​یک استاد دانشگاه تهران، با اشاره به اینکه آینده کشور از نظر داخلی و خارجی بسیار پیچیده و نیازمند شناختی ژرف خواهد بود و کسانی رای مردم را خواهند داشت که برای همه این موارد برنامه‌های جدی و انضمامی داشته باشند، گروه‌هایی همچون جبهه پایداری را از این نظر عقب‌مانده‌های روزگار دانست.

فیاض: پایداری‌ها عقب‌مانده‌های روزگارند/ موتلفه اصلا اصولگرا نیست
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

به گزارش پایگاه خبری کاوش، اختلاف دیدگه‌ها در جبهه اصولگرایان برای مشخص کردن نقشه‌ راه در انتخابات مجلس یازدهم در حال بالا گرفتن است. شورای وحدت اصولگرایان، نواصولگرایی قالیباف، جبهه پایداری و احزابی که پیرامون جامعه روحانیت گرد آمده‌اند هر یک دیدگاه خود را دارند.

در این میان گویا حزب موتلفه اسلامی نیز رویکرد شورای وحدت را چندان موافق ذائقه خود نیافته و برای همین زمزمه‌هایی را درباره جدایی از شورا و ارائه یک فهرست حزبی مستقل آغاز کرده است.

در چنین وضعیتی این پرسش ایجاد می‌شود که آیا اقداماتی همچون رویکرد موتلفه و این چند دستگی میان اصولگرایان می‌تواند خطری برای این طیف باشد؟ و اینکه ارائه فهرست‌های مستقل مانند فهرست موتلفه تا چه اندازه می‌تواند به سازمان رای کل اصولگرایی آسیب وارد سازد.

در همین زمینه گفتگویی داشتیم با دکتر «ابراهیم فیاض» تحلیل‌گر سیاسی اصولگرا و استاد دانشگاه تهران که شرح آن را در ادامه خواهید خواند:

 

موتلفه اصلا اصولگرا نیست

 

*آقای دکتر فیاض نظر شما درباره تصمیم احتمالی حزب موتلفه اسلامی برای ارائه فهرست مستقل در انتخابات مجلس یازدهم چیست؟ آیا تصمیماتی از این دست برای اصولگرایان سودمند خواهد بود؟

 

نخست باید بگویم که من مشی و رویکرد حزب موتلفه را اصولگرایانه نمی‌دانم. در واقع اعضای این حزب، به افراد به شدت پراگماتیست و عملگرا تبدیل شده‌اند که حتی در پاره‌ای از موارد غیراخلاقی نیز عمل می‌کنند.

آنها تنها در پی به دست آوردن آرای مردم هستند و هیچ برنامه‌ای نیز در حوزه‌های سیاست داخلی و خارجی برای کشور ندارند.

 

موتلفه و پایداری توهم موفقیت دارند

 

*شما فکر می‌کنید که حزب موتلفه به اندازه‌ای وزن دارد که بتواند فهرست مستقلی برای انتخابات داشته باشد؟

 

خیر چنین استعدادی در آنها وجود ندارد و تنها یک وهم است و اصلا همین وهم نشان از این است که موتلفه تا چه پایه تکنیکی شده است، آنها همه توهم موفقیت دارند، از موتلفه گرفته تا جبهه پایداری همگی بر این باورند که تمامی آرا را به سوی خود جذب خواهند کرد.

البته این به دلیل عملکرد دولت کنونی نیز هست که آنها هم به صورت عملگرایانه و غیراخلاقی رفتار می‌کنند و اکنون که این دولت به مرز فروپاشی رسیده است همه رقبا بر این باورند که پس آن به سادگی آراء را به دست خواهند آورد.

به همین دلیل هم هست که هیچ یک از حزاب و گروه‌های رقیب دولت مستقر زیر بار دیگری نمی‌رود و همه به شدت خودمحور و غیراخلاقی شده‌اند. این گروه‌ها به درست و نادرست هیچ چیزی توجه نکرده و کاری به آنچه در درون بیرون کشور می‌گذر ندارند. تنها چیزی که دیده ‌می‌شود این است که همه به دنبال رای آوردن هستند و جالب اینجاست که همه آنها نیز فهرست‌های جداگانه‌ای برای خود داشته و علاقه‌دارند که به صورت کاملا انحصارگرایانه آراء را جذب کرده و برای  نمونه کل کرسی‌های مجلس را به خود، که یک حزب کوچک هستند، اختصاص دهند. آیا چنین چیزی امکان‌پذیر است؟!‌

هنگامی که از غیراخلاقی بودن سخن می‌گویم منظورم همین رفتارهایی است که هم‌اکنون توضیح دادم. البته این موضوع تنها در میان اصولگرایان صادق نبوده و اصلاح‌طلبان نیز چنین هستند و بدون تردید، همین دلیل سبب خواهد شد که آنها همگی با هم شکست بخورند و در پایان راه متوجه خواهند شد که کسانی رای مردم را به دست‌ می‌آورند که جزء هیچ یک از این گروه‌ها نیستند.

 

جریانات سیاسی حاضر دیگر اصولگرا به شمار نمی‌آیند

 

*اگر احزابی مانند موتلفه واقعا دست به انجام چنین کاری بزنند و فهرستی مستقل ارائه کنند، این اقدام تا چه اندازه به آرای اصولگرایان در کلیت آن، آسیب وارد خواهد آورد؟

 

به شدت آسیب خواهد داشت، و به همین دلیل من بر این باورم که کار اصولگرایی تمام خواهد بود. یک بار دیگر نیز  تاکید می‌کنم که این‌ها اصلا اصولگرا نیستند و باید از این پس آنها را تنها با نام احزابشان شناخت نه جریان اصولگرا، چون آنها تنها به دنبال رای آوری برای خود بوده و هیچ برنامه‌ای هم برای اداره کشور ندارند. خود من هرچه که در میان اظهارات این گروه‌ها جستجو می‌کنم هیچ برنامه‌ای نمی‌‌یابم. همه تنها می‌خواهند که رای آورده و حاکم شوند.

 

کسانی در انتخابات پیروز می‌شوند که هیچ‌ کس انتظار آن را ندارد

 

*همان‌گونه که شما اشاره کردید، مواضع بیشتر گروه‌های اصولگرا صلبی بوده و بر برنامه‌ای برای اداره بهتر کشور استوار نیست. آنها تنها بر عملکرد منفی دولت مستقر و اوضاع بد اقتصادی تاکید کرده و انتظار پیروزی در انتخابات را می‌کشند. آیا می‌توان با چنین رویکردی پیش رفت؟

 

خیر، به هیچ وجه و اشتباه آنان نیز در همینجاست. دوره چنین رویکردهایی گذشته است، جامعه امروز ما به شدت متفکر و متخصص شده و پر از اشخاص باسواد و تیزبین است. در گذشته فرصت برای چنین رویکردهایی فراهم بود ولی امروز پس از شکست دولت‌های اصلاح‌طلب خاتمی و اصولگرای احمدی‌نژاد که هر دو با این روش به قدرت رسیدند، دیگر امکان چنین رویکردهایی وجود ندارد.

امروز دوره تکنوکراسی و داشتن تئوری‌های غیرایدئولوژیک است، اینکه به مردم اعلام شود که در درون و بیرون کشور به صورت روشن و مشخص چه اقدامی انجام خواهد شد. جامعه امروز به شدت به سوی اقتصاد ساختاری شده حرکت کرده است و هر گروهی که به قدرت می‌رسد باید برای مشکلات و موضوعات موجود جامعه مانند اشتغال و مهاجرت و ... پاسخی انضمامی بیابد. دوره شعارهای پرطمطراق و ایدئولوژیک گذشته است.

اگر جز این بود دولت آقای روحانی در دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری خود موفق نمی‌شد. چون در سال 96 نیز در سراسر کشور همین فعالیت‌ها و همین شعارهای پر زرق و برق و ایدئولوژیک برای انتخابات سر دادند، مردم با قاطعیت و بدون توجه به این مطلب و در جهت عکس آن به روحانی رای دادند.

 

*پس نظر شما روی یک نیروی سومی است؟

 

خیر، نه به آن صورتی که این روزها در سر زبان‌هاست و از نیروی سوم، قشر سوم یا جبهه‌  و جریان سوم صحبت می‌شود. البته تا انتخابات ممدت زمان زیادی باقی مانده است، اما خواهید دید که هیچ یک از این سخنان پایه و اساسی ندارد. کسانی که رای خواهند آورد، اشخاصی هستند که برنامه داشته و جدی هستند، حتی ممکن است که به صورت منفرد وارد انتخابات شوند و رای بسیار خوبی هم به دست بیاورند، چون مجلس کنونی به شدت فاجعه ایجاد کرده و اوضاع نابسامانی دارد و سفارشی و فرمایشی است. به نظر من یک مجلس تکنوکرات در راه است.

 

حکمرانان آینده تکنوکرات‌های بومی بابرنامه و به دور از شعارهای ایدئولوژیک خواهند بود

 

*آیا این چیزی که مطرح می‌کنید نمونه‌های عینی نیز از این اشخاص سراغ دارید؟ اشخاصی که برنامه جدی دارند و نه اصولگرا و نه اصلاح‌طلب هستند؟

 

بله، برای نمونه بسیاری از اشخاصی که در انتخابات شورایاری شهر تهران شرکت داشتند از این دسته هستند. من خودم در یک سخنرانی در منطقه 12 شهر تهران، با شماری از آنان برخورد مستقیم داشتم که تکنوکرات‌های تحصیل‌کرده و خوشفکری بودند و یا برخی از دهیارها در سراسر کشور از این دسته هستند. امروزه دیگر اصلاح‌طلب و اصولگرا به اندازه‌ای در مناصب بالای کشور حضور داشته و از رانت‌ها بهره برده‌اند که دیگر جایی برای ادامه دادن باقی نمانده است. البته منظورم از این مطلب فساد نیست، بلکه بیشتر به رانت‌هایی اشاره دارم که در جریان حکمرانی به یک گروه مستقر در قدرت رو می‌کند.

 

*یعنی این اشخاصی که اشاره کردید می‌توانند جایگزین دو طیف موجود شوند؟

 

بله، کاملا درست است. این ها جای نمایندگان کنونی را خواهند گرفت.

 

*به نظر شما شورای وحدت اصولگرایان به جایی می‌رسد؟

 

هیچ کدام از اینها به جایی نخواهد رسید. در یک جمله می‌گویم که اصولگرایی و اصلاح‌طلبی مرده است و در آینده کسانی به مجلس خواهند آمد که جزء هیچ یک از این دسته‌ها نیستند ولی تکنوکرات‌های جدی و برنامه هستند. امروز دیگر ایران در حال گذار از جریان‌ها و رویکردهای حزبی به سوی تکنوکراسی بومی است.

 

دوره حزب و فعالیت حزبی گذشته است

 

*یعنی شما رویکرد حزبی را قبول ندارید؟

 

خیر، دیگر دوره این مسایل طی شده است و تمام دنیا در حال خروج از فضای حزبی هستند و شبکه‌های اجتماعی قدرت خود را نشان داده‌اند، موفقیت ترامپ در انتخابات نشان ‌دهند همین مساله و پایان رویکرد حزبی در جهان است. عملکرد وی در فضای مجازی کاملا گویاست.

 

*پس به نظر شما این اشخاصی که پیش‌بینی، موفقیتشان در انتخابات مجلس را دارید نیز در همین حوزه فضای مجازی فعال هستند؟

 

بله، این اشخاص در فضای مجای وارد عمل خواهند شد و شبکه‌های اجتماعی کاملا به سود آنها فعال می‌شوند. چون مردم از وضعیت موجود خسته شده‌اند. از یک سو روستاهای ما به شدت محروم هستند و از سوی دیگر ماهواره‌ها و شبکه‌های اجتماعی در همه این نقاط فعال شده و دیدگاه و تفکر روستاییان را دگرگون کرده است.

در این شراط اگر کسی بتواند و وارد میدان شده و یک تکنوکراسی بومی را رائه دهد که به دور از مسایل سیاسی و دسته‌بندی‌ها و رویکردهای ایدئولوژیک، پاسخی به مشکلات عینی مردم ارائه داده و برنامه‌ای جدی برای برطرف کردن کاستی‌های آنان ارائه دهد، بی‌تردید موفق خواهد بود. مساله‌هایی که بسیار جزئی و قابل لمس هستند.

این‌ها به اضافه مسایل پیچیده و بغرنجی که در مورد روابط ایران با جامعه بین‌الملل و نقش‌هایی که باید بپذیرد، همه چیزهایی است که سیاست‌مداران و حکمرانان آینده کشور باید آن را درک کرده و برای آنها برنامه جدی و عملی داشته باشند، از این زاویه باید گفت که گروه‌هایی همچون حزب موتلفه و جبهه پایداری عقب‌مانده‌های روزگار بوده و برنامه‌ای ندارند. به همین دلیل هم هست که من معتقدم کار همه آنها تمام است.

 

شورای وحدت باید به دنبال تفریح بروند

 

*با این حساب به نظر شما شورایی مانند شورای وحدت و اشخااصی مانند آقای حداد عادل که در راس این شورا قرار دارد، باید چه رویکردی را در پیش بگیرند؟

 

به نظر من باید به دنبال تفریحشان بروند، کسی مانند آقای حداد با نزدیک به بیست مسئولیتی که برعهده دارد، به هیچ یک از کارهای خود نمی‌رسد. چنین شخصی در شورای وحدت چه کاری می‌تواند انجام دهد؟

 

*برخی نیز بر این باورند که اقای حداد در عرصه انتخابات تا کنون موفقیتی در رهبری اصولگرایان نداشته است.

 

درست است! هیچ موفقیتی نداشته است چون ایشان به اندازه‌ای کار دارند که به هیچ‌ کاری نمی‌رسند. به نظر من کار اصولگرایی و اصلاح‌طلبی هردو کارشان تمام است، چون هیچ یک بدون دیگری معنی نخواهند داشت، پس کار هر دو تمام است و همانگونه که گفتم قشر جدیدی پا به عرصه خواهد نهاد.