محمد لاهوتی، عضو شورای گفت‌وگوی دولت و بخش خصوصی معتقد است که دولت علاقه‌ای به افزایش قیمت دلار ندارد و با تزریق ارز نفتی به بازار در برابر این اتفاق مقاومت می‌کند. رئیس کنفدراسیون صادرات اتاق ایران می‌گوید: «اگر این روند ادامه پیدا کند ممکن است در دولت دوازدهم هم شاهد رها‌شدن فنر ارزی باشیم.»

نرخ کنونی دلار
 به قیمت واقعی نرسیده
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

به‌عنوان کسی که با ارز و قیمت آن سروکار دارید و از نزدیک آثارش را حس می‌کنید علت افزایش قیمت دلار را چه می‌دانید؟

  به هر حال در تمام دنیا خیلی عوامل و فاکتورها هست که در بالا‌رفتن یا پایین‌آمدن نرخ ارز ‌تاثیر می‌گذارد و این فقط مربوط به کشور ما نمی‌شود. حتی کشورهایی که اقتصاد باز و تورم تک‌رقمی ‌بسیار نازل دارند، از نظر اقتصادی در دنیا صاحب‌نظر هستند و ارزش پولشان تقریبا با دلار برابر بود، در برهه‌ای ناگهان ارز پول آنها 20 درصد نسبت به دلار تنزل پیدا کرد. کشور ما هم به هر حال متاثر از شرایط محیطی خودش است. حالا این شرایط می‌تواند سیاسی باشد یا اقتصادی. حتی موضوع گردشگری بر قیمت ارز موثر است. وقتی در مناسبت‌های مختلف ازجمله اربعین خروج از کشور افزایش پیدا می‌کند بر نوسان نرخ ارز تاثیرگذار است. به هر حال طی دو هفته گذشته کشور متاثر از سرنوشت برجام و منتظر تصمیم‌گیری آمریکا بود. همچنین از حدود یک‌ماه‌و‌نیم پیش پرداخت ارز مسافری 300 دلاری قطع شد. ضمن آنکه سیاست دولت بر تک‌نرخی‌شدن ارز و واقعی‌شدن قیمت آن قرار گرفته است. نرخ ارز مبادله طی دو هفته گذشته افزایش پیدا کرده و تقریبا افزایش نسبتا چشمگیری نسبت به روند گذشته‌اش داشت. عامل دیگر می‌تواند میزان عرضه ارز به بازار باشد. در مواقعی عرضه ارز نسبت به گذشته کمتر می‌شود یا تقاضا افزایش پیدا می‌کند و این مساله نرخ ارز را افزایش می‌دهد. سال گذشته چنین تجربه‌ای را داشتیم که در اواخر سال میلادی و اوایل سال 2017 که مشابه همین ایام است، نرخ دلار به دلایل متعددی تا مرز 4200 تومان هم رفت ولی بعد مجددا با ورود دولت و تزریق ارز به بازار نرخ دلار به 3700 تومان برگشت. مطالبی که گفتم از حیث دلایل افزایش و کاهش قیمت ارز بود ولی اینکه نرخ ارز چیست و نرخ ارز را چگونه باید مدیریت کرد؟ تمام فعالان اقتصادی و حتی اقتصاددانان معتقد هستند که طی 4 سال گذشته نرخ ارز متناسب با تورم افزایش پیدا نکرد و به نوعی سرکوب شد. به هر حال این فنر روزی رها خواهد شد و امیدوار هستیم که تجربه تلخ سال‌های 90 و 91 دوباره رخ ندهد. البته بانک مرکزی نباید اجازه رها‌شدن یکباره قیمت ارز را بدهد. ولی به هر حال باید این اتفاق بیفتد. من فکر می‌کنم اعدادی که الان نرخ ارز به آن رسیده حتی باز هم با فرمول برنامه توسعه‌ای کشور و فرمول تعیین نرخ ارز که براساس قوانین تعیین تکلیف شده و دولت‌ها باید انجام دهند فاصله دارد چون افزایش نرخ ارز باید متناسب با تورم و رقمی ‌واقعی داشته باشد اما نرخ کنونی دلار به قیمت واقعی‌اش نرسیده است. البته افزایش یکباره و یکدفعه‌ای ارز هم مورد نظر ما نیست چراکه ثبات و آرامش در بازار حرف اول را می‌زند و افزایش یکباره‌ای ارز باعث خواهد شد که قیمت کالاها افزایش پیدا کند و از آن طرف هم معلوم نیست که واقعا این وضعیت ماندگار باشد. همان اتفاقی که سال گذشته افتاد و با تزریق ارز توسط دولت مجددا نرخ‌ها کاهش پیدا کرد و در نتیجه صادرکنندگانی که با نرخ‌های بالا کالایی را خریداری و بر این اساس محاسبه کرده بودند بعد از وصول وجه فروش کالایشان عملا با دلار سه هزار و هفتصد تا هشتصد تومان مواجه شدند و ضرر کردند بنابراین نه افزایش یکباره قیمت دلار و نه تکانه و کاهش مجددا آن مورد تا‌یید است. من معتقد هستم دولت باتوجه به اینکه توانسته تورم را مهار کند و هم‌اکنون نرخ تورم حدود 9 درصد تورم سالانه است، اگر هر روز یک تومان به قیمت ارز اضافه شود، هم تورم‌ در بهای قیمت دلار لحاظ می‌شود و هم بازار دچار هیجان و تکانه نمی‌شود. بنابراین دولت باید مدیریت شناور را به درستی انجام دهد. ضمن اینکه تورم را هم در نظر بگیرد چراکه تا زمانی که نرخ ارز واقعی نشود، تولید ما صرفه اقتصادی ندارد، قاچاق افزایش پیدا می‌کند و واردات غیررسمی و رسمی از سوبسید ارزان بودن نرخ ارز استفاده می‌کنند اما متاسفانه صادرات که هدف اصلی کشور است مغفول می‌ماند و حتی کاهش پیدا می‌کند یا حداقل افزایشی نخواهد داشت.

شما یکی از دلایل اثرگذار روی قیمت ارز را موضع آمریکا در مورد برجام برشمردید، آقای ‌ترامپ روز جمعه صحبت کرد و انتظار بود که بعد از صحبت‌های او قیمت ارز افزایش یابد اما این اتفاق نیفتاد. علت چه بود؟ آیا دولت برای مدیریت بازار ورود پیدا کرد یا آنکه بازار حالت طبیعی خود را داشت؟

  شاید بین دلایل افزایش نرخ ارز ضعیف‌ترین دلیل همان انتظاری بود که بازار درباره مشاهده تصمیمات آمریکا داشت‌ چراکه به هر حال هم توافقنامه هسته‌ای یک توافق جهانی بود و ربطی به آمریکا پیدا نمی‌کرد. ضمن آنکه پیش‌بینی می‌شد آمریکا چه تصمیمی‌ خواهد گرفت بنابراین دولت و بانک مرکزی هم شرایط را توانستند پیش‌بینی و براساس پیش‌بینی‌شان برنامه‌ریزی کنند و خوشبختانه اوضاع مدیریت شد. ضمن اینکه به‌رغم آن همه هیاهویی که رئیس‌جمهور نادان آمریکا به پا کرده بود و با آن سخنرانی سخیفی که انجام داد عملا خیلی اتفاق خاصی نیفتاد.‌ ترامپ حتی موضوع تصمیم‌گیری درباره برجام را از ید و گردن خودش خارج کرد و به گردن کنگره انداخت. بنابراین چون صحبت‌های وی تاثیر خاصی روی بازار ارز و سایر بازارها نداشت ضمن اینکه با پیش‌بینی صحیح و درستی که دولت کرد و مدیریت درست بانک مرکزی، خوشبختانه تاثیر منفی نیز در بازارها شاهد نبودیم. نه‌تنها نرخ ارز افزایش پیدا نکرد، بلکه بازار سهام هم کاهش نیافت و در نتیجه بازار روال عادی خودش را طی کرد.

همان‌طور که اشاره کردید پس اگر نرخ دلار افزایش پیدا کند می‌توان گفت که رابطه مستقیمی‌ با تورم دارد. به نظر شما دولت حاضر است این دستاورد اقتصادی خودش را که همانا پایین‌آمدن نرخ تورم است با افزایش بهای دلار به خطر بیندازد؟

  تا امروز که تجربه نشان داده دولت حاضر نیست این ریسک را بپذیرد ولی آنچه مسلم است فاکتورهای اقتصادی و متغیرهای اقتصادی خیلی توجهی به محافظه‌کاری‌های ما ندارند و بالاخره خودشان را یک جایی نشان می‌دهند. ما نمی‌توانیم تورم را حتی به میزان پایین 7، 8 درصدی نگه داریم اما نرخ ارز را افزایش ندهیم. اگر ما این کار را بکنیم که تا به امروز کردیم، نتیجه‌اش کاهش تولید و صادرات خواهد بود. تا زمانی که ما صادرات نداشته باشیم، از رکود خارج نخواهیم شد و تا زمانی که از رکود خارج نشویم اشتغال ایجاد نخواهد شد و موضوع اشتغال یک موضوعی است که هم دولت و هم تمام قوا به‌طور کلی حاکمیت به‌عنوان ابرچالش از آن یاد می‌کند. بنابراین چاره‌ای نیست تا این واقعیت اقتصادی پذیرفته شود. به عقیده من تورم تا حدود 10، 11 درصدی هم باید پذیرفته شود. این میزان برای رونق‌بخشیدن به تولید و خروج از رکود و افزایش صادرات برای این است که ‌بتوانیم در میان‌مدت همان تورمی را هم که از افزایش نرخ ارز ناشی می‌شود، کنترل کنیم. اگر نرخ ارز متناسب با تورم به صورت مستمر و روزانه افزایش پیدا کرده بود، هم تورم را می‌شد مدیریت کرد و کاهش داد و هم رونق را می‌شد به‌دست آورد. دقیقا نکته اصلی رکود امروز در کشور به دلیل خیلی از مسائلی است که برای کاهش تورم داریم هزینه پرداخت می‌کنیم. الان موضوع تورم کنترل شده و دولت توانسته بعد از سال‌ها تورم را تک‌رقمی ‌کند خوشبختانه آرام آرام مساله کاهش تورم هم در سطح جامعه احساس می‌شود. برای نمونه ما شاهد بودیم که قیمت گوشت و مرغ کاهش چشمگیری داشت. به هر حال یکی از نیازهای مردم و سبد تغذیه مردم است که خیلی تاثیر دارد. الان برای خروج از رکود و ایجاد رونق باید حرکت کنیم. بانک مرکزی و آمارها نشان می‌دهد که به نوعی از رکود خارج شده‌ایم. ولی برای رونق و تولید اگر به سمت اقتصاد مقاومتی بخواهیم حرکت کنیم، باید تولید صادرات‌محور را مدنظر داشته باشیم. تولید صادرات‌محور هم تا زمانی که قیمت ارز واقعی نشود قیمت تمام‌شده‌اش متاسفانه بالاست و امکان‌پذیر نیست. بنابراین معتقدم دولت برای این مساله هم باید تدبیری بیندیشد و ضمن حفظ کاهش تورم و یا افزایش کم تورم اجازه دهد که نرخ ارز واقعی شود و تولید رونق بگیرد.

برخی معتقدند که صادرکنندگان ما واردکنندگان اصلی کشور هم هستند. یعنی این‌طور نیست که ارزی که به خاطر فروش کالاهای ایرانی در بازارهای جهانی به‌دست می‌آید مستقیم وارد کشور شود بلکه تبدیل به یک کالا شده و برمی‌گردد. فکر نمی‌کنید این افزایش قیمت ارز این‌طوری خنثی شود؟ یعنی به رونق تولید برنمی‌گردد بلکه به رونق واردات منتهی می‌شود.

  اصلا این‌طور نخواهد شد. وقتی نرخ ارز افزایش پیدا کند. خود به خود قیمت تمام‌شده واردات بالاتر است و تولید داخل می‌تواند که جای واردات را بگیرد. قطعا این‌طور که اشاره شد نخواهد بود. البته عده‌ای از صادرکنندگان، واردکننده نیز هستند یا 85 درصد واردات کشور شامل کالاهای واسطه‌ای تولید می‌شود. ما باید ببینیم که چه کالایی چه میزان ارزبری دارد و چقدر متناسب با نرخ ارز قیمت تمام‌شده‌اش افزایش پیدا می‌کند. براساس بررسی‌هایی که انجام داده‌ایم بیشترین تاثیر افزایش بهای دلار روی کالای تولید داخل کشور تا 30 درصد قیمت تمام‌شده است. بقیه 70 درصد هزینه تمام‌شده مربوط به حقوق و دستمزد، انرژی و هزینه‌های سربار تولید می‌شود و ربطی به نرخ ارز ندارد که خوشبختانه مبالغ آنها در کشور ما نسبتا مناسب است. ضمن اینکه نقشه راه ما اقتصاد مقاومتی است، یعنی حمایت از تولید صادرات‌محور باید هدفمند شود. اگر در کالایی آن‌قدر ارزبری وجود دارد که با بالارفتن نرخ ارز این کالا تولیدش از صرفه اقتصادی می‌افتد براساس اقتصاد مقاومتی ما نباید خیلی به تداوم تولید آن کالا حساس باشیم و به‌دنبال حمایت از آن کالا برویم. ما باید از کالاهایی حمایت کنیم که ضمن ارزبری کمتر، امکان افزایش تولید صادرات‌محور را دارند. خیلی از کالاهای ما اصلا ارزبری ندارند. تاثیر قیمت ارز بر سنگ‌های ساختمانی، کفش و منسوجات بسیار پایین است. ما در صنایعی مثل چرم به هیچ عنوان اصلا ارزبری نداریم و همه مواد اولیه‌اش داخلی است یا لوازم خانگی به هر حال ورق‌های استیلی که استفاده می‌شود تولید داخل است. بنابراین باید نگاهمان به تولید و صادرات براساس طبقه‌بندی کالاهایی باشد که چه میزان ارزبری دارد و چه میزان می‌تواند در خدمت صادرات باشد و براساس ابلاغیه اقتصاد مقاومتی تولیدی باید مورد حمایت قرار بگیرد و مورد توجه باشد که بتواند در عرصه بازارهای بین‌المللی حضور داشته باشد. ما نگاهمان از تحریم بازار صرف و قطع واردات باید به سمت تولید صادرات‌محور، تولید برای صادرات و عرضه در بازارهای جهانی باشد. در مجموع اگر امروز ما شاهد هستیم که به نوعی با واردات برخورد می‌شود و امروز از آن به‌عنوان مدیریت واردات نام برده می‌شود به دلیل این است که صادرات ما ارقام بزرگی نیست و واردات بلافاصله می‌تواند طراز کشور را منفی و یا بیش از گذشته تحت تاثیر قرار دهد. اگر ما بتوانیم تولید را به سمتی ببریم که تولید صادرات‌محور باشد و میزان حجم صادرات ما به هدفگذاری‌هایی که در برنامه‌ها دیده شده برسد، آن موقع شاید نیاز نباشد که خیلی از کالاها را داخل تولید کنیم و با واردات بتوانیم درخواست بازار را تامین کنیم.

یک تحلیل دیگر هم وجود دارد و آن اینکه دولت‌ها همواره در دوره اول خودشان سعی می‌کنند بهای ارز را کنترل کنند و در دولت دومشان علاقه دارند که نرخ ارز را افزایش دهند. این رویکرد را در دولت آقای دکتر روحانی چطور می‌بینید؟ آیا فکر می‌کنید در چهار سال پیش‌رو که آقای روحانی تصدی امور اجرایی کشور را دارد این رویکرد را مثل روسای‌جمهور قبل از خودش انجام دهد یا خیر سعی می‌کند با حالت دستوری بازار را کنترل کند؟

  اشکال این است که در کشور ما به نوعی تورم پذیرفته شده است و اگر تا مرز 35 تا 40 درصد هم برود دولت‌ها خیلی نگران نیستند که این را اعلام کنند. ولی در مورد نرخ ارز یک تابویی ناخواسته به وجود آمده چون روسای‌جمهور این را برای خودشان خط قرمز می‌دانند و فکر می‌کنند با بالا‌رفتن نرخ ارز یا پایین‌آمدن نرخ ارز در دولتشان دچار عدم موفقیت یا موفقیت می‌شود. درصورتی که فاکتورهای اقتصادی هیچ‌کدام دستورپذیر نیستند. یعنی اگر دولت‌ها توانستند تورم را کنترل کنند و به مرز یکی، دو درصد برسانند قطعا نرخ ارز هم می‌تواند ثابت بماند ولی اگر نتوانستند تورم را کنترل کنند، افزایش بهای قیمت ارز امری طبیعی است. کشورهایی که نفت‌خیز نیستند و ارز نفتی ندارند به ناچار این قاعده را می‌پذیرند و افزایش نرخ ارز می‌دهند چون قادر نیستند که جلویش را بگیرند ولی کشورهای نفت‌خیز مثل ما بلافاصله ارزهای نفتی را در بازار تزریق می‌کنند و قیمت ارز را تصنعی در بازار پایین نگه می‌دارند. اتفاقی که در دولت‌های نهم و دهم افتاد و آن فاجعه اقتصادی در کشور رخ داد که به‌رغم 700، 800 میلیارد دلار درآمد ارزی هم وضع اقتصادی مردم بدتر شد و هم قیمت نرخ ارز یک‌شبه سه‌برابر شد.

در دولت آقای روحانی به‌طور مشخص چه اتفاقی افتاد؟ آیا این دولت هم علاقه دارد‌ نرخ ارز را افزایش دهد؟

  دولت یازدهم تا امروز نشان داده که همان حرکتی را انجام می‌دهد که دولت‌های قبل هم انجام داده‌اند. یعنی علاقه‌مند است و برایش پذیرفته نیست که نرخ ارز افزایش پیدا کند. ولی من این تحلیل را که روسای‌جمهور گذشته در دولت دوم علاقه‌مند می‌شوند نرخ ارز افزایش پیدا کند، قبول ندارم چون آنها علاقه‌مند نمی‌شوند بلکه آن فاکتورها و متغیرهای اقتصادی مجبورشان می‌کند که در مواقعی به ناچار این موضوع را بپذیرند و این فنر ناخواسته رها می‌شود. در صورتی که اگر فروش نفت به میزانی باشد که ارزهایش را بتوانند مجددا به بازار تزریق کنند قطعا این اجازه را در دولت دوم هم نخواهند داد. ولی ما متاسفانه شاهد بودیم در دولت دوم آقای هاشمی در دهه 70 این اتفاق پیش آمد و هم در دولت دهم نیز این اتفاق افتاد. احتمال دارد که در دولت دوازدهم هم این اتفاق بیفتد. شاید تنها دولتی که با این مشکل مواجه نشد دولت‌های هفتم و هشتم بود چون براساس قیمت واقعی ارز تک‌نرخی شد و هزینه‌اش را آن موقع پرداخت کردند. یعنی خودشان خواستند و این تعدیل را انجام دادند. ولی دولت‌هایی که نخواستند این کار را بکنند شرایط اقتصادی مجبورشان کرد و آن موقع دیگر در اختیارشان هم نبود که بتوانند به‌درستی بازار را کنترل کنند. شاید اگر این روند در دولت دوازدهم که شروع کارش است بخواهد ادامه پیدا کند ممکن است در دولت دوازدهم هم شاهد رها‌شدن فنر ارزی باشیم.

آیا افزایش قیمت دلار در مقطع کوتاه برای دولت منفعت‌رسان است یا ضررسان؟ چون آقای نوبخت هفته گذشته از ضررکردن دولت در پی افزایش نرخ ارز سخن گفت ولی برخی معتقدند که با بازشدن فنر قیمت دلار، حداقل دولت در کوتاه‌مدت از این قضیه منتفع خواهد شد.

  به هر حال دولت ما دولتی است که تامین منابعش از ناحیه فروش نفت و به نوعی خودش دارنده ارز است. قطعا از افزایش نرخ ارز کشور منفعت می‌برد ولی به عقیده من دولت منفعت نمی‌برد چراکه تفاوت نرخ ارز باید به صندوق توسعه ملی ریخته شود و بیشتر از مبلغ تعیین‌شده در بودجه در اختیار دولت قرار نمی‌گیرد بنابراین از این طریق می‌توان گفت که افزایش نرخ ارز درآمد دولت را افزایش نمی‌دهد ولی به هر حال درآمد کشور را افزایش می‌دهد.

درآمد مردم را چطور؟

  افزایش نرخ ارز اگر به یکباره اتفاق بیفتد قطعا ثروت مردم کاهش پیدا می‌کند و قدرت خریدشان کم می‌شود ولی اگر با مدیریت و مستمر به صورت روزانه همان پیشنهادی که عنوان کردم صورت گیرد یعنی مدیریت‌شده باشد، تاثیری در زندگی مردم از نظر افزایش قیمت نخواهد داشت بلکه باعث رونق اقتصادی نیز می‌شود. وقتی رونق اقتصادی اتفاق افتاد یعنی واحدهای تولیدی فعالیت می‌کنند و با فعالیت واحدهای تولیدی درخواست برای اشتغال زیاد می‌شود. وقتی اشتغال زیاد شد، افراد بیکار خانوار به کار گمارده می‌شوند و چون درآمد خانوار افزایش می‌یابد آن میزان تاثیر افزایش نرخ ارز خنثی و حتی وضع

 بهتر خواهد شد.

قیمت واقعی ارز به نظر شما الان باید چقدر باشد؟

  من نمی‌توانم عدد اعلام کنم ولی به هر حال آنچه مسلم است در چهار سال دولت یازدهم براساس آمارهای رسمی که خود دولت اعلام کرد حدود 55 درصد تا 60 درصد تورم به صورت کلی وجود داشت و میانگین چهار سال حدود 14 درصد بود ولی نرخ رشد ارز سالانه کمتر از 5 درصد رقم خورد بنابراین اگر بخواهیم تفاوت تورم بازارهای خارجی را هم حساب کنیم، نرخ ارز شاید خوشبینانه‌ترین حالتش همین شرایط امروز باشد و کمترین از این قطعا ن

می‌تواند باشد.