تقریبا از همان فردای انقلاب که آمریکا تحریم‌های ضدبشری ملت ایران را اعمال کرد، عد‌ه‌ای در داخل کشور این گزاره را علم کردند که راه رفع این تحریم‌ها، مذاکره است. بدیهی بود منظور از مذاکره با چنین رژیمی به مفهوم رایج آن یعنی «گفت‌وگو» و «بده بستان سیاسی» نبوده و به تجربه هم هرگز چنین نخواهد بود چراکه آمریکا بعد از کودتای 28 مرداد 1332 که دولت مصدق را سرنگون کرد، به همه منابع طبیعی و اموال ملت ایران دسترسی داشت و آن را غارت می‌کرد اما انقلاب 57 مانع این غارت شده بود، پس طبیعی است که آمریکا هرگز دنبال «گفت‌وگو» با کشوری نبوده و نیست که به دیده طمع به آن می‌نگرد‌.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

تقریبا از همان فردای انقلاب که آمریکا تحریم‌های ضدبشری ملت ایران را اعمال کرد، عد‌ه‌ای در داخل کشور این گزاره را علم کردند که راه رفع این تحریم‌ها، مذاکره است. بدیهی بود منظور از مذاکره با چنین رژیمی به مفهوم رایج آن یعنی «گفت‌وگو» و «بده بستان سیاسی» نبوده و به تجربه هم هرگز چنین نخواهد بود چراکه آمریکا بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که دولت مصدق را سرنگون کرد، به همه منابع طبیعی و اموال ملت ایران دسترسی داشت و آن را غارت می‌کرد اما انقلاب ۵۷ مانع این غارت شده بود، پس طبیعی است که آمریکا هرگز دنبال «گفت‌وگو» با کشوری نبوده و نیست که به دیده طمع به آن می‌نگرد‌.

اما طیف طرفدار مذاکره با آمریکا که به‌اصطلاح خود از «منابع ملت ایران» حراست می‌کنند، همواره صدای بلند داشته و نظام جمهوری اسلامی ایران را محکوم کرده‌اند که مانع توسعه کشور به‌واسطه مخالفت با مذاکره است. مقامات این تفکر که غالبا در چهار دهه گذشته پست‌های مدیریتی مهمی هم داشته‌اند نیک می‌دانند هیچ دولتی در جمهوری اسلامی تاکنون وجود نداشته که حداقل یک‌بار با آمریکا مذاکره نکرده باشد و به عبارتی هیچ دولتی نبوده که حداقل یک‌بار اجازه داده باشد آمریکا سرش کلاه بگذارد و مجدد دم از مذاکره نزند.

یکی از زمین‌هایی که رژیم آمریکا برای پیروزی در آن خیز برداشت، زمین سوخته برجام بود، که در دوره دولت روحانی به  وقوع پیوست؛  هرچند او مدعی بود «عمامه داریم کلاه سرمان نمی‌رود» اما تاریخ ثابت کرد کلاهی که آمریکا سر ایران و او سر مردم گذاشت هرگز از حافظه تاریخی مردم پاک نخواهد شد. 

به اذعان دولت روحانی و پیرو توافق ۲۳ تیر ۱۳۹۴ برجام، باید تحریم‌ها بالمره لغو شود اما نه‌تنها چنین اتفاقی هرگز رخ نداد بلکه آمریکا در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ به‌صورت یک‌طرفه از برجام خارج شد.

آمریکا در حالی ۱۸ اردیبهشت ۹۷ پس از نطق ضدایرانی «دونالد ترامپ» از برجام خارج شد و به‌صورت یک‌طرفه به نقض این توافق بین‌المللی اقدام کرد  که  اروپایی‌ها در اقدامی بزدلانه و تنها با « گفتاردرمانی» خواهان ماندن ایران در برجام شدند تا با ادامه روند فریب ایران، مانع از خروج آن شوند و خودشان از مزایای برجام بهره‌مند شوند. مزایا ازاین‌جهت که اروپا بدون هیچ هزینه‌ای شاهد اجرای تعهدات ایران بود و ایران هم بدون هیچ ستانده‌ای به ادامه پس‌رفت هسته‌ای خود ادامه می‌داد.

در همان ایام محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه اعلام کرد که «سه کشور اروپایی آلمان و انگلیس و فرانسه طی جلسه‌ای، ۱۱ تعهد

 به ایران دادند؛ این ۱۱ تعهد شامل فروش نفت ایران، بازگشت پول نفت ایران، سرمایه‌گذاری در ایران، حمل‌ونقل، هوانوردی و کشتیرانی بود» البته علاوه بر این ۱۱ تعهد، اروپایی‌ها طبق «بند ۱۹ برجام» موظف بودند بدون هیچ عذر و بهانه‌ای «تمام تحریم‌های پولی و بانکی و بیمه‌ای علیه ایران را بردارند» و «مقدمات تعامل بانک‌ها و مؤسسات مالی کوچک و بزرگ اروپایی با بانک مرکزی و سایر بانک‌های ایران را فراهم آورند» و «از تجارت با ایران از طریق اعتبار صادراتی، تضامین و یا بیمه حمایت کنند» و «خدمات پیام‌رسانی مخصوص مالی ازجمله سوئیفت را کاملا برای ایران عادی کنند».

روحانی نیز شامگاه سه‌شنبه ۱۸ اردیبهشت ۹۷، ساعاتی پس از اعلام ترامپ مبنی بر خروج آمریکا از برجام، در یک گفت‌وگوی تلویزیونی مدعی شد «از این لحظه توافق برجام بین ایران و ۵ کشور است. از این لحظه ۱+۵، یک را از دست داده است و در این شرایط ما باید منتظر آن باشیم که این کشور‌های بزرگ جهانی نسبت به این توافق چگونه عمل خواهند کرد. به وزارت امور خارجه دستور دادم که ظرف چند هفته آینده با مذاکرات با کشور‌های اروپایی و دو کشور بزرگ دیگر، یعنی روسیه و چین رایزنی‌ها و هماهنگی و مذاکرات لازم را انجام دهد.»

ادعای روحانی درباره «چند هفته» متأسفانه چندین ماه شد به‌طوری‌که این تعلل و «صبر راهبردی»، غرب را جری‌تر کرد.

 نهایتا از اردیبهشت ۹۸، ایران رهیافت «مقاومت فعال» را در پیش گرفت و اعلام کرد در چندین گام اقدام به کاهش تعهدات هسته‌ای کرده است به‌طوری‌که دولت روز ۱۵ دی ۹۸ طی بیانیه‌ای درباره‌ گام پنجم اعلام کرد آخرین مورد کلیدی از محدودیت‌های عملیاتی خود در برجام، یعنی «محدودیت در تعداد سانتریفیوژها» را کنار می‌گذارد و بدین‌ترتیب برنامه هسته‌ای ایران دیگر با هیچ محدودیتی در حوزه عملیاتی (شامل ظرفیت غنی‌سازی، درصد غنی‌سازی، میزان مواد غنی‌شده و تحقیق و توسعه) مواجه نیست و از این به بعد برنامه هسته‌ای ایران صرفا بر اساس نیازهای فنی خود پیش خواهد رفت.

حال از ۱۸ فروردین ۱۴۰۰ دور جدید گفت‌وگوهای ایران و ۱+۴ در وین آغاز شده و مذاکرات در جریان است و در روزهای اخیر نیز چند مقام ارشد آمریکایی ازجمله سخنگوی وزارت امور خارجه این کشور تأکید کردند که با لغو همه تحریم‌ها موافقت نخواهند کرد. 

بیشتر گمانه‌زنی‌ها بر این اصل استوار است که آمریکا درصدد است با دادن «آب‌نبات‌»ها در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بار دیگر «دُرّ غلطان» این ملت را که این بار «انتخاب» آن‌هاست، برباید و باعث شود دولتی سرکار بیاید که این روزها تحت عنوان «دولت سوم روحانی» در ادبیات سیاسی کشور نامیده می‌شود.

 به‌هرروی امیدواریم که همزمان با سومین سالگرد خروج یک‌طرفه رژیم آمریکا از برجام شاهد تحمیل خسارت‌های سنگین به ملت ایران نباشیم چراکه همان‌طور که گفتیم آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها، در گذشته بیش از آنکه تحریم را عملا بردارند، آن را یا روی کاغذ برداشتند یا حتی همان را هم نقض کردند. آنچه برای کشورمان و منافع مردم مهم است، رفع عملی تحریم‌ها است و صرف تغییر شرایط روی کاغذ هرچند لازم است، اما به‌هیچ‌وجه کافی نیست. برای همین آنچه باید معیار باشد، مشاهده آثار رفع تحریم هست، نه‌فقط بسنده کردن به اعلامیه‌های مربوط به رفع تحریم‌ها.