اصلاح‌طلبان درباره نقش لیدری در جبهه خود کم اختلاف نظر ندارند.

پدرسالاری اصلاح‌طلبانه!
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

گروه سیاست مثلث‌آنلاین: اصلاح‌طلبان که این‌روزها و بعد از شکست در دو انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری کنار نشسته‌اند، آنچنان که تصور می‌شود، بیکار هم ننشسته‌اند. تمدید مدت فعالیت «جبهه اصلاحات ایران» که پیش از انتخابات به «نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان» معروف بود، خود حکایتی است از شروع مجدد فعالیت اصلاح‌طلبان. اما اصلاح‌طلبان در مسیر فعالیت خود چالش کم ندارند؛ از جمله آنکه علاوه بر ریزش سرمایه اجتماعی‌شان و عدم توانایی در اقناع افکار عمومی، اختلافات درون‌جناحی‌شان به قوت خود باقی است. هنوز برخی از آنها باور دارند باید با سیستم وارد دیالوگ شد تا بتوان نظر شورای نگهبان را جلب کرد و برخی دیگر می‌گویند باید با نادیده‌گرفتن نهادهای نظارتی با ادبیاتی رادیکال در جامعه حاضر شد تا به زعم آنها سرمایه اجتماعی اصلاحات احیا شود.

اصلاح‌طلبان درباره نقش لیدری در جبهه خود هم کم اختلاف نظر ندارند. برخی همچنان باور دارند خاتمی لیدر بلامنازع اصلاحات و برخی دیگر مانند نیروهای کارگزاران یا می‌گویند خاتمی از کارکرد خود افتاده است و نمی‌تواند مسئولیت‌های یک رهبر سیاسی را ایفا کند. حتی کرباسچی گفته بود که از اول هم در جبهه اصلاحات رهبری تعیین نشده بود.

علاوه بر اینها اصلاح‌طلبان هنوز تکلیف را با خودشان روشن نکرده‌اند که آیا از این پس قرار است بازهم با سیاست ائتلاف پیش بروند یا آنکه پس از تجربه شکست‌خورده ائتلاف با روحانی می‌خواهند با تکیه بر نیروهای خودشان در صحنه سیاسی حاضر شوند؟ رویه اصلاح‌طلبان در این رابطه اصلا معلوم نیست زیرا پیش از انتخابات شاهد بودیم آنها و حتی نیروهای کارگزاران به دفعات گفتند که از لاریجانی حمایت نمی‌کنیم اما به محض نامزد‌شدن او در انتخابات تعداد زیادی از احزاب اصلاح‌طلب حامی او شدند و در رأس آنها حزب کارگزاران سازندگی که تقریبا روزنامه ارگانی این حزب هر روز نقش بازوی رسانه‌ای لاریجانی را ایفا می‌کرد.

همه این‌ها نشان می‌دهد که اصلاح‌طلبان نه در دوره‌ای که در قدرت بودند و نه حالا نتوانسته‌اند به توافق نظر برسند. به خصوص آنکه به گفته خود اصلاح‌طلبان در جبهه اصلاحات پدرخوانده‌هایی هستند که می‌خواهند نظر خود بر نیروها و احزاب سیاسی تحمیل کنند. مثلا به یاد داریم که سال گذشته فائزه هاشمی به طور صریح از ماجرای پدرخواندگی در اصلاحات سخن گفت و نیروهای حزب اتحاد را پدرخوانده خواند: « اینکه کارگزاران نقش پدرسالارانه را در جریان اصلاحات بازی می کند درست نیست؛ جریانی که پدرسالار است حزب اتحاد ملت است که نزدیک‌ترین جریان به سید محمد خاتمی است».

این سخن با واکنش آذر منصوری از اعضای حزب اتحاد ملت مواجه شد. او گفته بود: «تصمیمات اصلاح طلبان حداقل بعد از انتخابات ۹۲وجه جمعی و ائتلافی به خود گرفته است، همه احزاب و گروه ها و شخصیت ها دیدگاه های خود را مطرح می کنند و تصمیمات به صورت جمعی گرفته می شود؛ نه آقای خاتمی و نه هیچ تشکل دیگری خود را پدر سالار اصلاح طلبان نمی دانند».

واژه پدرخوانده، بیش از هر زمانی در اواخر دهه هفتاد از سوی نیروهای ضدهاشمی مطرح شد؛ به نحوی که در همان‌سال‌ها محمد قوچانی که این‌روزها عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران (حزب نزدیک به هاشمی) است، برای حمله به هاشمی کتابی با عنوان «پدرخوانده» را نوشت که اشاره به نقش هاشمی رفسنجانی در عالم سیاست ایران داشت. به همین دلیل در همه این‌سال‌ها این نگاه وجود داشت که حزب کارگزاران سازندگی به نوعی تمایل دارد نقش پدرخواندگی در جبهه اصلاحات را ایفا کند که اخیرا گویا این نظر از سوی نیروهای کارگزاران از جمله فائزه هاشمی طور دیگری مطرح می‌شود.

با این حال برخی نیروهای اصلاح‌طلب مانند محمدرضا خباز از اساس وجود پدرخواندگی در اصلاحات را رد می‌کند؛ چنانکه او روز گذشته به خبرگزاری «برنا» گفته بود: «اینکه برخی متهم کنند که پدرسالاری بر اصلاح‌طلبی حاکم بوده را قبول ندارم. چون پدرسالاری به معنای آن است که یک نفر حرف می‌زند و بقیه تبعیت می‌کنند و در آن حق اظهارنظر ندارند و اگر اظهارنظر کنند با آنها برخورد تندی می‌شود و یا به گونه‌ای برخورد می‌کنند که دیگر افراد اجازه اعتراض و انتقاد  نداشته باشند هیچ کدام از این مسائل در مجموعه اصلاح‌طلبان وجود نداشته و ندارد و ان‌شاءالله در آینده هم نخواهد داشت».

او ادامه داده است: «عالی‌ترین مقام اصلاح‌طلبی در کشور که مورد قبول اکثریت قریب به اتفاق اصلاح‌طلبان است جناب آقای خاتمی است. ایشان هیچ موقع خودشان را تحمیل نکردند حتی زمانی که رئیس دولت بودند و آن وقت‌ها یک چیزی در دولت مطرح می‌شد ایشان رأی می‌دادند و دست‌شان را به عنوان رای بالا می‌آوردند و وزرای دیگر دست‌شان را بالا نمی‌گرفتند و ایشان اصلا ناراحت نمی‌شدند و می‌گفتند هرکسی رای دارد و نظری دارد؛ بنابراین اینکه اتهام برنند من این اتهام را قبول ندارم کما اینکه آخرین تصمیم‌گیری همین تصمیم‌گیری اخیر بوده که از آن زمان زیادی نمی‌گذرد و در خرداد سال ۱۴۰۰ بوده و تقریبا سه ماه از آن گذشته است».