«گفتوگو با رهبری»! توطئه جدید بانیان تحریم انتخابات
غلامرضا ظریفیان، از فعالان چپ و از حامیان تحریم انتخابات در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا گفته است: "اصلاحطلبان طیف وسیعی و با نوع اعتبار متفاوت از نظر حاکمیت هستند یعنی از نظر حاکمیت و بخش اصلی قدرت، اصلاحطلبان یکدست نیستند بنابراین اشخاصی از اصلاحطلبان هستند که مورد اعتماد حاکمیت باشند و از گذشته امکان گفتوگو داشتند و امروز نیز این گفتمان ادامه دارد. آقای خوئینیها و امثال ایشان به نظر میرسد کسانی هستند که همچنان امکان ارتباط و گفتوگو را دارند".
*البته در نظر خیلی چیزها ممکن است!
ولی در وادی "عمل عقلانی" بعید است که حاکمیت کشور بخواهد با کسانی که در سال 88 بصورت علنی در فتنه دخیل بودند و بیانیه ابطال انتخابات و تجمع میدادند، گفتگو کند. (اشاره به بیانیههای مجمع روحانیون که خوئینیها سمت دبیرکلی آن را بر عهده دارد)
همچنین است که هیچ عقل آگاهی از حاکمیت نمیخواهد که با کسانی به گفتوگو بنشیند که بیانیه میدهند و به جای تعیین سهم خود در وضع موجود و معرفی دولت ناکارآمد اعتدال به مردم؛ رهبری را مقصر اوضاع کشور معرفی میکنند! (اشاره به بیانیه سال گذشته موسوی خوئینیها و مخاطب قرار دادن رهبری نظام)
ایضا داشتن نجابت و قبول داشتن ساختارهای نظام جمهوری اسلامی برای گفتوگو با حاکمیت یک پیششرط است و این پیششرط حتما شامل موسوی خوئینیها و دوستان ستادی او که بصورت جمعی و رسمی دست به "تحریم انتخابات 1400" زدند و از مردمسالاری دینی خارج شدند؛ نیست. (اشاره به دومین بیانیه موسوی خوئینیها در سال گذشته برای تشویق اصلاحطلبان به تحریم انتخابات)
اصلاحطلبان باید بدانند که برای یافتن نمایندهای نجیب که بتواند با حاکمیت گفتوگو کند نباید به دنبال "تخممرغ شانسی" باشند!
بلکه بصورت خیلی ساده اول از همه باید جزو نیروهای سیاسی نجیب کشور تعریف شوند (که با خروج از انتخابات چنین چیزی محال است مگر در صورت توبه جمعی و علنی) و ثانیا ماحصل و دستاورد این گفتوگوی احتمالی را نیز برای مردم، برای رجال سیاسی و برای حاکمیت مشخص کنند. چه اینکه اشاره شد که اساسا در تصور گفتوگوی حاکمیت با رجال مذکور نیز هیچ فائده و سودی جز "به رسمیت شناخته شدن فتنه و تحریم انتخابات از سوی حاکمیت"؛ هیچ فائده دیگری به ذهن خطور نمیکند و بسا که هدف عدهای از القای لزوم گفتوگو بین حاکمیت و افراد یاد شده نیز همین مقوله باشد.
فلذا که تکرار ماجرای "تحمیل حکمیّت" به امام جامعه در صفین و اصرار بر گفتوگو با کسانی که در سمت مقابل نظام قرار دارند؛ مورد پذیرش منطق قرار نخواهد گرفت.
خوانش ماجرای "اسحاق جهانگیری" در این زمینه حاوی عبرتهای فراوانی برای امثال ظریفیان است.
منبع: مشرق
دیدگاه تان را بنویسید