اصغر سمیعی/ رئیس اسبق کانون صرافان: هزینه و فایده نرخ دستوری/ دولت جلوی ضرر را بگیرد
دولت در رابطه با نرخ ارز متاسفانه اشتباهی را که دولتهای قبل هم انجام داده بودند تکرار کرد. یعنی فنر قیمت را تا آنجا که توانست فشرده و سعی در تثبیت نرخ ارز کرد. در واقع وقتی در مردادماه سال 92 آقای دکتر سیف قیمت 3200 تومان برای دلار را واقعی ارزیابی کرد، انتظار این بود که با توجه به اختلاف نرخ تورم و بهره کشور با کشورهای حوزه ارزهای معتبر، قیمت دلار به طور منظم تعدیل شود تا نرخ تورم و بهره به کنترل درآید ولی متاسفانه تیم اقتصادی دولت تحت فشارهای برخی رسانهها و قدرتهای غیراقتصادی راه خود را عوض و اقدام به سرکوب نرخ ارز و جمعکردن بیشازپیش این فنر کرد. به عبارت دیگر به اصل مهم اقتصاد
توجه نکرد.
مثلث: وقتی تورم وجود دارد طبعا نرخ بهره هم بالا میماند و وقتی نرخ بهره بالا باشد خواهناخواه در درازمدت بین ارزش پولهای دو کشور با نرخ بهره متفاوت اختلاف ایجاد میشود و هرچه این تفاوت نرخ بهره بیشتر و زمانش طولاتیتر باشد نرخ ارز هم متفاوتتر میشود و در واقع پولی که دارای بهره کمتر است ارزشی بیشتر
پیدا میکند.
نکته دیگری که به توجه و علاقهمندی و در نهایت هجوم مردم به بازارهای ارز منتهی میشد همانا تفاوت نرخ ارز مداخلهای و تزریقی با نرخ در بازار بود. بنده هم بارها در زمان خودش به ایجاد این رانت اعتراض کرده و هشدار داده بودم که زمانی که تفاوت نرخ مداخلهای با بازار در محدوده یکدرصد باشد، میتوان نام کارمزد بر آن نهاد و قابل قبول است ولی وقتی بیش از 10درصد اختلاف در آن ایجاد میشود نامی جز رانت بر آن نمیگذارند. حتی اگر این رانت به کسانی داده شود که مصرفکننده واقعی باشند مانند مسافران، دانشجویان یا تولیدکنندگان، در هر حال باز هم غلط است حتی اگر از سر دلسوزی باشد باز هم اشتباه و فسادآفرین است.
شاید برخی بگویند که بالارفتن قیمت باعث صدمهدیدن اقشار آسیبپذیر است و به این بهانه با واقعیشدن قیمت ارز مخالفت کنند. اولا باید بگویم که مهمترین مصرفکنندگان ارز گروههای ثروتمند و مرفه هستند و فقرا کمترین استفاده را از ارز ارزان میکنند ولی حتی اگر فرض کنیم که پایین نگهداشتن نرخ ارز به نفع فقرا است خب باید بگویم مگر با بالابودن نرخ تورم، بالا بودن نرخ بهره و نرخ بیکاری، پایین نگهداشتن نرخ ارز ممکن است؟ تجربه 40ساله نشان میدهد که ممکن نیست. ظرف40سال اخیر 9 بار نرخ ارز ضرب در2 شده و نزدیک است که یک بار دیگر هم این اتفاق
برایش بیفتد. متاسفانه در همه موارد افزایش قیمت ارز توام با تلاطمات و نوسانات و رانت و فساد و هیاهو بوده، در حالی که میشد با یک شیب ملایم دولتها نرخ را تعدیل و از صدمات فراوان به اقتصاد کشور جلوگیری کرد. الان هم هنوز دیر نیست، یعنی دولت جلوی ضرر را از هرجا که بگیرد منفعت حاصل میشود.
درباره تعیین نرخ 4200 تومان برای دلار نیز معتقدم اگر تیم اقتصادی دولت تردید را کنار بگذارند ارز را تکنرخی اعلام کنند و بازار را به رسمیت بشناسند و خود را با بازار هماهنگ کنند بهزودی اعتماد مردم به پول ملی جلب میشود و دیگر لازم نیست از تصمیمهای ترامپ و امثال او دچار دلهره و تشویش شویم. البته منظورم از تکنرخیکردن نرخهای دستوری نیست، بلکه پیروی از واقعیتهای بازار از اصول علم اقتصاد است.
دیدگاه تان را بنویسید