرا است، اما این پنجه در صورت هم کشیدن‌هایتان ‌را می‌آورید بیرون پاستور هم داستانی دیگر است. جان من! عمر من! عزیز من! نمی‌توانی، نمی‌گذارند، نمی‌شود... استعفا را برای ‌همین مواقع خلق کرده‌اند، اما اگر ناز کردن است، حجت بر شما تمام است حداقل از رسانه انتظار نداشته باشید که نظاره گر ‌دعوا‌های حدیری ـ نعمتی و ثبت‌کننده فرصت خریدن‌های آینده نگرانه باشد گفتیم که بدانید می‌دانیم، ما نه! مردم می‌دانند کاش یک ‌روز زمان می‌گذاشتید و پای پیام گیر روزنامه‌ها ـ به انتخاب خودتان ـ می‌نشستید و خودتان می‌شنیدید. ‌

مخلص کلام همین یک جمله است و تمام: به جای گلایه‌های بی‌نتیجه و ناتمام! استعفا دهید و جان طرفین دعوا خلاص! ‌