فاطمه نکولعل آزاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: با توجه به اینکه شخص بایدن، وندی شرمن، ویلیام برنز، آنتونی بلینکن که در سال ۲۰۱۵ در به نتیجه رسیدن توافق هسته ای نقش اصلی را داشتند و در تمام ایام ریاست جمهوری ترامپ، منتقد خروج او از برجام و اتخاذ سیاست فشار حداکثری بودند، به جد مُصِر بودند بعد از راهیابی دوباره به کاخ سفید، بلافاصله برجام را احیا کنند. اما علیرغم گذشت بیش از ۶ ماه از آغاز ریاست جمهوری بایدن و انجام هفت دوره مذاکرات وین، تاکنون دولت این کشور از احیای برجام ناتوان بوده است.

آچمز بایدن در مورد برجام
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

دیپلماسی ایرانی: توافق هسته ای ایران زمانی امضا شد که بایدن رئیس جمهور فعلی آمریکا، معاون باراک اوباما و از حامیان برجام بود. تیم باراک اوباما که هم اکنون در دولت بایدن نیز حضور دارند، برجام را یک دستاورد بزرگ دانستند و خروج ترامپ از آن را یک اشتباه بزرگ معرفی کردند. شخص بایدن و تیم همراه او در ایام کمپین های انتخابات ریاست جمهوری در سال 2020 به صورت مداوم اعلام کردند که به احیای برجام متعهد هستند. لذا با توجه به اینکه شخص بایدن، وندی شرمن، ویلیام برنز، آنتونی بلینکن که در سال 2015 در به نتیجه رسیدن توافق هسته ای نقش اصلی را داشتند و در تمام ایام ریاست جمهوری ترامپ، منتقد خروج او از برجام و اتخاذ سیاست فشار حداکثری بودند، به جد مُصِر بودند بعد از راهیابی دوباره به کاخ سفید، بلافاصله برجام را احیا کنند. اما علیرغم گذشت بیش از 6 ماه از آغاز ریاست جمهوری بایدن و انجام هفت دوره مذاکرات وین، تاکنون دولت این کشور از احیای برجام ناتوان بوده است. 

نگارنده به این نکته آگاه است که خواست احیای توافق هسته ای صرفاً با اراده آمریکا انجام نمی گیرد و خواست و اراده دیگر اعضای برجام به ویژه جمهوری اسلامی ایران نیز بسیار مهم است. اما مسئله اصلی این است که آمریکا در ابتدا از برجام خارج شده و خسارات زیادی را به اقتصاد ایران وارد کرده و هم اکنون نیز برای بازگشت به برجام مواضع سختی در پیش گرفته است. پس مسئله اصلی عدم احیای برجام در درجه نخست متوجه آمریکا است. حال سؤال اصلی که مطرح می شود این است که چرا آمریکا به عنوان کشوری که برجام را ترک کرده حاضر نیست با اتخاذ مواضع منعطف تر به احیای برجام کمک کند. نگاهی به محافل سیاسی – فکری آمریکا گویای این نکته است که از منظر و نگاه آمریکا، موانع جدی بر سر راه احیای برجام وجود دارد.

اول اینکه آنها به صراحت اعلام کرده اند که با پیشرفت هایی که در برنامه هسته ای ایران صورت گرفته دیگر توافق هسته ای 2015 مناسب نیست و ایران باید آماده مذاکره دوباره درباره اصلاح برجام باشد. از نگاه آنها گام های پنج گانه جمهوری اسلامی ایران در کاهش تعهدات برجامی خود به ویژه در حوزه تحقیقات و توسعه و نصب سانتریفیوژهای پیشرفته تر، زمان گریز هسته ای ایران را به زیر یک سال کاهش داده لذا توافق 2015 نمی تواند مانع حرکت ایران به سوی بمب اتم شود، در صورتی که ایران اراده کند. بنابراین یکی از دلایل سخت شدن مواضع آنها این است که جمهوری اسلامی ایران را وادار کنند که بپذیرد دوباره برای اصلاح برجام مذاکره کند. در این باره وزیر امور خارجه آمریکا آنتونی بلینکن در مصاحبه با نیویورک تایمز اعلام کرد که پیشرفت در برنامه هسته ای ایران می تواند به یک موضوع غیرقابل حل تبدیل شود.

دوم اینکه در برجام برخی محدودیت های زمانی برای فعالیت های هسته ای ایران لحاظ شده که به بندهای غروب آفتاب معروف است. مانند محدودیت خرید و فروش سلاح که 27 مهر 1399 پایان یافت. همچنین مهلت زمانی برخی محدودیت های دیگر در مهر 1402 و مهر 1404 پایان می یابد. یکی از دلایل ترامپ برای خروج از برجام این بود که محدودیت های زمانی باید طولانی تر باشد. در شرایط فعلی نیز، به هر میزان به محدودیت های زمانی پیش رو نزدیک می شویم فشار آمریکا برای طولانی تر کردن محدودیت ها بیشتر می شود. این مورد نیز یکی دیگر از دلایل انعطاف ناپذیر شدن مواضع آمریکا است. در مهر ماه 1399 دولت ترامپ تلاش کرد در شورای امنیت سازمان ملل مانع لغو محدودیت خرید و فروش سلاح توسط ایران شود. اندیشکده گروه بحران که پیش تر رابرت مالی، نماینده ویژه وزارت امور خارجه در امور ایران ریاست آن را به عهده داشت خواهان طولانی کردن بندهای غروب آفتاب است.

سوم اینکه بر اساس مواضع محافل فکری نزدیک به دولت بایدن، آنها این نگرانی را دارند که در صورت لغو تحریم ها و آزاد شدن پول های بلوکه شده ایران، این پول ها در خدمت سیاست های منطقه ای ایران قرار گیرد. این ادعا همیشه توسط دولت ترامپ تکرار می شد که پول های آزاد شده ایران در منطقه سرازیر شده و سبب بی ثباتی منطقه شده است. اینکه دولت فعلی آمریکا پول های ایران در ژاپن و کره جنوبی را صرفاً برای خرید نیازهای غذایی و دارویی ایران آزاد می کند و بر این نکته تأکید دارد که هیچ پولی نباید وارد ایران شود، گویای این نکته است که آنها نیز همانند دولت ترامپ فکر می¬کنند و به این خاطر در مذاکرات وین مواضع سختی در پیش گرفتند.

چهارم اینکه دولت بایدن همانند دیدگاه دولت ترامپ، دیدگاه عربستان سعودی و اسرائیل به این نتیجه رسیده است که باید برنامه موشکی و سیاست های منظقه ای ایران نیز مورد مذاکره قرار گیرد تا توافق هسته ای احتمالی پابرجا بماند. نگاه محافل سیاسی – فکری آمریکا این است که بدون وجود توافق ها در حوزه موشکی و منطقه ای ایران، برجام همواره در معرض فروپاشی است. لذا مقامات آمریکایی از دور چهارم مذاکرات وین، خواهان این شدند که ایران تعهداتی برای آغاز مذاکره در دو حوزه یاد شده بدهد. در این باره از همان ابتدای دولت بایدن، جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا و دیگر مقامات دولت اعلام کرده اند که این کشور پس از احیای برجام توافق جامع با ایران را دنبال می کند. آنها هم اکنون مایل هستند پیش از احیای برجام و رفع ابزار تحریم علیه ایران مطمئن شوند که تهران هم مسیر توافق جامع را باور دارد.

موارد یاد شده در کنار مواردی چون عدم توانایی دولت آمریکا در ارائه تعهد برای عدم خروج دوباره از برجام و جبران خسارت های ایران سبب شده که دولت بایدن با مواضعی سخت و انعطاف ناپذیر وارد مذاکرات احیای برجام در وین شود. بررسی دیدگاه اندیشکده های آمریکا و نیز تحلیل مواضع مقامات آمریکایی گویای این نکته است که به نظر می رسد دولت بایدن چندان تمایلی هم به احیای برجام ندارد. زیرا احیای برجام به گونه ای که در سال 2015 بود اصلاً مطلوب آمریکا نیست و خیلی زود با مخالفت های داخلی حتی از سوی سناتورهای دموکرات مواجه می شود. همچنین در صورت احیای برجام 2015، با توجه به نزدیک شدن زمانی به بندهای غروب آفتاب، عمر آن نیز طولانی نخواهد بود.