جامعه روحانیت مبارز و سنتی‌های اصول‌گرا برای اسفند 98 برنامه انتخاباتی دارند و معتقد هستند فقط با این نسخه اصول‌گرایان می‌توانند اکثریت کرسی‌های سبز مجلس آینده را در اختیار بگیرند و کشور را از وضعیت کنونی خارج کنند.

چراغ خاموش؛ آیا  راست سنتی راه خود را از اصول‌گرایان جدا خواهد کرد؟
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

 جامعه روحانیت مبارز و جبهه پیروان خط امام و رهبری متشکل از 18 حزب و مجموعه سیاسی می‌خواهند یاد دهه 60 و 70 را زنده کنند. در این دو دهه آنها پشت درهای بسته می‌نشستند و برای تمام حوزه‌های انتخابیه کل کشور لیست می‌بستند اما از ابتدای دهه 80 با ورود و قوت‌یافتن تحول‌خواهان در اردوگاه راست، رفته‌رفته و مرحله به مرحله قدرت سنتی‌ها برای تصمیم‌گیری در سطح کلان جریان سیاسی تحلیل یافت. حالا سنتی‌ها می‌خواهند به همه ثابت کنند که هنوز دود از کنده بلند می‌شود. یک زمین بازی طراحی کرده و همه را به حضور در این میدان برای مشارکت در تکمیل قطعات پازل دعوت کردند. پرچم همگرایی به دست جامعه روحانیت مبارز است. تا به امروز 31 تشکل و مجموعه سیاسی که داعیه اصول‌گرایی دارند دور این پرچم جمع شده و حمایت خود را از این حرکت اعلام کرده‌اند. 

احیای جامعه روحانیت مبارز

جامعه روحانیت مبارز از زمستان گذشته اصلاح ساختار تشکیلاتی خود را کلید زد و از آن زمان جلسات مستمر و منظمی را با مجموعه‌های اصول‌گرا ترتیب می‌دهد تا آنها را در جریان جزء به جزء اقدامات خود بگذارد. این مجموعه روحانی در نخستین گام واژه «تهران» را از جلوی نام خود حذف کرد تا بگوید دیگر خود را نمی‌خواهد به پایتخت محدود کند و ساماندهی روحانیت در سراسر کشور را در دستور کار دارد. البته این تنها علت تامه نیست و پاسخی به منتقدان شیخوخیت نیز به حساب می‌آید. در انتخابات مجلس نهم و دهم و ریاست‌جمهوری یازدهم و دوازدهم کمپین انتخاباتی در جریان اصول‌گرا طوری تعریف شد که جامعه روحانیت فقط یک جایگاه داوری و مرجع حل اختلاف داشت. توجیه چنین تصمیمی هم آن بود که «منطقی نیست جامعه روحانیت مبارز تهران وارد کارهای جزئی اجرایی شود و برای نامزدهای دیگر حوزه‌های انتخابیه نظر دهد اما بهترین کارکرد را برای حل اختلافات دارد و باید از این قابلیت برای همگرایی بهره جست».  حجت‌الاسلام مصباحی‌مقدم، سخنگوی جامعه روحانیت مبارز اعلام کرد که «اگر مجموعه‌های اصول‌گرا همچون دهه 60 و 70 نقش لیدری را از ما انتظار داشته باشند، ما استقبال می‌کنیم و با وجود 6 ماه تا انتخابات مجلس شورای اسلامی این آمادگی را داریم که این نقش را ایفا کنیم و معتقدیم هنوز دیر نشده است.» از صحبت‌های مصباحی‌مقدم برمی‌آید که جامعه روحانیت مبارز درخواست‌هایی هم برای فعال‌شدن در صحنه انتخابات دریافت کرده است. ماجرا از این قرار است که جامعه روحانیت پیش از سال 98 جلساتی با احزاب جریان انقلابی و اصول‌گرا گذاشت و ۳۱ حزب شرکت و تقاضا کردند جلسات برای حصول وفاق حداکثری استمرار پیدا کند و جامعه روحانیت از شورای وحدت بخواهد آن مجموعه نیز به محوریت روحانیت مبارز بازگردد. به گفته مصباحی‌مقدم، جامعه روحانیت براساس این تقاضا با دکتر حدادعادل گفت‌و‌گو و از او خواست که این مساله را پیگیری کند. با وجود این اقبال‌ها جامعه روحانیت هنوز پرهیز دارد که خود را قطب اصلی همگرایی در جریان اصول‌گرا بنامد.   مصطفی پورمحمدی، دبیرعالی جامعه روحانیت مبارز می‌گوید که «ما طرف ائتلاف نیستیم. اگر اصول‌گرایان به همگرایی در معرفی لیست سراسری رسیدند، جامعه روحانیت آن لیست را تأیید می‌کند وگرنه برای حضور مردم در عرصه انتخابات دعوت عمومی خواهد کرد.»

 تلاش آقای لابی برای بازگشت به متن

 جامعه روحانیت مبارز، پامنبری‌هایی دارد؛ جبهه پیروان خط امام و رهبری به ریاست مهندس محمدرضا باهنر . سال 92 وقتی ائتلافی سه نفره بین حدادعادل، ولایتی و قالیباف برای ریاست‌جمهوری شکل گرفت، باهنر همراه ابوترابی‌فرد، آل‌اسحاق، مصطفی پورمحمدی و منوچهر متکی، ائتلافی پنج‌نفره را مقابل ائتلاف سه‌نفره راه‌اندازی کردند اما اقدام آنها ابتر ماند چراکه خودشان دچار تشتت شدند. شیوخ جامعه روحانیت روی حمایت از ابوترابی‌فرد تأکید داشتند، در صورتی که منوچهر متکی معتقد بود اقبال مردمی در نظرسنجی‌ها با اوست. نهایتا هم هر دو در انتخابات ثبت‌نام کردند و هیچ‌کدام هم تأییدصلاحیت نشدند.

ناکامی دیگر باهنر زمانی بود که ثبت‌نام نامزدهای انتخابات مجلس دهم به پایان رسید اما او به دلایلی که هنوز سربسته مانده، داوطلب نمایندگی مجلس نشد. ترک پارلمان به‌مثابه غروب عصر باهنر بود. افکار عمومی باهنر را یک پارلمان‌تاریست قهار و زبردست می‌دانستند و بیرون‌بودن مرد لابی از مجلس، حکم سوارکار بی‌اسبی را برایش داشت که دیگر هیچ ابزاری برای به‌نمایش‌گذاشتن مهارت‌هایش ندارد. باهنر جایی این واقعیت تلخ را دریافت که جمنا پنج‌ماه قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 96 به‌یک‌باره اعلام موجودیت کرد اما او فقط به‌عنوان مهمان و یکی از زینت‌های صف اول مجلس در گردهمایی نخست مجمع عمومی جمنا دعوت شد. از آن روز به بعد باهنر رویه سکوت پیش گرفت و از حضور در دیگر نشست‌های مجمع عمومی جمنا خودداری کرد. به‌ محض آنکه نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری روشن شد، باهنر روزه سکوتش را شکست و نسبت به ماهیت و کارکرد جمنا بارها و بارها لب به سخن گشود و گفت که «جمنا اشکالاتی داشت؛ یکی از اشکالاتش این بود که در افکار عمومی این‌طور برداشت شد که اصلا جمنا ساخته و پرداخته سپاه است. علتش هم بی‌دقتی و کم‌دقتی دوستان بود، مثلا در یک منطقه کوچک ۱۰ نفر را به‌عنوان عضو شورای جمنا انتخاب می‌کردند که یکی از آنها بازنشسته سپاه بود؛ حال آنکه تعداد بازنشسته‌های سپاه در بدنه جمنا شاید دو درصد نبودند اما چون پررنگ هستند، افکار عمومی فکر می‌کند اصلا بساط و مغازه و دکان، همه‌اش دست آنهاست. این یکی از اشکالات جدی جمنا بود. بسیاری از کاندیداهایی که بچه‌های سپاه بودند می‌خواستند استعفا دهند ولی جمنا نپذیرفت.» البته این تنها اعتراض باهنر نبود؛ او نحوه کار تشکیلاتی جمنا را نیز مورد نقد جدی قرار داد و اساس صداقت تصمیم‌های اتخاذشده آن را زیر سوال برد. باهنر گفت که «قرار بود در جمنا تصمیمات از پایین به بالا و براساس رأی‌گیری باشد اما این رأی بعضی‌جاها مهندسی شد. یک جریان خاص و رایحه ویژه‌ای از مجموعه اصول‌گراها بیشتر رشد و نمو کرد، مثلا جمنا به تشکل‌های سیاسی و احزاب قدیمی فعال خیلی بها نداد؛ البته آنها هم ادعاهایی داشتند و می‌گفتند ما باید سرمایه‌های اجتماعی را به میدان بیاوریم. سرمایه‌های اجتماعی هم آمدند، کار هم کردند ولی بعضی‌جاها کاملا مشخص بود که آرا مهندسی‌شده است.» رفتارها و اکت‌های سیاسی این روزهای باهنر نشان می‌دهد که دیگر نمی‌خواهد صرفا یک نظاره‌گر و زینت‌المجلس باشد بلکه قصد دارد نقش کلیدی و محوری در کمپین انتخاباتی جریان اصول‌گرا برای رقابت اسفند 98 ایفا کند. او از مدت‌ها پیش یک سیاست‌ورزی چندلایه را استارت زده و جلو می‌برد و تقریبا هر هفته با یکی از رسانه‌های پرمخاطب کشور درباره مهم‌ترین مسائل روز سیاسی مصاحبه می‌کند و خیلی صریح و بی‌پرده به طرح مواضع خود می‌پردازد. در کنار حضور پررنگ در عرصه رسانه‌ای، جلسات مهمی را در دفترش به‌طور مرتب و منظم و البته فشرده در دست پیگیری دارد. گفت‌وگوی ملی از جمله این جلسات است. شعاری که نخستین‌بار صدای آن از اردوگاه اصلاح‌طلبی بلند شد اما باهنر نخستین کسی بود که برای اجرایی‌شدنش گام برداشت و با عارف و تنی چند از اصلاح‌طلبان به گفت‌وگو نشست؛ البته این اقدام به مذاق برخی اصول‌گرایان خوش نیامد چون ایده «گفت‌وگوی ملی» را ایده خاتمی و مقدمه‌ای برای ائتلاف با اصلاح‌طلبان می‌دانستند. این نقد وقتی به گوش باهنر رسید، او در مقام دفاع برآمد و گفت که «آقای خاتمی «آشتی ملی» را مطرح کرد. گفت‌وگوی ملی اصلا تم آشتی‌ ملی را ندارد و قرار هم نیست که به یک ائتلاف انتخاباتی بینجامد بلکه هدف فقط تسهیل حل مشکلات غیرسیاسی کشور است». نشست با قالیباف و ضرغامی و هم‌اندیشی با جامعه روحانیت از دیگر جلسات مهمی هستند که محمدرضا باهنر آنها را به‌طور جدی جلو می‌برد.

موتلفه از نامزد حزبی تا فهرست حزبی

ضلع سوم بازی سنتی‌ها، موتلفه است. نام موتلفه نزد افکار عمومی از قدیم با بازار گره خورده است؛ تصوری که بزرگان این مجموعه خیلی تلاش کردند آن را عوض کنند. این مجموعه سیاسی گرچه ظرفیت موج‌آفرینی در عرصه سیاسی و رسانه‌ای را ندارد و نسل جوان اصول‌گراها، آنها را جوانان دهه 60 و پیرمردهای امروز می‌نامند اما تنها حزبی در ایران محسوب می‌شود که به استانداردهای جهانی تحزب نزدیک است و در 200 شهر دفتر دارد. این حزب سال 96 با وجودی که در شورای مرکزی 30نفره جمنا، سه عضو داشت، هیچ‌گاه در آن هضم و جذب نشد و به موازات جمنا، کمپین انتخاباتی خود را پیش برد و تا آخرین ساعات تبلیغات رسمی انتخابات ریاست‌جمهوری از سیدمصطفی میرسلیم حمایت کرد و سپس در حمایت از سیدابراهیم رئیسی بیانیه رسمی داد اما این بیانیه فقط نوشتاری روی کاغذ ماند و در اراده میرسلیم برای بودن تا لحظه آخر هیچ خللی ایجاد نکرد.   گرچه بعد از انتخابات یک‌سری اختلافات و دلخوری‌ها در مجموعه موتلفه بروز و ظهور کرد اما موتلفه این روزهای سخت را پشت سر گذاشت و اعلام کرد که می‌خواهد ایده حرکت حزبی خود را در انتخابات مجلس نیز دنبال کند. بر همین اساس از پاییز سال گذشته برنامه انتخاباتی خود را با هدف تدوین فهرست حزبی برای مجلس آینده شروع کرد و همچنان پیش می‌برد. شبکه‌ سراسری موتلفه بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری بیکار نبودند و از همان زمان مشغول بررسی افراد سرشناسی‌اند که قابلیت‌های خوبی از لحاظ علمی، فنی و اجتماعی دارند و اینها را به دفتر مرکزی معرفی می‌کنند. دفتر مرکزی نیز با مجموعه نامزدهای معرفی‌شده، صحبت کرده و نامزد مناسب در هر حوزه انتخابیه را برمی‌گزیند تا به وقتش از فهرست حزبی خود رونمایی کند. موتلفه‌ای‌ها ناراحت هستند از اینکه برخی مجموعه‌های اصول‌گرا صرفا به چشم عابربانک در زمان انتخابات به آنها نگاه می‌کنند و در سایر امور هیچ جایگاهی برای نظرات و دیدگاه‌های موتلفه قائل نیستند. سید مصطفی میرسلیم، رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه اخیرا به این نوع نگاه‌ها واکنش نشان داد و گفت که «برخی دوستان به حزب نزدیک می‌شوند تا ما برای آنها هزینه‌های تبلیغات انتخابات را تأمین کنیم؛ آنها فکر می‌کنند در مؤتلفه یک مشت افراد پولدار نشسته‌اند و ما می‌توانیم آنها را بدوشیم و هزینه‌های تبلیغات خود را بر دوش آنها بیندازیم». موتلفه هم‌اکنون برنامه انتخاباتی خود را در سه قالب همفکری با شورای وحدت، همراهی با جامعه روحانیت و پیشبرد تفکر حزبی دنبال می‌کند و عجله‌ای هم برای اعلام موضع نهایی خود ندارد اما کنایه‌هایش به شورای وحدت روز به روز بیشتر می‌شود. اسدالله بادامچیان، دبیرکل موتلفه گفت: «فعلا به‌عنوان عضو غیررسمی در جلسات شورای وحدت شرکت می‌کنیم تا از روند تصمیم‌گیری‌های این شورا اطلاع داشته باشیم و ما نیز نظرات خودمان را به آنها منتقل کنیم. شکل همکاری فعلی ما با آنها بیشتر یک همفکری است. در مورد ادامه همکاری‌هایمان با این شورا الان نمی‌توانم نظر قطعی بدهیم. ما امیدواریم آن مجموعه بزرگ به این نتیجه برسند که آن فهرستی که موتلفه اسلامی معرفی می‌کند، اصلح و بهتر برای مجلس یازدهم است؛ به اضافه اینکه بسیاری از گروه‌های عضو این مجموعه معمولا گستردگی و بزرگی موتلفه با شورای مرکزی 35نفره را ندارند».

جامعه روحانیت مبارز- ناطق نوری ، پورمحمدی

عزم جدی سنتی‌ها برای انتخابات

جامعه روحانیت مبارز، جبهه پیروان خط امام و رهبری و حزب موتلفه بنا ندارند به همین سادگی پا پس بکشند؛ گویی آنها تداوم حیات خود را در عرصه سیاسی گره‌خورده به حضور موثر در انتخابات مجلس می‌بینند. به نظر می‌رسد آنها از بهارستان می‌خواهند پلی به پاستور بزنند؛ اینکه نتیجه بازی سنتی‌ها چه شود و آیا آنها می‌توانند نبض سیاست‌ورزی در جریان اصول‌گرا را به دست بگیرند یا خیر، موضوعی است که الان نمی‌توان قضاوت روشنی درباره آن ارائه کرد.