نامزدهای حزبی کارگزاران هر یک با چالش‌های متعددی روبه‌رو هستند

چالش‌های نامزدهای کارگزاران
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

گروه سیاست مثلث‌آنلاین: محسن هاشمی رفسنجانی اخیرا گفته است: «هم‌اکنون شرایط بیش از ۱۰نفر از کاندیداهای احتمالی در حزب مورد بررسی قرار گرفته که در نهایت بعضی از نامزدها از جمله من و آقای جهانگیری به عنوان پتانسیل‌های اصلی حزب برای کاندیداتوری در انتخابات  مطرح شدیم که البته باید با هر دوی ما صحبت شود تا ببینیم قصد کاندیداتوری را داریم یا خیر... برخی‌ها هم مثل آقای ظریف، زنگنه و پزشکیان به عنوان نامزدهای خارج حزب مطرح شدند که نسبت به آقای ظریف نظرات مثبت‌تر بود ولی نمی‌توان از حالا گفت که نظر قطعی حزب این است». این سخنان را می‌توان رونمایی حزب کارگزاران از نامزدهایش دانست؛ نامزدهایی که به نظر می‌رسد هریک با چالش‌هایی مواجه‌اند.

محسن هاشمی

محسن هاشمی در حالی از خود به عنوان یکی از گزینه‌های ریاست‌جمهوری نام می‌برد که پیش از این در گفت‌وگویی رادیویی گفته بود: «علاقه‌ای به این کار ندارم. با وضعیتی که الان هست فکر نمی‌کنم هیچ  عاقلی کاندیدا شود. شرایط کشور بسیار سخت است و کسی که خود را کاندیدا می‌کند به قول غربی‌ها باید سوپرمن باشد. برخی‌ها لطف داشتند به بنده و آنهم به دلیل فعالیت‌های ابوی در سالهای گذشته بود که یک نگاهی به من داشتند ولی من هیچوقت چنین چیزی را مدنظر قرار نداده‌ام». او همچنین در واکنش به اینکه برخی‌ها هستند که در دقایق پایانی زمان ثبت‌نام به یکباره احساس برای کاندیداتوری در انتخابات احساس تکلیف می‌کنند، مطرح کرده بود: «بله این هم پیش می‌آید. به هر حال برخی‌ها هستند که طرفدارانشان به آنها فشار می‌آورند و ما که چندین انتخابات را برگزار کردیم، دیدیم که چگونه به آنها فشار می‌آوردند و می‌گویند که هیچ راهی جز حضور آنها نیست». هاشمی همچنین در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است شما نیز تحت تاثیر اینگونه فشارها قرار بگیرد، بیان کرده بود که «امیدوارم که بنده گول نخورم و نیایم».

مشخص نیست در این چندماهی که از این اظهارات هاشمی گذشته چه اتفاقی رخ داده است که او خودش از خود به عنوان نامزد کارگزاران نام برده است و آیا «گول خورده است» یا آنکه مناسبات قدرت در کارگزاران او را به این سمت کشانده است یا حتی سخنان پیشین او نوعی سیاست‌بازی و خلاف واقع‌گویی بوده است؟ به هر روی با تمام اینها به نظر می‌رسد که او تمایل به نامزد شدن دارد اما در این مسیر چالش‌های متعددی پیش روی او است؛ از جمله آنکه محسن هاشمی هیچگاه به عنوان نیرویی جدای از نام پدرش شناسایی نشده است و همواره سایه اکبر هاشمی رفسنجانی بر او سنگینی کرده است؛ از سوی دیگر کارنامه مدیریتی هاشمی نیز چندان قابل دفاع نیست زیرا به گفته بسیاری از کارشناسان شورای شهر در دوره کنونی یکی از ضعیف‌ترین دوران خود را سپری کرده است؛ شورایی که ریاستش با محسن هاشمی بوده است. علاوه بر این شهرداری تهران که به ظور مستقیم زیر نظر شورای شهر کار می‌کند هم خروجی خاصی نداشته است. با این شرایط به نظر می‌رسد که مطرح‌کردن نام هاشمی بیش از آنکه ناشی از توانایی مدیریت اجرایی و سیاسی او باشد، بازی سیاسی کارگزاران سازندگی است.

اسحاق جهانگیری

جهانگیری نیز تا کنون هیچ نکته‌ای مبنی بر ورودش به انتخابات نگفته است تا حدی که مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران هم اخیرا گفت که جهانگیری گفته است نامی از او به میان نیاید اما اگر تصمیم جهانگیری مبنی بر ورود به انتخابات باشد، حتما او نیز با چالش‌های عدیده‌ای روبه‌رو خواهد بود. اسحاق جهانگیری معاون اول دولت روحانی بوده است؛ دولتی که اکنون به گواه همه نیروهای سیاسی حتی خود اصلاح‌طلبان دولتی ناکارآمد بوده است که تقریبا در هیچ زمینه‌ای توفیقی نداشته است. جهانگیری همواره در چنین دولتی یکی از مهم‌ترین تصمیم‌گیران بوده است و دستِ‌کم تصمیمات حوزه سیاست داخلی با او بوده است. کارنامه نامناسب دولت روحانی بر دوش جهانگیری سنگینی می‌کند و او نمی‌تواند از مسئولیت تصمیم‌های دولت شانه خالی کند. علاوه بر این موضوع ارز 4200تومانی که باعث ایجاد نابسمانی‌های گسترده‌ای در حوزه اقتصادی بود، با نام او گره خورده است. جهانگیری در عین حال که چندوقتی است می‌خواهد خود را در اختلاف با نزدیکان روحانی نشان دهد و به نوعی ژست اپوزیسیون دولت را بگیرد اما عملا از ایفای چنین نقشی ناتوان است زیرا همواره این پرسش مقابل او است که اگر با دولت دچار اختلاف بوده‌ای، چرا استعفا ندادی و تا کنون در دولت مانده‌ای؟

محمدجواد ظریف

درباره وضعیت انتخاباتی محمدجواد ظریف هم باید گفت که اولا او تا این لحظه به شدت نامزدی‌اش در انتخابات را رد کرده است و فقط گفته است که تمایل دارد در دولت بعد باز هم وزیر خارجه باقی بماند اما اگر بپذیریم که در عالم سیاست هیچ چیز غیرممکن نیست و ممکن است او نامزد شود، باید در نظر داشته باشیم که مهم‌ترین چالش ظریف اصلاح‌طلب نبودن او است. طبیعتا تنها پایگاه سیاسی که ممکن است از ظریف حمایت کند، جبهه اصلاحات است که در میان اصلاح‌طلبان نیز بر سر ظریف اختلاف‌هایی وجود دارد. برخی مانند نیروهای کارگزاران باور دارند که او نزدیک به اصلاح‌طلبان است و می‌تواند نامزد نهایی باشد و در مقابل اکثر اعضای نهاد اجماع باور دارند که به دلیل آنکه او از نظر تشکیلاتی اصلاح‌طلب نبوده و نیست، نمی‌تواند گزینه نهایی باشد. از سوی دیگر جدای از بحث‌های درون تشکیلاتی اصلاح‌طلبان ظریف هم مانند جهانگیری در معرض مهم‌ترین نقدهاست. او همواره با این پرسش مواجه است که نتیجه سیاست‌ورزی‌اش در حوزه سیاست خارجی چه شد؟ و آیا برجام توانست گرهی از گره‌های ایران را باز کند؟ به هر روی در وهله نخست باید دید که آیا ظریف نامزد می‌شود یا نه؟ و اگر نامزد شود، اصلاح‌طلبان از او حمایت می‌کنند یا خیر؟ و در پایان بعد از همه اینها آیا باتوجه به کارنامه ظریف، مردم اقبالی به او نشان می‌دهند یا نه؟