دیاکو حسینی/ عضو ارشد مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری در مثلث نوشت:

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

دونالد ‌ترامپ بعد از همه تهدیدها و گزافه‌گویی‎هایی که در باب برجام داشت مجددا‌ ترجیح داد با طرح شروطی تا چهار ماه آینده در برجام بماند. هدف وی از طرح این شروط همراه‌کردن اروپا با آمریکا و ایجاد اجماع علیه ایران است. شاید بتوان گفت جنجالی‌ترین و بحث‌برانگیزترین شرط وی، مذاکرات درباره مساله موشکی ایران است. اما درواقع شروطی که از جانب‌ ترامپ وضع شده است، تاثیری جدی در برآوردهایی که اروپایی‌ها پیش از این در مورد مساله موشکی ایران داشتند، صورت نداده است. این موضوع شاید به این خاطر است که اروپا انتظار این موضع را از جانب آمریکا در مورد برجام داشت و نسبت به این مساله هم مطلع بود که آمریکا در تلاش است آنچه را که به‌اصطلاح نواقص برجام می‌نامد، از طریق اعمال فشارهایی پیش ببرد؛ از این طریق ایران را هم مجبور کند پای میز مذاکرات موشکی و مسائل منطقه‎ای بنشیند. درواقع باید گفت اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها در‌مورد اینکه باید در رابطه با مسائل موشکی ایران مذاکره شود، کاملا اتفاق نظر دارند؛ تنها تفاوت در اینجاست که از نظر اروپاییان مسائل موشکی و منطقه‎ای باید در چارچوب جداگانه‌‎ای مورد بررسی قرار بگیرد. این چارچوب به دو شرط بستگی دارد؛ اول اینکه آمریکا در برجام باقی بماند و برجام را ترک نکند، دوم اینکه اگر قرار است تحریم‌های تازه‎ای علیه ایران به بهانه مساله موشکی، حقوق بشر و مسائل منطقه‎ای وضع شود، این تحریم‌ها مستقیما برجام را نقض نکند. با وجود این دو شرط اروپا حاضر به همکاری با آمریکا در‌مورد مسائل موشکی ایران و تشویق ایران به مذاکره است. اما به عقیده من شروطی که ‌ترامپ برای 120 روز آینده گذاشته است، مقداری فشارهای سیاسی اروپا را زیاد می‌کند تا نظر ایران را به انجام مذاکرات موشکی جلب کند و این تنها تفاوتی است که ‌بین تمدید تعلیق‌های برجام و قبل از آن وجود دارد.

در‌واقع می‎توان این‌گونه گفت که از بین شروط برجامی ‌دونالد ‌ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، اروپاییان روی بحث موشکی ایران که فضای مناسب‎تری هم دارد، متمرکز خواهند شد. ضمن اینکه گفت‌وگوهای پراکنده آنها با طرف ایرانی نشانه علاقه‌مندی آنها به این مساله است و به نوعی در تلاشند تا از این فضا استفاده ‌کنند و ایران را نسبت به ترک احتمالی آمریکا از برجام و پیامدهایی که می‌تواند داشته باشد بترسانند. اما در حقیقت هیچ استراتژی مشخصی از طرف اروپا و آمریکا درباره اینکه چطور می‌توانند ایران را وارد مذاکره موشکی کنند و اساسا چه انتظاری از این مذاکرات در آینده وجود دارد، اعلام نشده است و به نظر می‎رسد اروپاییان در‌مورد این موضوع اتفاق نظر ندارند. همچنین طرف ایرانی هم نسبت به این موضوع هوشیار است که پیامدهای خروج احتمالی آمریکا از برجام، صرفا مربوط به ایران نیست و به همه امضا‌کنندگان این توافق مربوط است. به این معنا که همه اعضا باید به نحوی مسائل مربوط به این توافق را کنترل کنند که خروج احتمالی آمریکا از برجام، به این توافق آسیب نزند. به عبارت دیگر احتمال اهرم قرار‌دادن مساله برجام برای رسیدن به مذاکرات موشکی با ایران برای اروپا بسیار ضعیف است؛ کمااینکه قطعا از طرف ایران هم مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت. ضمن اینکه این مساله که اروپا چطور می‌خواهد ایران را برای ورود به مذاکرات موشکی تشویق کند در ابهام قرار دارد. درواقع اروپا در این پارادوکس گرفتار است که قوانینی که ممکن است در آینده وضع شود تا ایران را مجبور به مذاکرات موشکی کند، می‌تواند به‌راحتی به نقض برجام منجر شود و به صورت خود‌به‌خود اروپا را هم از برجام خارج کند‌ که این سناریو مورد پسند اروپاییان نیست.

به عبارت دیگر اروپا این اراده را دارد که به هر طریقی برجام را حفظ کند، اما از یک طرف هم اروپا اعلام کرده که مایل است در مورد مسائل موشکی و منطقه‌ای با ایران وارد مذاکره شود. از طرف دیگر اگر اروپا بخواهد در برابر آمریکا بایستد و یک جنگ تجاری با آمریکای از برجام خارج‌شده را ایجاد کند، در آن صورت اهرم زیادی ندارد که ایران را به این نوع مذاکرات موشکی هدایت کند. به این معنا که وجود آمریکا و استراتژی تهدید خروج از برجام ابزاری است در دست اروپا، برای اینکه ایران را به پای میز مذاکرات موشکی بکشاند.

 به عقیده من اروپا در یک پارادوکس عظیم گرفتار شده است؛ از یک طرف اگر بخواهد به این سطح از مذاکرات با ایران دست پیدا کند نیاز دارد که همچنان سمپاتی‌های سیاسی را با آمریکا در ارتباط با ایران نشان دهد از طرف دیگر اگر بخواهد چنین کاری را انجام دهد خود‌به‌خود در معرض نقض برجام قرار خواهد گرفت. بنابراین اروپایی‌ها استراتژی مشخصی برای عبور از این پارادوکس و رسیدن به هر دو هدف یعنی نگه‌داشتن آمریکا در برجام و رسیدن به توافق موشکی و منطقه‎ای با ایران ندارند. آنها هم منتظرند ببینند ایران چه پیشنهاداتی را ارائه می‌دهد.

از طرف دیگر باید گفت که برجام یک دستاورد برای اتحادیه اروپا و در ارتباط با مزیت اتحادیه اروپا یعنی دیپلماسی و چندجانبه‌گرایی است. از دست‌رفتن این توافق بدین مفهوم است که تنها ابزار موجود اروپا، یعنی دیپلماسی عملا به حاشیه رفته و اعتبار اروپا از دست برود. این مساله به اوج‌گرفتن دوباره نظامیگری در حل‌و‌فصل اختلافات بین‌المللی و تحت‌الشعاع قرار‌گرفتن اروپا به‌واسطه قدرت نظامی آمریکا کمک خواهد کرد. به همین خاطر به نظر می‎رسد اروپاییان نسبت به برهم‌خوردن نظم بین‌المللی، بی‌اهمیت‌شدن موضوع توافقات بین‌المللی و چندجانبه‌گرایی هراس بیشتری دارند، تا نگرانی‌های اقتصادی که در روابط تجاری ایران و اروپا وجود دارد. بنابراین برای آنها موضوع برجام فراتر از رابطه با ایران و موضوع توافق هسته‌ای است که این مساله به نظم بین‌المللی که اروپا می‌تواند نقش مفیدی با کمک دیپلماسی در این خصوص داشته باشد،

باز‌می‌گردد.

در‌این‌میان برای ایران بهترین گزینه ادامه رابطه با اروپا و تلاش برای گسترش زمینه‌های همکاری با اروپا است؛ حتی اگر بتوانیم با اروپاییان درباره موضوعات منطقه‌ای وارد گفت‌وگو شویم به‌مراتب رسیدن به نتیجه راحت‌تر است تا زمانی‌که بخواهیم با اروپایی‌ها در‌مورد مسائل موشکی وارد مذاکره شویم. بنابراین به نظر می‌رسد ایران این پیام را به اروپا منتقل کرده و در حال ارسال این پیغام است که ایران آماده است با اروپاییان در‌مورد موضوعات مختلفی گفت‌وگو کند؛ مشروط به اینکه این مذاکرات براساس احترام متقابل به منافع بین ایران و اروپا تعریف شده باشد و براساس پیروی اروپا از آمریکا بنا نشده باشد.

 این مسیر تنها مسیری است که می‌تواند به ایران در بهره‌برداری از اختلافات و ‌بی‌اعتمادی‌های موجود میان اروپا و آمریکا کمک کند. ایران هم این موضوع را به‌خوبی درک کرده و متوجه هراس‌ها و نگرانی‌های اروپا از آمریکا است. بنابراین با مقداری نرمش می‌تواند از نزدیک‌شدن غیرضروری اروپا و آمریکا در رابطه با مسائل ایران جلوگیری کند.

 همچنین به‌رغم اینکه در بخشی از کشورهای اروپایی حلقه‌های قوی محافظه‌کاری از‌جمله در فرانسه وجود دارد، اما در‌عین‌حال افرادی هم هستند که با نگاه‌های سابق اروپا و مسائل منطقه‎ای ما مشکل دارند و به‌دنبال این هستند که راه اروپا را از آمریکا جدا کنند. بنابراین همکاری‌های ایران با این طیف‌های سیاسی در اروپا کمک خواهد کرد به اینکه اولا گروه‌های نومحافظه‌کار در وزارت امور خارجه‌های اروپا تضعیف شوند و در‌عین‌حال احتمال تعمیق همکاری‌های نظامی و سیاسی اروپا و آمریکا در مساله ایران را کمتر می‌کند‌ که در حقیقت این مسیری است که ایران انتخاب کرده است.