گزینه جایگزین ایران به روسیه و چین امیدی نداشته باشد
مثلث/ میرقاسم مومنی
پرونده هستهای ایران و توافق با گروه 1+5 موسوم به برجام، مهمترین سیاست تبلیغاتی و مدیریتی دولت حسن روحانی بهشمار میرود. شعارهای تبلیغاتی و انتخاباتی ایشان در خصوص به ثمر رسیدن توافق با غرب و آمریکا در خصوص پرونده هستهای و نتایج حاصله، اساس رای مردم به حسن روحانی در انتخابات سال 1392 بوده است.
در چنین شرایطی، دولت آقای روحانی حل تمام مشکلات اقتصادی، سیاسی و بینالمللی را منوط به حل پرونده هستهای کرد و توافق هستهای را ناجی اقتصاد کشور و توسعه روابط بینالمللی در تمام عرصه عنوان کردند. بهرغم تحقق توافق هستهای در دوره نخست ریاستجمهوری روحانی، به جهت وجود مشکلات ساختاری در داخل و نظام بینالمللی امکان بهرهمندی از تمام ظرفیتهای برجام برای کشور محقق نشد.
با گذشت نزدیک به سه سال از توافق برجام و رفع برخی تحریمهای آمریکا و غرب علیه ایران، هنوز شاهد تحقق کامل تاثیرات توافق برجام در اقتصاد کشور نیستیم و این درواقع به بدقولی غرب و آمریکا در خصوص توافق برجام مربوط میشود که موجب شده ایران نتواند از تحریمها و محدودیتهای بینالمللی وضع شده خارج شود. دولت آقای روحانی در شرایط فعلی و در آغاز دور دوم ریاستجمهوری خود، بیش از گذشته تحت فشار بدقولی و تخطیهای آمریکا و اروپا از مفاد برجام قرار گرفته است. درحالی که توافق برجام تحت نظارت شورای امنیت سازمان ملل متحد و با حضور کشورهای تاثیرگذار جهانی منعقد شده است اما کارشکنی دولت جدید آمریکا توانسته تمام معادلات موجود در چارچوب توافق هستهای را تحتتاثیر خود قرار دهد و این میتواند آغاز فروپاشی برجام و شروع مذاکرات جدید تلقی شود.
درصورت فروپاشی توافق برجام، دولت روحانی که تا سه سال آینده سکان اداره کشور را برعهده دارد بیش از فشار خارجی، از سوی جریانات سیاسی داخلی مورد تهاجم قرار خواهد گرفت که این مساله میتواند بحران شدید سیاسی در معادلات داخلی بین جریانات گوناگون را بهدنبال داشته باشد. به بیان دیگر این مساله سرآغاز سوءاستفاده آمریکا و غرب از این معضلات در روند مذاکرات جامعتری با ایران خواهد بود.
ما شاهد این واقعیت هستیم که توافق انجام گرفته با آمریکا در زمان ریاستجمهوری باراک اوباما بهعنوان رئیسجمهور آمریکا از حزب دموکرات بود ولی در حال حاضر دونالد ترامپ از حزب جمهوریخواه ریاستجمهوری آمریکا را برعهده دارد. شخصی که از ابتدا با این توافق مخالف بود و آن را بدترین توافق تاریخ خوانده بود. توافق هستهای ایران با 1+5 در اواخر دوره دوم ریاستجمهوری اوباما و با سیاستمداران حزب دموکرات آمریکا حاصل شد اما اجرای توافق برجام به دوران حاکمیت حزب جمهوریخواه آمریکا که اکثریت مجلس سنا و کنگره را در اختیار دارند، موکول شده است. باید توجه داشت که این دو حزب از رقبای سنتی هم هستند و درخصوص مسائل داخلی آمریکا نیز اختلافنظرهای زیادی دارند. بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ بسیاری از مصوبات و توافقهای دوران اوباما از سوی وی لغو یا تعدیل شده است و در واقع سرنوشت اجراییشدن توافق برجام نیز منوط به نظر و سیاستهای رئیسجمهور جدید آمریکا است. در حالی که ترامپ در دوران انتخاباتی خود شعار عدم پایبندی به توافق برجام را رسما اعلام و آن را توافق ننگین اوباما و حزب دموکرات معرفی کرد، بنابراین دولت ایران بایستی باتوجه به اصل سیاستهای رقابتی و حزبی موجود در آمریکا، توسعه اقتصادی و بینالمللی را به توافق برجام گره نمیزد.
در شرایط فعلی مشاهده میکنیم که آمریکا خواهان بازنگری در توافق برجام است و موضوعاتی مثل تروریسم و توسعه فناوری موشکی کشور را بهعنوان موضوعاتی که بایستی در توافق برجام لحاظ شود، قرار داده است؛ همچنین کشورهای آلمان، فرانسه و انگلیس نیز که از اعضای موثر توافق برجام هستند به تدریج تحت فشار آمریکا درصدد همراهی با سیاستهای ترامپ هستند که این مساله در صحبتها و اظهارنظرهای مقامات اروپایی بهوضوح مشاهده میشود.حال باتوجه به اینکه مبنای استراتژی سیاست اقتصادی و بینالمللی دولت آقای روحانی براساس توافق برجام شکل گرفته است، این پرسش مطرح است که در صورت شکست این توافق، دولت روحانی برای ادامه 3سال آتی ریاستجمهوری چه گزینه جایگزینی برای اداره کشور و افکار عمومی مردم در اختیار دارد؟ درحالی که در شعار انتخاباتی ایشان تحقق توافق برجام و حل تمامی مشکلات مردم و تجار و بازرگانان و صاحبان صنایع اعلام شده و علاج خروج از رکود اقتصادی حاکم بر کشور توافق برجام اعلام شده، شکست توافق برجام میتواند مبانی سیاستهای داخلی و خارجی دولت ایشان را دچار بحران کند. با چنین مشکلاتی که ممکن است پیش آید چند سوال وجود دارد که لازم است بیان شود. اول اینکه طبق اصول اولیه سیاست دیپلماتیک و مذاکرات اقتصادی و سیاسی زمانی میتوان با یک فرد یا یک جریان سیاسی راجع به یک موضوع مهم سیاسی و اقتصادی سر میز مذاکرات نشستکه از دوام و بقای طرف مذاکرهکننده اطمینان حاصل شود؛ در مذاکرات برجام این اصل مهم رعایت نشده است چراکه وقتی دستگاه دیپلماسی کشور شاهد آغاز روند جریان رقابتهای انتخاباتی در آمریکا بود، اوباما در دوره دوم ریاستجمهوری خود قرار داشت و امکان انتخاب مجدد ایشان نبود. بنابراین همان زمان این احتمال میرفت که یک فرد از حزب جمهوریخواه بر مسند قدرت در کاخ سفید بنشیند و به همین دلیل بایستی شرایط مذاکرات و تعهدات لازم از آن مقطع پیشبینی میشد. ولی این موضوع بهصورت جدی مورد توجه قرار نگرفت و در متن توافق نیز ما بسیاری از موضوعات را شفافسازی نکردیم تا از طرفهای مقابل تضمینهای لازم اخذ شود. در حال حاضر اگر آمریکا و غرب بخشی از توافق برجام را اجرا نکنند و خواستار گرفتن امتیاز بیشتری باشند ما چگونه میتوانیم مقابله کنیم؟ آیا این به مفهوم بازگشت به 4 سال گذشته است؟ باید توجه داشت که شرایط داخلی کشور، منطقه و جهان دیگر شرایط 4 سال قبل نیست و فرصت گذشته دیگر وجود ندارد. این درواقع یک استراتژی آمریکایی و اروپایی بود که با استفاده از برخی مشکلات کشور و با دادن برخی پیشنهادات، ما را وادار به امضای توافق برجام کرده و از مزایای این توافق در جریان انتخابات آمریکا و اروپا و برخی بنگاههای اقتصادی بهرهمند سازند. ولی در مقابل، تعهدات برجامی دولت آقای روحانی یعنی نان حاصل از توافق برجام در سفره مردم ایران نیامد.
این سیاست بیشتر امید به آینده بود تا حل مشکلات فعلی و این عمل موجب اعتراضات آشکار مردم علیه سیاستهای تبلیغاتی و غیرموثر دولت نسبت به وضعیت معیشتی و اشتغال مردم شده است. در چنین فضای سیاسی بهنظر میرسد بحث اصلاح برجام و شروع مذاکرات جدید با 1+5 که از سوی آمریکا مدیریت میشود غیرقابلاجتناب است. چراکه در صورت عدم قبول مذاکرات، آمریکا با توسل به ایادی منطقهای و کشورهای همسو سعی در ایجاد اجماع جهانی علیه کشور کرده و زمینه را جهت بردن به سمت تحریمهای بیشتر و محدود کننده علیه ایران فراهم میکند. به همین جهت باتوجه به فرصت نزدیک به سه ماهی که ترامپ جهت بازنگری در برجام داده است و باتوجه به شرایط سیاسی، امنیتی و نظامی منطقه لازم است مسئولان ذیربط نسبت به راههای مقابله اصولی تمهیدات لازم را پیشبینی کنند و امیدی به حمایت روسیه و چین جهت ایفای نقش موثر در حمایت از کشور نداشته باشند. زیرا منافع غالب روسیه و چین در توسعه روابط با آمریکا، اروپا و عربستان نهفته است و متاسفانه ایران بیشتر نقش عنصری برای امتیازگیری از آمریکا و غرب را برای آن کشورها ایفا میکند.
دیدگاه تان را بنویسید