ایران نوشت: شامگاه 7 اردیبهشت پسر جوانی به کلانتری 151 یافت آباد رفت و از ناپدید شدن پدرش خبر داد. او گفت: پدرم- محمود- در بازار آهن کار می‌کند اما از دیروز خبری از او نداریم و ناپدید شده است. کسی هم او را ندیده است احتمال می‌دهم که برایش اتفاقی افتاده باشد.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

با شکایت پسر جوان تحقیقات آغاز شد. در نخستین گام کارآگاهان به سراغ بیمارستان‌ها و مراکز درمانی پایتخت رفته و در استعلام صورت گرفته مشخص شد که مرد 55 ساله‌ای با مشخصات محمود در یکی از بیمارستان‌های تهران بستری است.

بررسی‌ها نشان می‌داد که مرد میانسال 2 روز قبل با مردی 70 ساله به‌نام شعبان درگیر و با اصابت جسمی نوک تیز مانند چاقو مجروح شده است. در حالی که بررسی‌ها در این خصوص ادامه داشت محمود در بیمارستان فوت کرد و پرونده‌ای در این رابطه در دادسرای امور جنایی تهران تشکیل شد.

اعتراف به جنایت

شعبان که در این درگیری مرگبار بازداشت شده بود به قتل محمود اعتراف کرد. با اعتراف پیرمرد به جنایت، او با قرار بازداشت موقت به دستور بازپرس جنایی روانه بازداشتگاه شد.

گفت‌وگو با متهم

چرا با محمود درگیر شدی؟

من دوبار ازدواج کرده ام. همسر اولم فرنگیس نام داشت. سال‌ها با او زندگی کردم اما 27 سال قبل دوباره با زنی به اسم آمنه ازدواج کردم. چند وقت قبل با همسر اولم اختلاف پیدا کردم او هم به همراه یکی ازپسرهایم خانه را ترک کرد و در خانه‌ای اجاره‌ای ساکن شد. همسرم هیچ درآمدی نداشت و این مسأله برای من سؤال بود که پول خانه را از کجا آورده است.

فهمیدی از کجا آورده بود؟

مدتی قبل از اینکه فرنگیس خانه را ترک کند، یک روز که برای خرید از خانه خارج شده بود با خودرویی تصادف می‌کند. صاحب خودرو محمود ‌- مقتول- بود که همسرم را به بیمارستان برد. بعد هم مشخص شد که محمود همشهری همسرم است و همین مسأله باعث شده بود که ارتباط آنها بیشتر شود. محمود خانه را برای همسرم اجاره کرده بود. وقتی فهمیدم خیلی عصبانی شدم و احتمال دادم با همسرم ارتباط پنهانی داشته باشد.

با محمود در این رابطه صحبت نکردی؟

چندین بار صحبت کردم هر بار می‌گفت که هیچ رابطه‌ای بین آنها نیست. من هم از او می‌خواستم که به همسرم کمک نکند. اما باز هم کار خودش را انجام می‌داد. برای همین تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم. 15 روز قبل از این ماجرا تصمیم به قتل او گرفتم اما هر بار شرایط طوری می‌شد که نتوانم او را به قتل برسانم. تا اینکه روز حادثه با او تماس گرفتم و به خانه‌ام دعوتش کردم.

بعد چه اتفاقی افتاد؟

او را به زیرزمین کشاندم و خواستم که دیگر به همسرم پول ندهد. اما این بار کوتاه نیامد و من هم با چاقوی آشپزخانه به او چند ضربه زدم. او شروع به التماس کرد. همان لحظه زنگ در را زدند. در زیرزمین را قفل کردم و بیرون آمدم. پسرم بود و از دیدن من با آن وضعیت شک کرد. هر چه از من پرسید ماجرا چیست جواب ندادم. او هم به پلیس مراجعه کرد و گفت پدرم رفتار مشکوکی دارد. مأموران هم با پسرم به خانه ما آمدند. من در را باز نکردم و آنها از دیوار وارد شدند. بدن نیمه جان محمود را به بیمارستان بردند و او هم بعد از دو روز فوت کرد. من می‌خواستم بعد از قتل محمود به سراغ همسرم بروم و او را هم به قتل برسانم.