مثلث آنلاین : بهزاد نبوی در مصاحبه جدید خود درباره مسعود کشمیری سخن گفته است.

مباحثه جدید در مورد ماجرای کشمیری و نبوی/ بهزاد :یادم نمی آید مسعود را کی و کجا دیدم/ کتاب شنود اشباح : بهزاد بر عکس همه می دوید
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

بهزاد نبوی در مصاحبه جدید خود که با ایرنا انجام داده است نبوی  به پرونده انفجار دفتر نخست‌وزیری نیز می‌پردازد و البته به قرائت مواردی اقدام می‌کند که پیش‌تر هم دراین‌باره منتشر شده بود. او قبلا به روزنامه اعتماد درباره این پرونده گفته بود: متأسفانه پرونده انفجار دفتر نخست‌وزیری از همان روز اول سیاسی شد. موسوی‌خوئینی‌ها درباره آن پرونده گفته بود: «پس از حضور ما خدمت امام، ایشان فرمودند من از اول که این پرونده (اشاره به پرونده انفجار دفتر نخست‌وزیری) تشکیل شد، می‌دانستم عده‌ای می‌خواهند با این کار افراد به‌درد‌بخور را از ما بگیرند و خودشان جای آنها را بگیرند. بعد درباره جناب آقای بهزاد نبوی مطلبی فرمودند ازجمله اینکه من در آن زمان که بین آقای بنی‌صدر و مجلس بر سر اینکه چه کسی نخست‌وزیر باشد اختلاف بود، معتقد بودم آقای نبوی شایسته این کار است و بعد فرمودند مرحوم رجایی همین‌جا (اشاره کردند به محلی نزدیک خودشان در آن اتاق) نشسته بودند و به من گفتند این آقای نبوی در زندان که بودیم مقید به آداب شرعی بود و... (باز هم از خوانندگان عذرخواهی می‌کنم اگر اظهارات امام را به‌طور کامل به خاطر ندارم و ای‌کاش دادسرای انقلاب تصویری از آن مکتوب را که اشاره کردم، یک بار دیگر در اختیار ما قرار می‌داد. بار اول پس از ارتحال حضرت امام بنا بر درخواست مجمع روحانیون مبارز بود. توضیح آنکه در انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس سوم، آقای بهزاد نبوی ردصلاحیت شد. وقتی مجمع جویای علت آن شد، گفتند به استناد پرونده انفجار نخست‌وزیری. برای روشن‌کردن ماجرای این پرونده، جناب حجت‌الاسلام‌والمسلمین کروبی که در آن زمان رئیس مجلس هم بودند، از جناب آقای رئیسی که مسئول دادسرای انقلاب بودند، خواستند تصویری از آن مکتوب را در اختیار مجمع قرار دهند و ایشان هم انجام دادند و مجمع یک نسخه از آن را برای شورای نگهبان ارسال کرد). پس امام فرمودند این پرونده را مختومه کنید و از این پس هیچ‌کس حق ندارد این پرونده را باز کند...».

روایت نبوی

نبوی درباره ماجرای انفجار دفتر نخست‌وزیری گفت: اولا در آن ماجرا بازداشت نشدم؛ البته بازجویی شدم، ولی به شکل بازجویی محترمانه. آقای موسوی‌خوئینی‌ها، دادستان وقت، از من بازجویی کاملی کرده و تمام پرسش‌ها و پاسخ‌ها را ضبط کرده‌اند.

وی ادامه داد: پس از آن بازجویی‌ها، مرحوم آیت‌الله‌العظمی موسوی‌اردبیلی و آقایان سیدمحمد موسوی‌خوئینی‌ها و سید‌ابراهیم رئیسی که ظاهرا آن زمان دادستان تهران بود، خدمت امام(ره) رسیدند و محتوای پرونده را اجمالا به ایشان گزارش دادند و امام نظرات خود را درباره پرونده به‌صراحت اعلام کردند. آقای موسوی‌خوئینی‌ها و مرحوم حاج‌احمد‌آقا نظرات امام(ره) را صورت‌جلسه کردند و آن متن در پرونده گذاشته شد. امام فرموده بودند پرونده کسانی را که این اتهامات را مطرح کرده‌‌اند، به من بدهید تا خودم رسیدگی کنم (نقل به مضمون). نبوی در پاسخ به این پرسش که مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در ماجرای انفجار دفتر نخست‌وزیری اتهاماتی را که به شما وارد شد، ترور دوم دانست و اینکه چرا با گذشت 37 سال از این رخداد، ناگفته‌های خود را منتشر نمی‌کنید، خاطرنشان کرد: «نه‌تنها مرحوم هاشمی، بلکه مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی نیز در نمازجمعه‌های پس از هشتم شهریور سال 60، چنین مطالبی را مطرح کرده‌اند. گفته بودند گروهی را ترور فیزیکی و عده‌ای را هم ترور شخصیتی می‌کنند (نقل به مضمون). نبوی در ادامه به دوران بازداشت خود پس از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم در سال 88 اشاره کرد و گفت: زمانی که لاجوردی دادستان تهران بود، می‌گفت «اگر بهزاد را فقط یک ماه بازداشت کنم، او را به حرف می‌آورم و زبانش را باز خواهم کرد»، ولی من پنج سال خدمت آقایان بودم، دریغ از یک جمله یا سؤال درباره انفجار دفتر نخست‌وزیری!».

نمی‌دانم کشمیری را کجا دیدم

نبوی تصریح کرد: «نکته جالب این است که هر چقدر گذشته را مرور می‌کنم، به یاد نمی‌آورم کشمیری (عامل انفجار دفتر نخست‌وزیری) را کی و کجا دیده‌ام. نه امروز که پیر شده‌ام و شاید فراموشی پیدا کرده‌ام، بلکه 30 سال پیش هم هرگز چهره او به یاد نمی‌آورم».

مشاور اجرائی دولت شهید رجایی خاطرنشان کرد: جالب‌تر اینکه کشمیری هرگز با من کار نکرده بود. او با اداره دوم ارتش و دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری که زیر نظر برادر عزیزم، خسرو تهرانی، معاون نخست‌وزیر بود، کار می‌کرد».

نبوی همچنین درباره ابهامات مربوط به جسدسازی عامل انفجار نخست‌وزیری گفت: «تا‌جایی‌که اطلاع دارم، صبح روز حادثه از‌آنجایی‌که جسدی از کشمیری پیدا نشده بود، دو، سه نفر از اعضای دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری با مشورت یکی از روحانیون نماینده مجلس، خاکسترهای محل حادثه را جمع کرده و در کیسه ریخته بودند. اتفاقا همین افراد، کسانی بودند که پس از تشییع جنازه به دنبال اتومبیل کشمیری که در خیابان نزدیک نخست‌وزیری پارک شده بود، رفته و آن را نیافته بودند و جزء نخستین کسانی بودند که به خیانت و فرار کشمیری پی برده و آن را گزارش کرده بودند».

او در پاسخ به پرسشی درباره ابهامات ماجرای انفجار نخست‌وزیری، تصریح کرد: البته ابهاماتی وجود داشت. اینکه چرا یکی از همکاران دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری که در جریان همکاری کشمیری با منافقین در روزهای اول انقلاب بوده و این موضوع را با کسی در میان نگذاشته، مورد سؤال بود. آن فرد به همین دلیل پنج سال در زندان اوین زندانی بود و هیچ سندی علیه او به دست نیامد.

 

روایت کتاب شنود اشباح

نویسنده کتاب شنود اشباح اما در گفتگو با منبعی که از آن با عنوان منبع (ص) یاد می کند، ناگفته های بیشتری از چگونگی پخش خبر جعلی شهادت کشمیری را بازگو می نماید:

«از مصاحبه محقق با «منبع (ص)»- بحث شهید سازی از «کشمیری» خبیث:.. ببین بعد از انفجار هیچ نشانه‌ای از مجروح شدن یا کشته شدن «کشمیری» نبود... آقای «بهزاد باستانی» که معاون و رئیس‌ دفتر «بهزاد نبوی» بود، « سازگارا» معاون سیاسی اجتماعی «بهزاد نبوی»، «علی‌اکبر تهرانی»، «بیژن تاجیک» و «محمد رضوی» بودند که به نحوی هسته اولیه پخش خبر شهادت «کشمیری» ملعون به حساب می‌آمدند... (ص595)

باز بین همین جمع پنج تایی هم «سازگارا» و «باستانی» به نظرم توی روابط عمومی [نخست‌وزیری]، روی این قصه که «کشمیری» کاملاً سوخته و هیچ چیزی جز خاکستر ازش نمانده، خیلی محکم مانور کرده بودند... رئیس ‌روابط عمومی نخست‌وزیری یکی بود به نام «محمد دوائی» که خبر صددرصد کذب شهید شدن «مسعود کشمیری» را به رادیو می‌دهد.

نویسنده کتاب شنود اشباح در ادامه مصاحبه خود می‌پرسد: خود آقای «بهزاد نبوی» توی آن بحبوحه انفجار کجا بود؟

[«منبع (ص)»:]... تقریباً همزمان با آتش‌سوزی ساختمان، «بهزاد نبوی» به سمت مجلس رفته بود و خودش را به رئیس مجلس رسانده بود. درست همون لحظه همه از مجلس برای کمک به جهت برعکس می‌رفتند... اگر روال ظاهری قضایا انجام می‌شد و تابوت جنازه خیالی «کشمیری» باز نمی‌شد، الان یک تابوت خالی در کنار قبر «شهید رجایی» و «باهنر» وجود داشت، به نام «شهید مسعود کشمیری»!

این منبع در پاسخ به این سوال که در بحث تابوت و جنازه درست شده «کشمیری»، عوامل آن دقیقاً چه کسانی بودند؟  گفت: «علی اکبر تهرانی»، «محمدمحسن سازگارا»، «نادر قوچکانلو» و «سیف‌الله ابراهیمی»، بدون کوچکترین دلیل از مجروحیت یا قتل «کشمیری» از خاکسترهای محل انفجار، یک جنازه ساختگی که داخل پلاستیکی ریخته شده بود، را به اسم بقایای پیکر مطهر «شهید کشمیری» همراه با جنازه‌های واقعی «شهید رجایی» و «شهید باهنر» به مرأسم تشییع، برای دفن به بهشت‌زهرا فرستادند... البته این تیم هماهنگ‌کننده تشییع جنازه، صبح روز تشییع جنازه‌ها یعنی نهم [شهریور] توسط «بهزاد نبوی» در نخست‌وزیری تشکیل شده بود...

او در پاسخ به این سوال که در بحث دفن توی بهشت‌زهرا چه شد؟ می‌گوید: «منبع‌(ص)»:] حالا چون جلوی مجلس کار برای اونها از حالت پیش‌بینی شده خارج شده بود؛ در بهشت زهرا هم دچار مشکل شد. یعنی دفن جنازه ساختگی، غیرقانونی انجام می‌شود.

نظریه پزشکی قانونی، جواز دفن و مراحل اداری و کارهای دفتری در بهشت زهرا برای «کشمیری» انجام نشد. در حالیکه همه این تشریفات برای «شهید رجایی» و «شهید باهنر» انجام شد... که همان موقع نماینده سپاه [پاسداران انقلاب اسلامی] در پزشکی قانونی به مسئولین بهشت‌زهرا در مورد اجازه دفن برای «کشمیری» شدیداً اعتراض کرده بوده... اسمش «تاجیک» بود. اسم کوچکش یادم نیست ولی فامیلی‌اش «تاجیک» بود...در زمینه دفن جنازه‌ها هم مهندس «صنیع‌پور» بود، قائم‌مقام «بهزاد نبوی». «سازگارا» بود و «علی‌اکبر تهرانی» که جالبه دائماً با «بهزاد نبوی» در تماس بودند...بعد از اینکه تدفین صورت گرفت، «بهزاد نبوی» یک عده‌ای را دعوت کرد که به اصطلاح تیم تحقیق و بررسی انفجار نخست‌وزیری باشند که خودش هم آن را سرپرستی می‌کرد. دسته اول آنها «خسرو تهرانی»، «محمد رضوی»، «علی‌اکبر تهرانی»، «بیژن تاجیک» و «سعید حجاریان» بودند.

دسته دوم هم سرهنگ «حجاری» رئیس شهربانی و چند نفر از آگاهی و یک نفر از سپاه بود، که البته همه کارها با دسته اول پیگری شد و دسته دوم بیشتر جنبه تشریفاتی داشت...نکته عجیب هم وجود داشت که یک زنی به عنوان همسر «شهید کشمیری» در مرأسم ختم شهدا شرکت داده شده بود، در صورتی که زن «کشمیری» با بچه‌هایش فراری بودند...خانواده کشمیری را هم به عنوان خانواده شهید در مدرسه عالی «شهید مطهری» آورده بودند [!]...دسته اول بدون مجوز دادستانی، منزل «کشمیری » را تفتیش می‌کنند و اسناد و مدارکی را غیرقانونی ضبط می‌کنند که ظاهراً سر از کمیته اداره دوم در آورده بود.

گویا در مورد سوابق کار «کشمیری» توی اداره دوم و نیروی هوایی بود که بعداً هم روی این اسناد با بازپرسی ویژه، کش و قوس شد... در حقیقت همین تفتیش غیرمجاز باعث شد که دادستان کل کشور، بازپرس ویژه‌ای را جهت بررسی انفجار نخست‌وزیری مأمور بکند.

این بازپرس ویژه دسته تحقیق اول را منحل اعلام کرد که «بهزاد نبوی» شدیداً مخالت کرد. بعداً همین بازپرسی ویژه دادستان کل، بعضی از افراد دسته اول را دستگیر و ممنوع‌الملاقات کرد... نکته‌ای که وجود داشت، این بود که در حقیقت آقای «بهزاد نبوی» رسیدگی به موضوع را به دوستان صمیمی و همکارهای خود «مسعود کشمیری» سپرده بود، که ظاهراً همین‌ها بعدها گفتند که «سازگارا» از طرف «بهزاد» مسائل پزشک قانونی را داشته پیگری می‌کرده و برای بررسی و تشخیص نوع بمب هم باز به دعوت «بهزاد نبوی» عده‌ای از مراکز مختلف آمده بودند، که با نظر خود او هماهنگ بودند...

این منبع آگاه در پاسخ به این سوال که  چرا منزل «کشمیری» بدون هماهنگی دادستانی تفتیش شده بود؟ گفت: خب این را برو از آقای «بهزاد نبوی» بپرس. بگو فلانی [نام منبع] پرسید هم «کشمیری» هم «جواد قدیری» خانه‌هایشان به دستور شما که صلاحیت قضایی انجام چنین کاری نداشتی، تفتیش شده. چرا؟

شنود اشباح (ص599-595)

کشمیری در جلسه روز واقعه در مکانی که برای استقرار خسرو تهرانی معاون وقت اطلاعات نخست وزیری بوده، می نشیند و در حین جلسه برخاسته برای رئیس جمهور چای می ریزد و پس از گفتگویی کوتاه با تهرانی از جلسه خارج می شود.

ارسال این پرونده به دادگستری و جلوگیری از رسیدگی به آن توسط سید اسدالله لاجوردی در حالیکه پرونده های مرتبط با منافقین همگی در اختیار وی به عنوان دادستان انقلاب تهران قرار می گرفته، از دیگر نقاط مبهم این پرونده است.

اعضای دفتر اطلاعات نخست وزیری دلیل پروژه کشته سازی «کشمیری» را ترفندی اعلام کردند و قصدشان این بود که منافقین «کشمیری» را خارج نکنند، تا دستگیرش کنند اما روح الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سخنرانی 10/6/1379 خود به این موضوع اعتراض و ادعا می‌کند: «اینها چنان تظاهر به خط «امامی» می‌کردند که خط «امام» را در انحصار خودشان قرار داده بودند و گفتند که فقط ما در خط «امام» هستیم... اولین خیانتی که کردند شهادت مرحوم «شهید رجایی» و «شهید باهنر» بود، آنها اطلاعات نخست‌وزیری را داشتند و می‌دانستند «کشمیری» منافق است. با او سابقه‌دار و هم بند بودند. او را آوردند در نخست‌وزیری و به پست‌های بالا ارتقاء دادند... بلافاصله آمدند، یک جنازه برای «کشمیری» درست کردند... وقتی با اعتراض و آگاهی دیگران روبرو شدند، آمدند این شعار را ترفند خودشان قرار دادند که بله ما می‌دانستیم، می‌خواستیم منافقین «کشمیری» را خارج نکنند، تا دستگیرش کنیم!»

بهزاد نبوی همواره  اتهام ارتباط سازمان مجاهدین انقلاب با انفجار نخست وزیری را رد کرده است،