رسالت/ حوادثی که ایران در ابتدای انقلاب اسلامی تجربه کرد در صورت نبود مقاومت و ایستادگی مردم در کنار رهبری فرزانه امام خمینی، بدون شک کشور را به دره‌ عمیقی از تجزیه‌طلبی، شورش و جنگ داخلی بی‌امان پرتاب می‌کرد.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

مصطفی هدایی/حوادثی که ایران در ابتدای انقلاب اسلامی تجربه کرد در صورت نبود مقاومت و ایستادگی مردم در کنار رهبری فرزانه امام خمینی، بدون شک کشور را به دره‌  عمیقی از تجزیه‌طلبی، شورش و جنگ داخلی بی‌امان پرتاب می‌کرد.  همزمان با حوادث تیر ۱۳۶۰ و هفته قوه قضائیه، بازخوانی و بررسی چگونگی ادامه انقلاب اسلامی و حیات جمهوری اسلامی از اهمیت فزاینده‌ای برای سیاستمداران و مقامات برخوردار است تا با درک بهتر ذات و ماهیت انقلاب در راه خدمت‌رسانی به مردم بیش از پیش اقدام کنند. 

ثبات و بقای کشورها و حکومت‌ها از اصلی‌ترین مؤلفه‌های پذیرفته‌شده در دنیای سیاست است. کشورها برای بقای خود در نظام بین‌الملل آنارشیک به افزایش توانایی‌های نظامی و دفاعی خود می‌پردازند تا در مقابل دشمنان خارجی بازدارندگی ایجاد کنند. بالابردن توانمندی اقتصادی، همبستگی ملی و ائتلاف و اتحاد با کشورهای دیگر نیز در همین راستا قرار می‌گیرد.  کشور ایران در نظام دوقطبی شده توسط شوروی و آمریکا، دست به انقلابی زد که برخلاف جریان حاکم بر فضای بین‌الملل بود. پیش گرفتن راهی مستقل از ابرقدرت‌های جهان و ارائه ایدئولوژی نو اسلامی برای حکومت‌داری در کشورهای اسلامی، موضوعاتی نبودند که غرب و شرق به راحتی با آن برخورد کنند.

 بر همین اساس ایران می‌بایست هم از ثبات و امنیت خود صیانت کند و هم انقلاب اسلامی و ارزش‌هایش را در کشور پیاده سازد و نظام جدید را پایه‌گذاری کند.

عبور از کودتا، ترور، جنگ و تحریم 

در سرنگونی نظام شاهنشاهی گروه‌های مختلف اسلامی زیر چتر رهبری امام خمینی به مبارزه می‌پرداختند. در کنار این گروه‌های مارکسیستی و متأثر از جنبش‌های مبارزه طلب کمونیسم نیز به روش‌های خاص خود با ساواک و ارتش شاه درگیر بودند.  هرچند این گروه‌ها نیز در آستانه انقلاب در حرکت عظیم مردم به رهبری امام خمینی سعی کردند خود را همراه با آن نشان دهند اما بعد از انقلاب به مرور بر سر تصاحب قدرت و مخالفت با خواست مردم در پذیرش نظام مبتنی بر ولایت‌فقیه، در مقابل انقلاب قرار گرفتند. برخی از گروه‌های چپ مانند حزب توده به رهبری کیانوری با پنهان شدن پشت تملق و چاپلوسی از مقامات ارشد کشور، اهداف خاص خود را در غلتاندن ایران به سمت شوروی دنبال می‌کردند. همه این جریان‌ها درنهایت به جنگی مسلحانه و خونین با نظام جمهوری اسلامی ختم شد.  همزمان با پیاده‌سازی طرح‌های فشار اقتصادی و دیپلماتیک بر ایران در غرب و به خصوص پس از بحران تسخیر سفارت آمریکا، در درون ایران در محافل نظامی پروژه کودتا علیه انقلاب نوپا دنبال می‌شد و در محافلی نیز نقشه ترور مقامات ارشد طرح‌ریزی می‌شد. در کنار تمامی این برنامه‌ها، رژیم بعثی صدام نیز با  پاره کردن قرارداد الجزایر در مرزهای غربی حملات نظامی‌اش را علیه ایران آغاز کرد. مجموعه‌ای از اتفاقات ناخوشایند در ابتدای انقلاب اسلامی صحنه‌های  ناگواری را به تصویر می‌کشید که هر یک از آن‌ها می‌توانست به پایان انقلاب و حتی تجزیه ایران بینجامد. یکی از گروه‌هایی که از همان بهار ۱۳۵۸ و تنها یک ماه پس از رفراندوم قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی، ترورهای کور خود را آغاز کرد، گروه فرقان به رهبری اکبر گودرزی بود. در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸، آیت‌الله مطهری از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین رهبران انقلاب ترور شد. این گروه سعی کرد تا حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی یکی دیگر از یاران امام را نیز در منزل ترور کند  که وی از این ترور جان سالم به در برد. رحلت آیت‌الله طالقانی مرد صبور انقلاب در شهریور همان سال نیز بر مصیبت‌های انقلاب افزود.  تک‌تک ماه‌ها و روزهای سال‌های نخست انقلاب پر از حادثه بودند.  ۱۸ تیر ۵۸، انقلاب ایران از کودتای نوژه جان سالم به در برد. کودتایی که مقرر بود تا به کمک جنگنده‌های نیروی هوایی بخش‌هایی از تهران بمباران شود و منزل امام خمینی نیز جزء این اهداف بود. 

با ورود کشور به بحران تسخیر لانه جاسوسی، طرح‌های آمریکا برای حمله نظامی و محاصره اقتصادی عملیاتی شدند. حمله نظامیان آمریکایی به طبس برای نجات جاسوسان سفارت در تهران، به کمک الطاف الهی خنثی شد. اما با ریاست جمهوری بنی‌صدر و شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، کشور وارد بحران جدید مدیریتی شد. ائتلاف بنی‌صدر با سازمان مجاهدین خلق و برخی از گروه‌های مارکسیست زنگ خطری بود که با عزل وی از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری به صدا درآمد. 

بهار و تابستان ۱۳۶۰ یکی از خون‌بارترین فصل‌های تاریخ انقلاب بودند. مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی و موسی خیابانی همزمان با برکناری بنی‌صدر مبارزه مسلحانه خود را علنی کردند و آشکارا در مقابل نظام قرار گرفتند. ترور رهبران انقلاب آغاز شد.

آیت‌الله خامنه‌ای، امام جمعه تهران و نماینده امام در شورای عالی دفاع توسط منافقین در مسجد ابوذر در ۶ تیرماه ترور نافرجام گردید.  اما یک روز پس‌ازآن، ساختمان حزب جمهوری اسلامی در خیابان سرچشمه تهران هدف بمب‌گذاری منافقین قرار گرفت. حدود ساعت ۲۱ و۷ دقیقه هفتم تیرماه ۱۳۶۰، دو بمب بسیار قوی، در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد که بر اثر شدت انفجار، تمامی سقف ساختمان فروریخت و موجب به شهادت رسیدن شهید مظلوم آیت‌الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی و ۷۲ تن از شخصیت‌های سیاسی ـ مذهبی گردید. چهار وزیر و چند معاون وزیر، ۲۷ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و عده‌ای دیگر از مسئولان و اعضای حزب جمهوری اسلامی ازجمله این شهدا بودند. عامل اصلی بمب‌گذاری محمدرضا کلاهی از اعضای مجاهدین خلق بود که در ماه‌های پیش از حادثه توانسته بود با جلب اعتماد انقلابیون به تدریج به رده‌های بالای حزب نفوذ کند و درنهایت در شامگاه ۷ تیر نقشه شومش را به کمک دیگر اعضای منافقین پیاده سازد. حادثه هفت‌تیر اولین مورد از حملاتی بود که ده‌ها تن از مقامات کشور را در یک عملیات به شهادت رسانده بود. پس‌ازآن نیز در ترورهایی در تابستان ۶۰ برخی از مقامات ازجمله رئیس زندان اوین به شهادت رسیدند اما در ۸ شهریور همان سال انفجاری در دفتر نخست‌وزیری بلندپایه‌ترین مقامات کشور را به کام شهادت کشاند. محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر، رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر ایران به شهادت رسیدند.  سلسله حوادث مربوط به ترور، بمب‌گذاری و طرح‌های کودتا سبب شد تا سازمان‌های امنیتی، نظامی و اطلاعاتی به سرعت خود را بازیابی و توانمند سازند تا در ابتدا جلو نفوذ مجاهدین را به ارکان حکومت بگیرند و سپس به تصفیه نیروها نیز بپردازند. 

 بیمه شدن امنیت و ثبات ایران 

متخاصمان داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی می‌پنداشتند که می‌توانند با جنگ و ترور انقلاب نوپای ایران را سرنگون کنند اما این اقدامات تنها به توانمندتر شدن نظام انجامید. منافقین   که می‌پنداشتند ترور چهره‌های کلیدی جمهوری اسلامی می‌تواند منجر به کم‌رنگ شدن تصور عمومی در باب شکست‌ناپذیری جمهوری اسلامی شود، دیدند که مردم هرروز منسجم‌تر از قبل از ولایت‌فقیه حمایت می‌کنند و به بازسازی کشور کمک می‌کنند. 

آن‌ها تحمل و ظرفیت مردم و نظام برای ایستادگی در برابر ترور رهبران را دستکم گرفتند. 

زمانی‌که یک ایدئولوژی قوی و برآمده از خواست مردم بر کشور حاکم شود، مردم برای حفظ آن از جان و مال خود نیز می‌گذرند و این مؤلفه در بسیاری از محاسبات دشمنان در نظر گرفته نمی‌شد. مقاومت مردم ایران در سایه نظام ولایت‌فقیه چه در زمان رهبری امام خمینی و چه در زمان کنونی و در لوای رهبری مقام معظم رهبری، گره گشای بسیاری از مشکلات بوده و توانسته از بحران‌های بسیاری همچون جنگ و تحریم‌های کمرشکن اقتصادی عبور کند. 

بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی می‌گذرد و همزمان با ورود به دهه پنجم، کشور ایران در منطقه پرآشوب خاورمیانه که اسیر تروریسم و رهبران خودکامه است، نظامی برپاشده که هر سال یک انتخابات دموکراتیک برگزار می‌کند و اختلافات نه از راه ترور بلکه از راه مردم‌سالاری و مسالمت‌آمیز حل می‌شود. نظام مبتنی بر ولایت‌فقیه، ساختاری را شکل بخشیده که مانع از ایجاد دیکتاتوری دولت‌ها می‌شود و انسجام ملی و بقای کشور از تضمین ساخته است