«مثلثآنلاین» گزارش میدهد؛ درباره احمدینژاد
آمد و دوباره رفت
احمدینژاد در این سالها برای نگاه داشتن خود در عرصه سیاست همواره سعی بر متشنجکردن فضای سیاسی داشت.
گروه سیاست مثلثآنلاین: محمود احمدینژاد فراز و فرودهای زیادی در افکار، باورها و شکل سیاستورزی تجربه کرده است؛ روزگاری و در دوره اولش به عنوان یک رئیسجمهور مردمی شناخته میشد که شیوه سخن گفتن با فرودستان را بلد بود و روزگاری رئیسجمهوری شد که بیتوجه به توصیههای رهبر انقلاب، خود را محور عالم میدانست و از هر عرف سیاسی عبور میکرد. او بعد از پایان دوره ریاستجمهوریاش باز و اینبار بیش از پیش دچار تحول شد؛ تحولی که او را عملا از دایره معتمدان نظام خارج کرد تا تندرویهایش باعث شود در انتخابات ریاستجمهوری سال96 ردصلاحیت شود. او به همراه دوستان دیرینهاش یعنی مشایی و بقایی در کوچه و خیابان راه میافتادند، سخنان ساختارشکنامه بر زبان میآورند، در حرم حضرت شاهعبدالعظیم تحصن میکردند، مشایی حکم محکمه را به آتش میکشید، بقایی با زنبیل به دادگاه میرفت تا به زعم خود دادگاه نظام را به سخره بگیرد و احمدینژاد هم در تمام این احوال با سخنان رادیکال سعی میکرد جامعه را به سمت تنش هدایت کند تا حدی که او تبدیل شد به تیتر ثابت رسانههای بیگانه و مایه خشنودی دشمنان نظام اسلامی.
حالا و متعاقب چنین رویکردی پرسش این است که هدف احمدینژاد از چنین رفتارهای خارج عرفی چیست؟ برای پاسخ به این پرسش باید مواضع احمدینژاد در سالهای اخیر را مورد ارزیابی قرار داد. او در مواضعش در تمام اینسالها همواره سعی کرده است که تنشآفرین باشد. او همواره تمام مقامات نظام را به اتهامات متعدد متهم میکند و «بگمبگم»های خود را ادامه داده است و طوری وانمود کرده که گویی هیچکس از خودش در نظام مدافع حق مردم نیست. اینها اما پوششی برای ماندن در صحنه بود. احمدینژاد تصور میکرد که با متشنجکردن فضا اولا مردم با او همراه میشوند و ثانیا نظام در برابر تندرویهای او به هراس میافتد که هر دوی این دو حالت رخ نداد زیرا از یک سو مردم به واکنشهای تند روی خوشی نشان نمیدهند و تمایل به ایجاد آرامش سیاسی دارند و از سوی دیگر نظام هم نشان داد برای ساختارشکنها بسط ید ایجاد نمیکند.
علاوه بر همه اینها احمدینژاد در این سالها با تهدید نظام به افشاگری مترصد آن بود که تأییدصلاحیت خود از شورای نگهبان را بگیرد اما این تهدیدها هم بیاثر ماند زیرا اکنون و بعد از قریب به هشت سال از ریاستجمهوریاش ثابت شده است که او چیزی در چنته ندارد و نمیتواند با تمسک به آنها نهادی را تحت فشار قرار دهد.
حالا و در آستانه انتخابات ریاستجمهوری 1400 به احتمال زیاد محمود احمدینژاد بار دیگر ردصلاحیت خواهد شد تا اولا بدانیم احمدینژاد همان آدم سابق است و گفتمانش هنوز تهدید و تنشآفرینی است و ثانیا متوجه شویم که رفتن اینبار او شاید منجر به پایان عمر سیاسیاش باشد زیرا دیگر حتی تندترین نیروها هم سخنانش را چندان جدی نمیگیرند.
دیدگاه تان را بنویسید