باز هم به دم دم‌های نبرد های پایانی لیگ قهرمانان فصل ٢٣-٢٠٢٢ رسیده ایم، مرحله نیمه نهائی در یک قدمی است. به نقطه ها یی که بار یک دیگر از خود سوال می کنیم؛ آیا این بار سی تی و گواردیولا آنچه را که " باید" بدست خواهند آورد؟

گذری دوباره: قصه نیمه تمام پپ گواردیولا در اروپا
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

به گزارش ورزش سه، با نبوغ گواردیولا و طی رهبری او، هر انچه سیتی به فوتبالدوستان، رفیق و نارفیق، دوست و دشمن، به همه و همه در دنیای فوتبال ارزانی داشته است، آیا این بار منچستر سیتی قهرمانی لیگ قهرمانان را کسب خواهد کرد؟ فقط دو قهرمانی با بارسلونا در دوران مسی و اینیستا و بقیه ان هَنگ بی همتا نه تنها از چشم نارفیقان و بهانه جویان بلکه دوستداران و هواداران او بسیار ناچیز بنظر می رسد.

یکسال پیش از این در مطلبی تحت عنوان "جاودانگی بدون تاج و تخت محال است" خطر یخ ‌زدگی و وسواس؛ تنفر گواردیولا از این عکس! مفصلا مانند بسیاری دیگر به چند و چون این حکایت اشاره کرده بودم. و ظاهرا تا زمانیکه گواردیولا چمپیونز لیگ فراری را بار دیگر به چنگ نیاورد این بحث خاتمه ایی نخواهد داشت. و پایان حکایت بدین شکل هم به هیچ وجهی متصور نیست. 

شخصا امیدوارم اورست فوتبال اروپا را بار دیگر به تسخیر در اورد تا نه تنها خیال همه را راحت کند‌ بلکه شاید همه ما نیز دست از این روده درازی‌ها برداریم. همانطور که در اوج کلنجارهای بی وقفه طرفداران دو اَبَر مرد تاریخ فوتبال، جر و بحث های بی انتها در باره مبارزه بی امان ١٠ ساله رونالدو و مسی و هواداران این دو در پایان جام جهانی قطر به سوی اعجوبه ریزاندام آرژانتینی سنگینی کرد و تمامی جنگ و جدل ها را خاتمه داد.

امیرحسین صدر 

١٧ اپریل ٢٠٢٣

تصور کنید سر الکس فرگوسن، سرمربی منچستریونایتد قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا را بدست نیاورده بود. تصور کنید سه گانه ١٩٩٩ رخ نداده بود. تصور کنید او هرگز نگفته بود: "فوتبال، لعنتی/نکبتی Football, Bloody Hell". 

خیال کنید بایرن مونیخ در فینال استثنایی نیوکمپ سال ١٩٩٩ در وقت اضافی شکست را پذیرا نمی شد یا پنالتی جان تری کار منچستر را در فینال ٢٠٠٨ ساخته بود. اگر ضربه او به تور می‌نشست؟

اگر تصورات اشاره شده حقیقت هم داشت، شک ندارم فرگوسن همچنان مورد تجلیل و احترام قرار می‌گرفت. مردی که در ٢٦ سال حضورش در اولدترافورد ١٣ عنوان قهرمانی لیگ برتر را به دست آورد. دورانی که با ۷ قهرمانی لیگ، دست یافتن به رکورد ١٨ قهرمانی لیورپول غیرممکن به نظر می‌رسید.  بطور حتم فرو ریختن ان رکورد برای بسیاری کافی است تا فرگوسن را همچنان به عنوان بهترین مربی یک باشگاه بریتانیایی تحسین کنند، بی رقیب بدانند و اظهار کنند؛ ارثیه امپراطور، ابدی و دست نیافتنی است.

دوران طولانی او به عنوان سرمربی تیمی چون منچستر یونایتد کافی است تا او را یکی از غول‌های دنیای فوتبال محسوب کرد. او به آرزوی خود رسید و لیورپول را در انگلستان به زیر کشید. وقتی رفت نتیجه قهرمانی لیگ را به ٢٠ در برابر ١٨ تغییر داده بود.

اما همیشه یک زنگ خطر وجود داشت و او به خوبی صدای آن را می شنید. هشدارهای پیاپی در مسیر طولانی و پر تب و تاب او بود و مدام روبرویش ظاهر می شد. 

او می دانست؛ بزرگترین جایزه در فوتبال باشگاهی همیشه و هنوز لیگ قهرمانان اروپا است. عمده افرادی که می گویند اینطور نیست بازیکنان و مدیرانی هستند که هرگز آن را تصاحب نکرده اند یا هرگز این شانس را نداشته اند. لیورپولی ها بعد از فروپاشی رکورد قهرمانی در لیگ توسط یونایتد فرگوسن، همچنان رکورد ٦ قهرمانی در اروپا را به صورت یونایتدی‌ها می‌کوبند.

رویای اصلی فرگوسن کسب عنوان قهرمانی اروپا برای اولین بار پس از تیم سر مت بازبی در سال ١٩٦٨ با جورج بست، بابی چارلتون، جان استون و بقیه بود. و زمانی که او در بارسلونا و دوباره در مسکو، به قهرمانی رسید، اسطوره او کامل شده بود. ثبت شده در تاریخ. زمانی که دیگر کسی از سیستم و روش بازی در میدان و تاکتیک و ایده‌های او صحبتی به میان نمی‌آورد. جام های قهرمانی اروپایی او سخن می‌گویند.

شاید با ورود شیوخ عرب و سرمایه داران آمریکایی به فوتبال انگلستان و عواقب ان و تمامی اتهامات وارده به سیتی، گواردیولا در هسته عاطفی بسان فرگوسن قرار نمی‌گیرد، ولی هرطور که ببینیم در سطوح بالا و در هر زمینه ایی، معیارها تغییر نمی‌کند. دوران پپ در سیتی با همان معیارها قضاوت خواهد شد. و در این بین فرقی هم نمی‌کند او از چه مکانیزم حفاظتی برای منحرف کردن افکار ما در پیش می گیرد، شیوه او معمولاً طعنه است. اما ما و او خوب می دانیم چه می‌خواهد و خواستار چیست؟، رویای او نیز مانند فرگوسن و تمامی سرمربیان درجه یک عیان است و عریان.

اگر او با تیمی که به طور مداوم در انگلیس بهترین است به مقام قهرمان لیگ قهرمانان اروپا دست پیدا نکند، همیشه جای "شاید و اگر" را باز خواهد گذاشت. و این بطور حتم به این معنی نیست کسی اجازه داشته باشد قریحه و نبوغ و افتخارات بی شمار او را زیر علامت سوال ببرد.

هیچ کس هرگز نمی‌تواند به مربی ای که این همه زیبایی در سیتی ایجاد کرده و از دوران یونایتد فرگوسن به بعد، به طور کامل بر فوتبال انگلیس مسلط شده و موفقیت‌های چشمگیری داشته، خرده گیری کند. سیتی بسیار خوش شانس بوده و هست که گواردیولا را به عنوان سرمربی خود دارد و فوتبال انگلیس و طرفداران ان نیز خوش شانس بوده اند که او را در میان خود دارند.

در حالی که سیتی برای رویارویی با بایرن مونیخ برای دیدار برگشت در آلیانز آرنا در مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا بعد از پیروزی ۰-۳ در اتحاد آماده می‌شود، گواردیولا یک چیز را بهتر از هر کسی می‌داند.

اگر او لیگ قهرمانان را با سیتی در آغوش نگیرد، همانطور که در زمان سرمربیگری بایرن به این مهم نائل نشد، تاریخ دوران او و هدایت و رهبری یکی از بهترین تیم‌های تاریخ فوتبال انگلیستان را ناقص تلقی خواهد کرد، و اگرچه طرفدارانش با هزار و یک دلیل و ارائه ایده‌ها و نظرات و هوش او در بسیاری از مسابقات و اثبات نظرات خود به هر دری خواهند زد تا بگویند؛ «پپ» در ارشیو جوایز خود نیازی به جام قهرمانی باشگاه‌های اروپا ندارد، و اعتبار او بیش از این بحث‌ها است. ولی ذره ای شک نکنید در اعتبار تاریخی او تاثیر بزرگی خواهد داشت.

او و متمولان سیتی بهتر از هر کسی بر این امر واقف هستند. تاریخ فوتبال داور نهایی است.

ما دوستداران فوتبال عناوین لیگ قهرمانان اروپا را معیار و میزان سنجش عظمت سرمربیان بزرگ هر باشگاهی می‌دانیم و اگر گاهی اوقات خیلی خام و ناپخته به نظر می‌رسد. برای مثال، تعداد زیادی نیستند که زین‌الدین زیدان مربی را که سه قهرمانی اروپا با رئال مادرید کسب کرده است، جلوتر از ژوزه مورینیو، که فقط دو بار برنده جام قهرمانی اروپا شده قرار دهند. اما هنوز هم یک راهنمای جالب است. همین نکته شاید راهنمای ما باشد. ملاک من شخصا تعداد جام نیست. برایان کلاف از مربیان محبوبم، که اتفاقا ۲ بار جام قهرمانی اروپا را با ناتینگهام فارست بدست آورده است ارزوی کسب جام حذفی /اف ای کاپ را به گور برد.

این حرف من نیست اعتراف خود او است. گویی چیزی ناتمام ماند و قصه او به خوشی به سرانجام نرسید.

در لیست برندگان جام قهرمانی اروپا، کارلو آنچلوتی با ۴ قهرمانی در صدر جدول قرار دارد و باب پیسلی و زیدان در رتبه های پایین تر. و گواردیولا مانند کلاف دو بار لیگ قهرمانان را تصاحب کرده، فقط ۲ بار با بارسلونا، و سپس از سال ۲۰۱۱ تا این فصل موفقیتی در گستره اروپا نداشته است. ۱۲ سال با دستان خالی!

و این برای مردی که در پهنه فوتبال اروپا و جهان برجسته ترین مربی نسل خود به حساب می آید، برای سرمربی که در فوتبال مورد احترام خاص و عام است، این کمبود بدون هیچ غلو و‌ گزافه گویی برای شخصی در جایگاه او، کوچک و‌ حقیر بنظر می رسد. 

تکذیب نکنید. این انکار ناپذیر است ....

شاید به همین دلیل است همه ما وقتی به بحث گواردیولا می‌رسیم فقط از قهرمانی در اروپا صحبت می‌کنیم. و از این رو است که فصل به فصل، بازی به بازی این سوال دائما مطرح می‌شود. نقطه کور پازل، آخرین رنگ مکعب کوبیک که «باید» در جای خود قرار گیرد. 

هربار در کنفرانس‌های متعدد و ممتد خبری این سوال همیشه، مستقیم و غیر مستقیم مطرح می‌شود؛ چقدر برای او مهم است تا دوباره به قهرمانی اروپا دست یابد؟، آن هم با تیمی مانند سیتی که تاریخ خود را می‌نویسد و باید گفت چیزی از بارسلونای مسی و آن تیم استثنایی کم ندارد. تیمی که تیکی تاکا را در تاریخ برای همیشه به یادگار گذاشت.

شاید به همین دلیل است که به نظر می رسد پپ گاهی به سختی می‌تواند این سؤالات را تحمل کند و با نوعی تحقیر با آنها برخورد می کند، اهانت می‌داند و گویا عارش می‌آید تا پاسخگو باشد. این برخورد خود گواه میل بی حد و حصر اوست.

اما هر انچه او انجام دهد، بخواهد یا نخواهد، بپذیرد یا نه، اشارات همیشگی پایرجا خواهند ماند و سؤالات تا زمانی که او با سیتی لیگ قهرمانان را بدست نیاورد باقی خواهند ماند.

تنها راه رهایی کسب عنوان قهرمانی اروپا است.

منتقدان او، اگر تعدادشان تقلیل پیدا کرده، ولی هنوز همین اطراف اند و همچنان معتقدند؛ "گواردیولا بدون حضور لیونل مسی قادر نبود قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شود!؟!"

در حال حاضر، این دیدگاه با نادیده گرفتن تمامی چیزهای دیگری که او پیش از این به دست آورده، حتی میان بسیاری از هواداران او، واقعیت غیرقابل انکاری است. 

براستی زمان آن فرا رسیده است تا کلمات و جملات همه منتقدان و گله مندان و دوستداران زیاده خواه و پر توقع را در گلوی ان ها خفه کند.

آنچه واقعیت محض است و بیش از ان نیز بدان اشاره کردم این است: 

دوران گواردیولا با سیتی در لیگ قهرمانان، تاریخ مربی درخشانی است که خودش را به شکل ناخوشایندی از طرق مختلف در واپسین قدم ها ضربه فنی کرده است.

گاهی اوقات به نظر می رسد گاردیولا در اروپا قفل می کند، مانع ذهنی سد راه او است و اشتباهاتی در انتخاب تیم مرتکب می شود، به گونه ایی که در قالب لیگ به چشم نمی آید چون زودگذر و دیدار بعدی مثل برق و باد از راه می رسد ولی در لیگ قهرمانان اروپا بسیار مرگبار بوده است. او همیشه به شکل ناباورانه و غیرقابل درکی موفق شده با ماگنوم پاهای خود و سیتی را از رفتن و رسیدن به قله اروپا باز دارد.

همگی به خوبی بیاد داریم؛ مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان ٢٠٢٠ در مقابل لیون.

سیتی با تغییرات غیرموجه استادی که بیش از اندازه متفکرانه عمل می کند با سه بازیکن دفاعی در زمین حاضر شد و داوید سیلوا، برناردو سیلوا، فیل فودن و ریاض ماحرز را کنار گذاشت. تصمیماتی غیرقابل دفاع!، موافقید مطمئنن!

شکست خیره کننده ٣-١ در برابر لیون نتیجه آن تصمیمات بود. در آن فصل لیون در میانه‌های جدول لیگ ١ فصل را به پایان رساند! 

متعاقب ان تحلیلگران به دلیل محافظه کاری، بیش از حد از او انتقاد کردند. رودی گارسیا، سرمربی لیون در ان شب، گواردیولا را کیش و مات کرد.

یک سال بعد در فینال مقابل چلسی در پورتو راه دیگری را پیش گرفت. این بار رودری و فرناندینیو را کنار گذاشت.

سیتی به چلسی باخت. به تیمی که در آن فصل با ١٩ امتیاز کمتر کار خود را پایان داد. به تیمی باختند که تمام و کمال، از سطح و قد و بالای سیتی پایین تر بود. این بار، توماس توخل، سرمربی چلسی در تدبیر و زیرکی از پپ پیش افتاد.

البته توخل اکنون سرمربی بایرن است و در دیدار اول مرحله یک چهارم به نظر می رسد گواردیولا او را با پیروزی ٣-٠ تا حدی سر جای خود نشاند.

دیدار دوم با بایرن آزمون دیگری است. سیتی در ٩ بازی اخیر خود پیاپی پیروز شده و فوتبالی را به گونه ایی ارائه می کند، بسیار لذت بخش و جذاب. تماشای نبردهای این تیم حقیقتا دیدنی است و تمامی نشانه های تسلط و خبرگی تیم های بزرگ دوران های متفاوت فوتبال را دارد.

قبلاً بارها و بارها و بارها  گفته شده است به گونه ایی که خسته کننده و تکراری بنظر می رسد.

اما به هر حال قصه هنوز پایانی نداشته و این مکررات اجتناب ناپذیر است. این فصل فرصت طلایی دیگری برای سیتی برای پیروزی و تصاحب جام در بزرگترین مسابقه سالیانه اروپایی است.

در حال حاضر سیتی و ناپولی دو تیم پیشرو اروپا هستند. و سیتی با کوین دی بروین و ارلینگ هالند فوق ستارگان خود و بقیه مجموعه، تیمی تقریبا شکست ناپذیر که به خوبی می توانند هر مانعی را در مسیر پیروزی خود به آتش بکشند.

آنها شتاب لازم برای قهرمانی در لیگ قهرمانان را دارند. منابع، ترکیب، بازیکنان و کیفیت.

اکنون، سیتی در اروپا، تنها به گواردیولای واقعی نیاز دارد؛ به گواردیولایی که بیاندیشد بی آنکه اغراق و مبالغه و پیچیدگی بی مورد به خرج دهد. 

به گواردیولایی که با قدرت و اعتماد عمل کند. گواردیولایی که با طرحی ساده خود را از شر ایرادات و نق و نوق‌های همیشگی و سخنان تکراری خلاص کند.

وقت آن است تا بایستد و بدون هیچ کم و کاستی، با جرات کامل اعلام کند؛ نگاه کنید: بهترینم!

«وقت ان است "پپ"، وقت آن است»

پس از ان، ارثیه امپراطوری او نیز ابدی و دست نیافتنی است.

بله، زمان ان رسیده هرگونه صدایی را در سینه خفه کند، صدای تاریخ نویسان را.

اصلا خود تاریخ را.