برجام روزهای سرنوشت‌سازی را طی می‌کند. دو هفته دیگر تا سررسید اعلام‌نظر ‌ترامپ در مورد برجام مانده است و تحرکات بسیاری در مورد آن شکل گرفته است. اما چیزی که کمتر به آن پرداخته شده است رفتار روسیه و چین در مورد برجام است. اگر ‌ترامپ دست به لغو برجام بزند و تعلیق تحریم‌ها را تمدید نکند، شرق چه تصمیمی ‌در مورد آن خواهد گرفت و مناسبات آنها با ایران به چه سمت و سویی خواهد رفت؟ در این‌باره با سید‌رسول موسوی، دیپلمات سابق وزارت‌خارجه و کارشناس مسائل روسیه گفت‌وگو کرده‌ایم که از نظر می‌گذرانید.

معمای پسا برجام
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

  به نظرتان دو بازیگر شرقی عضو شورای امنیت و امضاکننده برجام چه رویکردی را از زمان روی کار آمدن برجام داشته‌اند؟ آیا آنها در مورد لغو یا ادامه برجام همچنان منفعل عمل

خواهند کرد؟

   ابتدا باید این پرسش را مطرح کرد که آیا واقعا مساله، مساله هسته‌ای بوده و هست یا چیزهای دیگر است. در حال حاضر یکی از تندروترین افراد مانند پمپئو که به تازگی به پست وزارت‌ خارجه منصوب شد، در جلسه بررسی صلاحیت خود در سنای آمریکا بیان کرد اساسا ایران به‌دنبال هسته‌ای نظامی نبوده است. از این رو این نشان می‌دهد موضوعات مطرح‌شده در مورد ایران، غیرواقعی و چقدر جوسازی‌های علیه ایران بود. این مساله از سوی کسی که او را به‌عنوان وزیر خارجه جدید آمریکا خواهیم دید نوعی اعتراف به این است که ایران به‌دنبال تسلیحات هسته‌ای نبوده و بسیار مهم است. از این رو باید واقعیت را در جای دیگر بررسی کرد. مطلب این است که موضوع برمی‌گردد به قدرت ایران، نقش‌آفرینی ایران، جایگاه ایران و اینکه ایران به هر حال به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای چه نقشی را می‌خواهد داشته باشد. حالا اینکه این نقش در چه مجموعه‌های بین‌المللی قرار می‌گیرد، آنجاست که هر کشوری موضع خودش را مطرح می‌کند. اگر به بحث هسته‌ای بخواهیم برگردیم، خود روسیه در بحث فعالیت‌های ایران جزو مخالفان بوده که ایران ظرفیت هسته‌ای نظامی اصلا نداشته باشد و وقتی هم که به ظرفیت‌های هسته‌ای غیرنظامی می‌آمد، مخالفتی به زبان نمی‌آورد، ولی به اشکالی دیگر تحت این عنوان که اساسا ایران چه نیازی دارد این همه هزینه برای مسائل هسته‌ای داشته باشد، آن را مطرح می‌کرد. اینها از این زاویه وارد بحث می‌شدند، بنابراین در یک فلاش‌بک اگر به گذشته نگاه ‌کنیم، موضوع ایران هسته‌ای یک بحث یا بهانه‌ای شده بود بین قدرت‌های بزرگ و یک نوع اتفاقی بود که در کنار این قضیه اساسا ایران عرصه همکاری روسیه با غرب بود، یعنی موضوع ایران موضوعی بود که در یک مقطع به یک موضوع همکاری تبدیل شده بود. اما در مواقعی که در سایر مباحث بین غرب و روسیه تفاوت‌هایی شکل می‌گیرد، موضوع ایران هم معنی دیگری می‌یابد. ما حتی در طول مذاکرات برجام یک بحث یکنواختی نمی‌بینیم. زمانی روسیه مخالف بخش‌هایی از مراحل تدوین برجام می‌شود، یک زمانی فرانسه و زمانی کشور دیگری مخالفت می‌کند. حتی در مقاطعی آمریکا به دیگران فشار می‌آورد که بعضی از سدهای مربوط به بحث بندهای برجام برداشته شود، به هر حال هرچه بود، ما با متنی روبه‌رو هستیم که در دوران ویژه‌ای روی آن توافق شکل می‌گیرد. در آمریکا هم یک تحولات داخلی پیش می‌آید، مثلا رئیس‌جمهوری می‌آید روی کار که به برجام انتقادات شدیدی دارد. خیلی‌ها معتقدند که اساسا محتوای برجام نیست که مورد هجمه‌ ترامپ است، بلکه چون برجام نتیجه فعالیت‌های اوباماست، از آن جهت ترامپ با آن مخالف است. او ‌ترامپ هر سیاست و هر برنامه‌ای که اوباما داشته را کلا کنار زده و موردی نیست که بگوییم ایشان بر فعالیت‌های اوباما مهر تایید گذاشته باشد؛ نه، یکی از دلایلی که برجام مورد هجمه ‌ترامپ است و خیلی هم جدی است، این است که اوباما نباید میراثی به نام برجام در بحث‌های خلع سلاح داشته باشد، البته موارد دیگری هم مطرح است که نقش اسرائیل و نقش عربستان به صورت کاملا واضح در هدایت روندهای مربوط به برجام دیده می‌شود. در ابتدا لغو برجام مطرح بود، ولی این روزها می‌بینیم هرچه زمان می‌گذرد، بحث‌هایی تحت عنوان اصلاح و ضمائم پیش کشیده می‌شود. محتوای اصلاح یعنی اینکه ایران سخت‌تر مورد نظارت قرار بگیرد و به نوعی کمتر از منافع برجام بهره‌مند شود.

  در این بین ایران تحرکی برای جلب‌نظر روسیه و چین نیز انجام داده که در هر صورت بتواند نظر مثبت آنها را داشته باشد؟

   اینکه مجموعه کشورهای موثر در حفظ برجام چه‌کار می‌خواهند کنند، بحث‌هایی هم بین مذاکرات مقامات کشور ما با مسئولان مختلف ازجمله روسیه و دیگر کشورها هم مطرح بود و این‌گونه موضوع طرح می‌شد که مثلا روسیه یا چین تصورشان این نباشد که برجام یک موافقتنامه دوجانبه بین ایران و آمریکا است. نه، برجام موافقتنامه ایران و پنج کشور دائمی ‌شورای امنیت سازمان ملل به اضافه آلمان است، به اضافه اینکه برجام به‌دنبال قطعنامه 2231 یک تاییدیه شورای امنیت را دارد. اینکه حالا عضوی از این مجموعه اعضای شورای امنیت به هر دلیلی بخواهد یک مصوبه شورای امنیت را کنار بگذارد و عکس‌العمل دیگر اعضای شورای امنیت چه خواهد بود، جای تامل است. به نظر می‌آید که رسانه‌های روسیه به این قسمت از قضیه نمی‌پردازند و همچنین در چین بیشتر سوال را متوجه ایران می‌کنند، یعنی از ایران سوال می‌کنند که چه‌کار خواهد کرد. حالا ایران قطعا عکس‌العمل مناسب خودش را خواهد داشت، ولی سوال اصلی را باید خود اینها جواب دهند؛ روسیه چه خواهد کرد؟ نه به خاطر ایران، به خاطر اینکه روسیه الان اگر سند راهبرد امنیت ملی‌اش را نگاه کنیم، یا سند تدبیر سیاست خارجی‌اش را نگاه کنیم، یکی از بحث‌های کلیدی که روسیه مرتب مطرح می‌کند، تاکید بر حفظ حقوق بین‌الملل در روابط بین‌المللی است. هیچ سندی به صورت مشخص مثل برجام یک سند بین‌المللی که مورد تصویب شورای امنیت است، به این روشنی وجود ندارد و قطعنامه‌ای است که با اجماع شورای امنیت به تصویب رسیده است؛ حالا بقیه اعضا باید موضع‌شان را در رابطه با این قضیه مشخص کنند که چگونه حقوق بین‌الملل می‌خواهد نادیده گرفته شود؟ برخلاف اصل منشور که باید از زور علیه هیچ کشوری و تهدید به اعمال زور استفاده نشود، ما شاهد این هستیم که در ارتباط با برجام تهدید به زور هم هست. مطالعه ادبیات منتشرشده درخصوص برجام تا آنجایی که برای من امکان‌پذیر بود در روسیه و تا یک مقداری در چین، به نظر می‌آید که آنها نوعی عامدانه سکوت کردند. حالا من از محتوای مذاکرات رسمی بین مقامات ایران و روسیه اطلاعی ندارم، ولی به‌عنوان کسی که اطلاعات خودش را از مجموعه مباحث روزنامه‌ها، کانون‌های اندیشه و مراکز مطالعاتی می‌گیرد، می‌توانم این را مطرح کنم که روسیه در درجه اول و پس از آن چین بیش از آنچه به این بپردازند که چه خواهد شد، بیشتر منتظر هستند ببینند ایران چه عکس‌العملی نشان خواهد داد و بر‌اساس آن خودشان را تنظیم کنند و ببینند چه‌کار خواهند کرد. مراکزی که در این ارتباط به دستگاه‌های تصمیم‌گیری در روسیه مشورت می‌دهند؛ مثلا در روسیه، اتاق فکرهایی که به‌عنوان مراکزی در زمینه‌های هسته‌ای به دستگاه‌های مختلف روسیه مشورت می‌دهد، وقتی که گزارش‌های آنها را مطالعه می‌کنید، می‌بیند که آنها هم بیشتر این سوال را مطرح می‌کنند که ایران چه خواهد کرد، تا اینکه این را مطرح کنند که خودشان چه خواهند کرد. این یکی از ویژگی‌های این مرحله است.  در خیلی از موارد به نظر می‌آید که هم چین و هم روسیه بر‌اساس رسانه‌های‌شان و مطالبات رسانه‌ای‌شان، ظاهرا رأس را گذاشته‌اند روی اینکه آمریکا به نوعی از برجام خارج خواهد شد؛ البته با سیاستی که آمریکایی‌ها در حال حاضر دارند، به نظر می‌آید که آنها خارج نمی‌شوند، ولی به‌دنبال ‌بی‌اثرکردن آن هستند، یعنی کاری می‌کنند که برجام هیچ نفعی نداشته باشد، ولی همچنان تعهدات ایران پابرجا باشد و چنین نقشی را دارند. آنچه ما می‌بینیم درخصوص اسناد رسانه‌ای و مراکز مطالعاتی دو کشور روسیه و چین، این است که آنها اصل را گذاشته‌اند که برجام تقریبا تاریخ مصرفش احتمالا بگذرد و حالا بر‌اساس عکس‌العمل ایران می‌خواهند برای خودشان طراحی داشته باشند. من چیزی ندیده‌ام که آنها بخواهند در جهت عدم وقوع چنین چیزی، پیشنهادی به دستگاه‌های تصمیم‌سازی‌شان بدهند. البته در اروپا که وضعیت آن متفاوت است؛ در اروپا به جهت فضای دموکراتیک بالاخره یک مجموعه‌ای در این راستا حرکت کرده‌اند که برای حفظ برجام توصیه می‌کنند، حرکت می‌کنند و سعی می‌کنند که به شکلی برجام را حفظ کنند. البته اروپایی‌ها در حال حاضر بیشتر به این سمت می‌روند که از ایران خواسته شود که حتی در صورت خروج آمریکا، ایران در برجام بماند، یعنی آنها ‌چنین توصیه‌هایی انجام می‌دهند؛ هم به ایران توصیه می‌کنند و هم به مسئولان کشور خودشان. به مسئولان کشور خودشان می‌گویند راهی پیدا کنید برجام بماند. به ایران توصیه می‌کنند سیاست صبر و حوصله را پیش بگیرد.

  چنین حرکت‌ها و تحرکاتی بین رسانه‌های روسی و چینی مشاهده نمی‌شود؟

    در روسیه در درجه اول و چینی‌ها که دیگر اساسا بسیار کم و محدود صحبت می‌کنند، ولی در اینجا هم عمدتا آنچه دیده می‌شود، توصیه‌ای نیست، بیشتر توصیف شرایط است و شرایط را هم به این صورت توصیف می‌کنند که یک اتفاقی که در حال وقوع است و پس از وقوع ما باید ببینیم که نسبت به چارچوب رفتاری ایران چه راه و روشی باید پیش بگیریم.

  به نظرتان دلیل سکوت چینی‌ها بیشتر این است که از شرایط پیش آمده بعد از برجام با ایران و از روابطشان مخصوصا در زمینه تجاری با ایران راضی نیستند؟

   من جمع‌بندی‌ام این است که اینکه چینی‌ها از روابط‌شان با ایران به نوعی احساس رضایت نداشته باشند، لزوما به برجام مربوط نیست. در برجام یک سلسله همکاری‌هایی با چینی‌ها پیش‌بینی شده بود. بر‌اساس آخرین گزارشی که وزارت‌ خارجه به مجلس در زمینه اجرای برجام داد، به نظر می‌آید که آن مواردی که در توافق برجام وجود دارد، در حال انجام است، ولی در ارتباط با همکاری‌های اقتصادی، به نظر می‌آید که بله، چینی‌ها انتظارشان این بود که پس از برجام یک نوع همکاری بیشتری با ایران خواهند داشت، ولی انتخاب‌هایی که ایران انجام داد، تنوع‌سازی‌ای که در ارتباط با روابط اقتصادی خودش تعریف کرد -که شاید خیلی هم به نتیجه مشخصی نرسید- به نظر می‌رسد که چینی‌ها از این نوع روابط رضایت لازم را نداشته باشند.

  باتوجه به اینکه قبل از شکل‌گیری برجام فضای سوریه شکل نگرفته بود، روابط روسیه با ایران به این شکلی که الان است، نبود؛ همیشه گفته می‌شد که روابط روسیه با ایران تحت‌الشعاع روابط روسیه با آمریکاست؛ یعنی آمریکا هر وقت با روسیه خوب است، روسیه از ایران فاصله می‌گیرد و هر وقت اینها بین‌شان تنشی ایجاد می‌شود، روسیه به ایران نزدیک‌تر می‌شود. الان باتوجه به اینکه این فضا با آن شرایط فرق دارد، روسیه و ایران روابط‌شان نزدیک‌تر شده؛ مخصوصا در سوریه، به نظرتان الان اگر شرایط متشنجی بین ایران و آمریکا پیش بیاید، یعنی اگر برجام لغو شود و یک‌سری تحریم‌های جدید شکل بگیرد یا در شورای امنیت این موضوع مطرح شود، روسیه به نظرتان چه‌کار می‌کند؛ مانند گذشته بیشتر منفعل برخورد می‌کند یا نه، تجربه‌ای که یک‌بار در شورای امنیت قطعنامه علیه ایران را وتو کرد، می‌تواند تکرار شود؟

   باید ببینیم اساسا چه سناریوهایی محتمل است. فرض کنید که مثلا آمریکا کاری کند که ایران برجام را نقض کند. اگر آژانس موضوع نقض برجام توسط ایران را اعلام کند، تحریم‌های شورای امنیت اتوماتیک برمی‌گردد و دیگر شورای امنیت لازم نیست که جلسه تشکیل دهد. آن موضوع اسنپ بک که قبلا مورد انتقاد بود، همین است؛ یعنی نیاز نیست که شورای امنیت تشکیل جلسه دهد، یک چیزی را تصویب کند یا نکند. نه، اگر نقض برجام از سوی ایران شکل گیرد، تحریم‌های شورای امنیت اتوماتیک برمی‌گردد و کشورهای دیگر نقشی در این ندارند که بتوانند جلویش را بگیرند؛ این یک بحث.  بحث دوم که به نظر این سناریو را آمریکا دنبال می‌کند، این است که اصلا با تحریم‌های یکجانبه و گسترش آن به تحریم‌های ثانویه، برای ایران در بهره‌گیری از اقتصاد جهانی عملا مشکل ایجاد می‌کند. حالا خود روسیه هم دچار این قضیه است، یعنی خود روسیه هم تحت این تحریم است. قانون کاتزا که همزمان علیه ایران و روسیه صادر شد و تعداد تحریم‌هایی که علیه روسیه است، به مراتب بیشتر از تحریم‌ها علیه ایران است.

یعنی ایران الان در یک وضعیتی قرار می‌گیرد که لزوما هم تحریم‌های شورای امنیت باشد یا نباشد، به جهت فضایی که ایجاد می‌شود و عدم دسترسی ایران به منابع مالی، عدم دسترسی ایران به اسکناس و عدم دسترسی ایران به سرمایه‌گذاری شرکت‌های دیگر، باعث می‌شود که شرکت‌های مختلف و بانک‌های مختلف اساسا با ایران کار نکنند، برای اینکه می‌بینند هزینه کارکردن با ایران بسیار بالاتر است. در این خصوص به لحاظ عملیاتی هم روسیه کار خاصی نمی‌تواند بکند، یعنی براساس نوع رفتاری که دارد اتفاق می‌افتد، نهایتا تحریم‌های شورای امنیت برنمی‌گردد، ولی آثاری که الان با اقدامات آمریکا در پیش است، ایران را از بهره‌مندی از ظرفیت‌های پیش‌بینی‌شده در برجام محروم می‌کند. روسیه هم کار خاصی نمی‌تواند انجام دهد، وقتی که ایران مایل باشد، یک بانک اروپایی در ایران کار کند، ایران مایل باشد یک ایرباس بخرد یا هر چیزی، کاری که روسیه می‌تواند انجام دهد این است که هواپیمای خودش را بفروشد، دیگر کاری نمی‌تواند در زمینه خرید ایرباس برای ایران انجام دهد. چیزی که در حال شکل‌گیری است، بیش از آنچه به موضوع شورای امنیت برگردد، در خارج از شورای امنیت در حال اتفاق است. این حتی اگر از مسائل مورد اعتراض روسیه باشد، ولی کاری نمی‌توان در مورد آن شکل داد. همین اتفاق در ارتباط با سوریه نیز افتاد، روسیه به‌دنبال مطرح‌شدن مسائل در شورای امنیت بود تا از امتیاز وتوی خود در صورت لزوم استفاده کند ولی غربی‌ها به نتیجه رسیدند که شورای امنیت به جهت وتوی روسیه فشل و ناکارآمد است و کار خاصی نمی‌توانند پیش ببرند، از این رو در خارج از شورای امنیت تصمیم گرفتند. اتفاقی که در ارتباط با موضوع برجام در حال وقوع است، نه‌تنها ممکن است در درون شورای امنیت مطرح نشود، بلکه حتی در ارتباط با توافق آمریکا و اروپا هم مطرح نشود. آمریکا به صورت یکجانبه و تحمیل یک سلسله هزینه‌های کلان بر شرکای اقتصادی ایران، تهدیدهایی را اعمال کند که عملا ایران را از نفع‌بردن از

فعالیت‌های خودش جلوگیری کند.