قدرت گرفتن اعتدال و توسعه اکنون زمان سیاست‌ورزی بوروکرات‌هاست آنهم در زمانه‌ای که کارگزارانی‌ها به‌عنوان برادر بزرگتر اصلاح‌طلبان سختکوش‌تر از همیشه به تحزب می‌اندیشند. رقابت جالب است؛ بوروکرات‌ها با کمک روحانی به جدالی ‌بی‌صدا و تعیین‌کننده با تکنوکرات‌ها رفته‌اند.

بوروکرات‌ها به جای تکنوکرات‌ها
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

مصطفی صادقی

درست وقتی که اصلاح‌طلبان فکر می‌کردند با پیروزی مجدد حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری آنها یکه‌تاز سیاست ایران خواهند شد ناگهان یک چرخش غیر‌منتظره اصلاح‌طلبان را شگفت‌زده کرده است. روحانی باز به اعتدال و توسعه چشم دوخته و گویا تلاش می‌کند آنها را به چشم اهل سیاست بیاورد. شاید از همین رهگذر است که محمود واعظی را به ریاست دفتر خود انتخاب کرده، آن هم در شرایطی که عدم توجه به خواست‌های کارگزارانی‌ها حتی اسحاق جهانگیری را به استعفا کشانده است. شاید این تعبیر چندان ‌بیراه نباشد که از دولت، بوروکرات‌ها به صف ایستاده‌اند و از پارلمان محافظه‌کاران، پشت پرده بیعتی مجدد باهم کرده‌اند؛ ائتلافی میان محافظه‌کاران جناح راست و جناح چپ. کارگزاران و سایر اصلاح‌طلبان حالا گویا بیش از همیشه به سنجش درستی این گزاره فکر می‌کند: «روحانی دست عوض کرده است.»

  یک فرضیه

حسن روحانی یک سیاستمدار محافظه‌کار است. اگر از واکنش‌های تند و تیزش به منتقدان بگذریم باید بگوییم که او سیاست را با حوصله دنبال می‌کند، اکت‌های سیاسی‌اش را با فاصله اما کامل، با مقدمه و موخره انجام می‌دهد. ریاست جمهوری او نه محصول یک اتفاق بلکه حاصل یک فرآیند است. روحانی از میان انشقاق‌ها و پیوندهای ایجاد شده از دوران ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد به پاستور رسیده است. او حالا بهتر از هر کس دیگری می‌داند که عامل این انشقاق‌ها و پیوندها دستش از سیاست رسمی ایران کوتاه شده و او باید برای خود، هویت سیاسی‌اش و چرایی باقی‌ماندنش در قدرت دلایل مهمتری پیدا کند.  روحانی را اگرچه می‌توان در دایره سیاستمدارانی به شمار آورد که تلاش می‌کنند در میانه دو جناح ایستاده و از هر دو طیف یارگیری کنند اما واقعیت این است که سبد او از سیاست داخلی ایران چندان پر نیست. اکنون در آغاز دوره جدید دولت او، اصولگرایان و اصلاح‌طلبان به او نه به‌عنوان موتلف و نه به‌عنوان رقیب بلکه به‌عنوان یک دولت گذار، یاد می‌کنند. برداشت هر دو سوی میدان این است که حسن روحانی محصول یک شرایط و دوران ویژه است و درست به همین دلیل است که آنها از همان روز پیروزی خود، تابلوی روزشمارشان را برای بازگشت به قدرت روشن کردند. در این میان اما اصلاح‌طلبان خود را به دولت نزدیکتر و اصولگرایان هم زاویه‌شان را بیشتر‌کردند تا از همان آغاز قطب مقابل او باشند.

حسن روحانی یک سیاستمدار زیرک است؛ او با رصد شرایط به خوبی پی برده که پیرامونش چه می‌گذرد. او حتما نمی‌خواهد رئیس‌جمهوری باشد که پس از دوران صدارتش به سرنوشت خاتمی و احمدی‌نژاد دچار شود. با چنین فرضیه‌ای شاید بتوان علت قدرت دادن به اعتدال و توسعه را معنا کرد.

  علیه برادر بزرگتر

خیلی طبیعی است اگر بگوییم نتیجه انتخابات بیش از هر کسی به مذاق کارگزارانی‌ها خوش آمده بود. آنها دوباره فردی شبیه هاشمی‌رفسنجانی را در اتاق رئیس‌جمهور می‌دیدند. در دوران دوری از قدرت، اوضاع کارگزاران همیشه مطلوب‌تر از سایر اصلاح‌طلبان بوده است. خصلت محافظه‌کار و تکنوکرات آنها باعث شده بود چندان خود را درگیر هزینه اکت‌های سیاسی ماجراجویانه نکنند. پس حالا با آمدن روحانی نزدیکترین اصلاح‌طلبانی بودند که می‌توانستند روی صندلی‌های ساختمان هیات دولت تکیه بزنند. همین موقعیت ویژه موجب شد که کارگزارانی‌ها برای خود در میان اصلاح‌طلبان نقشی بالاتر از یک حزب ببینند.

آنها سطح توقع سیاسی خود را آن‌چنان بالا بردند که چهره‌های مهمی ‌از اصلاح‌طلبان توصیه کردند بهتر است باقی راه تا ایستگاه بعدی به لیدری کارگزاران سازندگی طی شود. از نظر آنها این تکنوکرات‌ها دو ویژگی مهم داشتند:

1- نزدیکی به دولت حسن روحانی

2- حساس نبودن حاکمیت به آنها

کارگزاران تبدیل به یک برادر بزرگتر شده بود. از داخل جلسات سیاسی این حزب نسخه‌های انتخاباتی صادر می‌شد و غلامحسین کرباسچی در نشریه سازمانی حزب؛ فرمان شبیه‌سازی مجلس پنجم را صادر می‌کرد. محمد قوچانی، عضو تازه کارگزاران سازندگی، برای تشکیل مجلسی به ریاست فردی مانند ناطق‌نوری دلیل کنار هم ردیف می‌کرد و جملگی با هم کنایه روانه «ندا» و «عارف» می‌کردند. آنها در دولت از معاون اولی تا وزارتخانه مهم را هم در اختیار داشتند. حسن روحانی به خوبی همه این شرایط پیرامون خودش را رصد می‌کند. برادر بزرگتر اما گویا چندان قابل اعتماد نبوده است. در همین دولت درست در کنار کارگزارانی‌ها، بوروکرات‌هایی هستند که برای روحانی حتما قابل اعتمادترند. باید روی آنها سرمایه‌گذاری کرد. آنها می‌توانند در آینده نقش مهمی ‌بازی کنند.

همین هم بود که در همان سال اول دولت نخست روحانی بعد از مدت‌ها آنها کنار هم نشستند. همایش برگزار کردند و پیشروتر از همه محمدباقر نوبخت بود که خود را مقابل قاب دوربین رسانه‌ها قرار داد.

احتمالا حس تلخی به کارگزارانی‌ها دست داده بود. آنها خوب می‌دانستند معنای این همایش چیست. روحانی دست عوض کرده بود. حالا فقط آنها نیستند که می‌توانند با عاریه گرفتن شمایل سیاسی و گفتمانی حسن روحانی با حزب‌شان به اکت سیاسی خارج از دولت مشغول باشند. برای آنها رقیب پیدا شده بود؛ یک رقیب که می‌توان با دلایل قابل شماری «قدرتمند» ارزشیابی‌‌اش کرد.

دیگر حتما اصلاح‌طلبان هم روی کارگزارانی‌ها به‌عنوان برادر بزرگتر حساب باز نمی‌کردند. اکنون که دولت حسن روحانی دوباره در آستانه شکل‌گیری است شاید زمان سیاست‌ورزی دولتی کارگزاران تمام شده، شاید هم باید سهمش کمتر از قبل شود. هر‌کدام از این دو فرضیه که درست باشد، حزب غلامحسین کرباسچی با شرایط جدیدی روبه‌رو شده است. حالا این اعتدال و توسعه است که در دولت قدرت بیشتری گرفته است.

   اپیزود دوم؛ حزب اعتدال

روحانی اما بازی را بزرگتر دیده است. او در سال‌های نزدیک پیش روی خود حتما با طیف‌های مختلف جناحی مواجه خواهد بود که خیلی وقت است ابایی ندارند بگویند «قطب» مقابل دولت مستقر هستند.

 او با اصولگرایانی مواجه است که به‌رغم تکثرها و گرایش‌های مختلف در مواجهه با او در حوزه‌های بسیاری هم‌نظرند و همفکر. این یعنی اینکه تشکیل یک ائتلاف بر سر رقیب مشترک (که همانا خود اوست) را حتما متصور است. دقیقا در همین جای ماجراست که او پی می‌برد مشکل تنها با نوبخت و دوستانش حل نمی‌شود. او باید جهاز سنگین‌تری برای روزهای سخت پیش رو

آماده کند.

حالا وقت آن است که یادآوری شود روحانی یک سانترالیست سیاسی است. او در میان دوجناح قرار گرفته و فقط نگاهش را به اصلاح‌طلبان ندوخته است. شیخ دوستانی هم دارد که روز واقعه حاضر باشند در شرایط خاص که البته از هم‌اکنون باید پایه‌هایش چیده شود، با او بر سر یک میز بنشینند و مقدمات یک ائتلاف تاکتیکی دیگر را پدید آورند.

اگر صورت مساله این باشد باید به این فکر کنیم کدام اصولگرایان از همه به او نزدیکترند؛ علی‌اکبر ولایتی و علی لاریجانی. در تمام مدت گذشته یکی در سیاست خارجی بار‌سنگین مواجهه با منتقدان را در پیدا و پنهان کم کرده و آن دیگری تمام تلاشش را کرده که در پارلمان، روزهای سخت رئیس‌جمهور اندکی راحت‌تر بگذرد. هر چند این روزها علی‌اکبر ولایتی در فاصله‌ای دور‌تر از حسن روحانی ایستاده است.

روحانی برای اینکه به سیاست‌ورزی‌اش در سال‌های پیش رو ادامه دهد و خود را از سایه بلند اصلاح‌طلبان خارج کند راهی ندارد جز اینکه ائتلاف‌های تازه تشکیل دهد. همچسبی‌هایش را با بال‌های دیگر سیاست ایران بیشتر کند و البته در این میان برای خود یک گرانیگاه داشته باشد. او رفقای این چند ساله‌اش را ‌ترجیح داده است. به حزب می‌اندیشد، به اینکه می‌تواند با حزب خودش جای پای بیشتری در سیاست ایران برای خودش باز کند. همین است که او به اعتدال و توسعه نگاه سنگین‌تری

 انداخته است.

اکنون زمان سیاست‌ورزی این بوروکرات‌هاست آنهم در زمانه‌ای که کارگزارانی‌ها به‌عنوان برادر بزرگتر اصلاح‌طلبان سختکوش‌تر از همیشه به تحزب می‌اندیشند. رقابت جالب است؛ بوروکرات‌ها با کمک روحانی به جدالی ‌بی‌صدا و تعیین‌کننده با تکنوکرات‌ها رفته‌اند.