اصلاح‌طلبان سعی می‌کنند با مطرح‌کردن انتقادهایی به خاتمی نشان دهند که فاصله محسوسی با او دارند.

نقش متزلزل خاتمی در جبهه اصلاحات
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

گروه سیاست مثلث‌آنلاین: چندی به انتخابات ریاست‌جمهوری مانده است و اصلاح‌طلبان هنوز نتوانسته‌اند به روشی مشخص برای ورود در انتخابات1400 دست یابند و این در حالی که هر روز مشاهده می‌شود احزاب این جریان سیاسی به صورت مستقل از نامزدهای حزبی‌شان رونمایی می‌کنند و از حزب کارگزاران تا اعتماد ملی و اتحاد ملت و ندای ایرانیان همه اعلام کرده‌اند نامزد حزبی خود را دارند و گویا قرار است اصلاح‌طلبان با انبوهی از نامزدها وارد انتخابات شوند. چنین شرایطی خاصه در از بین رفتن شورای عالی سیاست‌گذاری نشان می‌دهد که عنصری مرکزی و وحدت‌بخش میان آنها وجود ندارد.

کرباسچی: خاتمی رهبر اصلاحات نیست

محمد خاتمی در گذشته در میان اصلاح‌طلبان شخصیتی بود که می‌تواند در میان اصلاح‌طلبان به اختلافات خاتمه دهد و به نوعی لیدری این جریان را برعهده داشت اما پس از آنکه او به شکل تمام‌قد از حسن روحانی و لیست امید مجلس دهم حمایت کرد، نام حسن روحانی و عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم و همچنین عملکرد اصلاح‌طلبان در مجلس پیشین با نام او گره خورد تا بعد از عملکرد ضعیف دولت و فراکسیون امید در مجلس انتقادهای عمومی به اصلاح‌طلبان و مشخصا محمد خاتمی بالا  بگیرد. این میزان از انتقادها تا جایی پیش رفت که حتی خود اصلاح‌طلبان هم دیگر برای نزدیک‌جلوه دادن خود به خاتمی با یکدیگر رقابت نداشتند و حتی سعی کردند با مطرح کردن انتقادهایی به او نشان دهند که فاصله محسوسی با او دارند. برای مثال غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی سال گذشته بود که در گفت‌وگویی گفت: «رهبری اصلاحات یعنی اینکه اگر زمانی به مشکلی برخورد کردیم، او بیاید و مشکل را حل‌وفصل کند. اگر نقصی وجود دارد، رفع آن نقص توسط رهبری جریان انجام شود. اگر لازم باشد در نقاط حساسی حضور یا عدم حضور افراد را مدیریت کند. قبول مسئولیت در زمان‌های حساسی که باید عواقب یک تصمیم بر عهده گرفته شود، از نقش‌های مهم رهبر یک جریان است. رهبری تنها وجه علاقه و احترام از طرف اعضا و گروه‌ها نیست و باید تمامی جنبه‌ها را دنبال کند؛ نه آقای خاتمی هرگز چنین ادعایی داشته‌اند که رهبر مجموعه جریان اصلاحات هستند و نه جریان اصلاحات با هم بر سر رهبری جریان اصلاحات توافق کرده‌اند. گروه‌های جریان اصلاحات به آقای خاتمی بسیار علاقه‌مند هستند اما این‌گونه نیست که همه با هم توافق کرده‌اند که در شرایط فعلی ایشان رهبر جریان اصلاحات تلقی شوند. شاید جمله درست‌تر این باشد که جریان اصلاحات پیش از آنکه به رهبر جدید نیاز داشته باشد، از اساس نیازمند رهبر است».

عدم نفوذ کلام خاتمی

این سخنان کرباسچی در آن زمان با واکنش‌هایی از سوی طرفداران خاتمی روبه‌رو شد اما گفته می‌شد که حتی اصلاح‌طلبان نزدیک به او نیز دریافته بودند که دیگر خاتمی نفوذ کلام سابق را در جامعه از دست داده است و دیگر «تَکرار»های او نمی‌تواند باعث اجماع‌سازی در بین اصلاح‌طلبان و نیز قانع‌کردن سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان برای دادن رأی به اصلاح‌طلبان باشد. شاهد مثال این موضوع به روشنی در انتخابات مجلس یازدهم دیده شد، انتخاباتی که اصولگرایان توانستند به صورت قاطع اصلاح‌طلبان را شکست دهند و با رأی حداکثری وارد مجلس شوند. گفته می‌شد خاتمی پیش از انتخابات مجلس از اصلاح‌طلبان خواسته بود که با تمام قدرت وارد انتخابات شوند اما با ارزیابی آنها از فضای اجتماعی مشاهده شد که در نهایت نه خاتمی پیامی مانند آنچه در سال‌های 94 و 96 عنوان می‌کرد، ارائه کرد و نه حتی شورای عالی اصلاح‌طلبان لیستی منتشر کرد.

بعد از انتخابات مجلس علاوه بر آنکه شورای عالی عملا از کارکرد خود افتاد و حتی یک جلسه هم تا کنون برگزار نکرده است، خاتمی هم هیچ موضع خاصی اتخاذ نکرد. همه این‌ها به علاوه ورود مستقل مجمع روحانیون مبارز، پایگاه حزبی خاتمی به عرصه انتخابات نشان می‌دهد که خود خاتمی هم متوجه پایگاه ضعیف اجتماعی این روزهای خود شده است زیرا اگر چنین نبود به صورت حزبی و مانند یک عضو ساده مجمع روحانیون وارد عرصه نمی‌شد و اختیار دادن فرمان انتخاباتی را به موسوی خوئینی‌ها نمی‌داد.

فائزه هاشمی: خاتمی بدون منطق نظر کارگزاران را رد می‌کرد

چنین وضعیتی با مصاحبه فائزه هاشمی، از اعضای کارگزاران سازندگی تشدید شد، زمانی که او خاتمی را خودرأی دانست: «کارگزارانی که چندین سال است تقریبا در جریان اصلاحات تصمیم‌گیر مؤثر نیستند، چگونه می‌خواهند نقش پدرسالاری را ایفا کنند. با این نظر موافق نیستم. درست است که وزرا یا معاونان بابا این حزب را تأسیس کردند و شعارها و اهداف حزب کارگزاران از تفکرات توسعه‌ای بابا بود، ولی به خاطر ندارم که بابا به آنها گفته باشد این کار را کنید یا نکنید، مگر اینکه خودشان مشورت می‌کردند و بابا هم نظر خودش را می‌گفت؛ این‌طور نبود که این حزب توسط بابا هدایت شود... اینکه کارگزاران نقش پدرسالارانه را در جریان اصلاحات بازی می‌کنند، درست نیست. جریانی که پدرسالار است حزب اتحاد ملت است که نزدیک‌ترین به آقای خاتمی است. جریان اصلاحات را آقای خاتمی رهبری می‌کند و ایشان هم بیشتر تحت تأثیر نظرات و افکار این حزب است. مواردی بوده که کارگزاران با آقای خاتمی در موضوعی بحث کرده‌اند، پیشنهاد دیگری داده‌اند اما ایشان بدون منطق آن را قبول نکرده یا منطق ضعیفی داشته که قابل قبول نبوده است».

که البته جلالی‌زاده یکی از اعضای حزب اتحاد در پاسخ به فائزه هاشمی گفت: «بر این باورم که خاتمی، شخص مستبد و خودرأی و خودخواهی نیست تا تلاش کند نظرات خودش را بر دیگران تحمیل کند».

روزنامه شرق: خاتمی دیگر نمی‌تواند به اختلاف‌ها پایان دهد

در آخرین گزاره بر متزلزل بودن جایگاه خاتمی در جبهه اصلاحات، گزارشی است که امروز روزنامه شرق منتشر شده است: «شخص خاتمی هم چندان تمایل ندارد باز‌هم خود را خرج انتخابات کند، زیرا از یک‌سو ممکن است دیگر جامعه واکنش سراسر مثبت به درخواست او نشان ندهد و از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که حتی نیروهای اصلاح‌طلب هم بر خواست او به اجماع کامل نرسند... با چنین اوصافی آنچه در مقطع کنونی برای اصلاح‌طلبان یک مخاطره مهم به نظر می‌رسد، آن است که اولا در چند قدمی انتخابات ریاست‌جمهوری هنوز یک تشکل وحدت‌بخش شکل نگرفته است؛ ثانیا اگر در گذشته این امید وجود داشت که خاتمی بتواند در نهایت به اختلاف‌نظرها پایان دهد و همه را بر یک موضوع واحد متفق‌القول کند، اکنون تصور چنین نقشی برای او در پرده ابهام است».

در پایان به نظر می‌رسد که اصلاح‌طلبان به روشنی متوجه شده‌اند که دیگر شخصیتی مرکزی برای اجماع‌سازی ندارند و اگر نتوانند یک تشکل یا مجمع اجماع‌ساز ایجاد کنند، باید با چندین نامزد حزبی وارد انتخابات شوند که طبیعتا در آن صورت شکست‌شان حتمی است.