نوباوه: اصولگرایان برای گرفتن مجلس به فهرستی با چهرههای کاریزماتیک نیاز دارند
یک نماینده مجلس با اشاره به شیوهایی که برخی سران اصولگرا در گذشته با اقدام به بستن فهرستها میکردند و نادرست خواندن چنین رویکردهایی، تاکید کرد که در صورت تکرار این وضعیت سکوت نخواهد کرد.
به گزارش پایگاه خبری کاوش، هرچند فعالیتهای انتخاباتی اصولگرایان برای مجلس یازدهم، چندان با جنجال همراه نیست و در سکوت میگذرد، اما این داستان آنگونه هم که از بیرون به چشم میخورد، ساده و سرراست نیست و در پس این پرده غوغا و شوری برپاست.
از هر دری که به اردوی اصولگرایان داخل شویم، سخنی برای شنیدن وجود دارد، از زمزمه تغییر تابلو اصولگرایی و محورهای پرشمار وحدت و یکپارچگی گرفته تا اختلاف بر سر بستن فهرستها و چهرههای صدر فهرست و جوانگرایی، هر یک در این طیف، بحثی جدی و داغ به راه انداخته است.
اصولگرایان در نوع نگرش کلان به موضوعات روز و برنامه برای مسایل خرد جامعه نیز با یکدیگر اختلاف نظر جدی دارند و همه این مسایل سبب میشود که، پیشبینی آینده و آرایش سیاسی این نیروها بسیار دشوار شود.
درباره قطببندیهای انتخابات آینده مجلس، وضعیت جبهه اصولگرایان، کامیابیها و ناکامیهای این طیف و بسیاری دیگر از مسایل روز اصولگرایی، با «بیژن نوباوه وطن»، خبرنگار و نماینده اصولگرای مجلس در دورههای هشتم و نهم، گفتگو کردیم. نماینده بسیار فعال و اثرگذار مجلس شورای اسلامی در سالهایی نه چندان دور که این روزها کمتر خبری از وی به گوش میرسد، گویا دلی پر و سینهای مالامال از درد دارد.
آنچه در ادامه میخوانید شرح این گفتگوست:
اگر اصولگرایان عملکرد خوبی داشتند، چنین افرادی وارد مجلس نمیشدند
*آقای نوباوه پیشبینی شما از قطببندیهای انتخابات آینده مجلس چیست؟
فکر میکنم این مساله را به صورت دیگری نیز میتوان طرح کرد، اگر من به جای شما بودم، سوال میکردم که انتخابات باید چندقطبی باشد؟ یا انتخابات چگونه میتواند باشد؟ چون دیگر ثابت شده است که نه اصلاحطلابان و نه اصولگرایان هیچ یک درست کار نکردهاند. یا به بیان دیگر هیچ یک آبی به آسیب نظام اسلامی نریختهاند.
برای نمونه همین مجلس کنونی را در نظر بگیرید، بسیاری از افراد هستند، که بدون کوچکترین صلاحیتی توانستند وارد مجلس شوند. اگر نمایندگان اصولگرا در دورههایی که مجلس را در دست داشتند و رئیسجمهور اصولگرایی که دولت را در دست داشت، درست عمل کرده بودند که این گونه نمیشد.
بنابراین ما امیدواریم که مردم در انتخابات آینده، به صورت قطبی عمل نکرده و اصلاحطلب و اصولگرایی که لیاقت ندارد را بر سر کار نگذارند. مردم ما باید دیگر کاریزماتیک نگاه کنند. اکنون دیگر چهل سال از انقلاب ما گذشته است و دیگر باید بحث تعهد و تخصص را کنار بگذاریم. جامعه به یک شخص کاملا کاریزماتیک نیاز دارد که وفادار به انقلاب و ارزشهای آن باشد و در هر دستهای هم که بود فرقی ندارد.
اگر ما موفق به این کار شدیم، گشایشی حاصل خواهد شد وگرنه هیچ تفاوتی نمیکند. درست که اکنون، جو عمومی این گونه نشان میدهد که اصلاحطلبان در انتخابات رای نخواهند داشت و این به دلیل دروغهای بسیاری است که به مردم گفتهاند، اما آیا اصولگرایانی که خود من هم به عنوان یکی از آنان هستم و در ساختار قرار داریم، خیلی بهتر از آنان هستیم؟
کسانی که معلوم نیست اصولگرا هستند یا نه، از نزدیکان خود به اسم اصولگرایی فهرست انتخاباتی میدهند.
در فاصله چند ماهه تا انتخابات چه اقدامی انجام شده است؟ شمار از اشخاص معلومالحالی که اصلا مشخص نیست، اصولگرا هستند یا نه، وعدههایی میدهند که چنین و چنان میکنیم، ولی بعد که فهرستها را مینویسند، روشن میشود که همه افراد درون فهرست نزدیکان خودشان هستند.
یا اینکه جلسه میگذارند و وعده میدهند، ولی به هیچ یک از قولهای خود عمل نمیکنند و یک فهرست مورد پسند خود را به عنوان فهرست اصولگرا معرفی میکنند. بعد هم که میبینند که مردم 20 درصد هم به آن فهرست رای ندادند، بنا بر تحلیلهای غلط میگذارند که مردم چنین و چنان هستند و مشکل را فرافکنی میکنند.
در صورتی که اینگونه نیست، اتفاقا مردم خوب میفهمند و به همه چیز نگاه کرده و عملکرد افراد را میسنجند. امروز ما باید به سمتی برویم که افرادی متدین که عملکردی انقلابی دارند و دارای تخصص هستند، بدون توجه به اینکه در چه گروه و دستهای هستند انتخاب کنیم تا بتوانیم از این دوگانه اصلاحطلبی و اصولگرایی بیرون برویم.
این دوگانه، تفکری است که رهبر انقلاب به هیچ وجه آن را نمیپذیرند و بارها نیز فرمودند که تنها دو گروه انقلابی و ضدانقلابی وجود دارد که انقلابیها کسانی هستند که مملک و منافع ملی را قبول داشته، افراد زحمتکشی هستند و ویژگیهایی از این دست و آنها هم که ضد انقلاب هستند، مانند سلطنتطلبان و ... که کسی از آنها توقعی ندارد. اما به دلیل اینکه احزاب در کشور نیرومند نیستند، تشخیص چنین افرادی دشوار شده است.
کسانی هم که فریاد میزنند، در دور آینده حتما اصولگرایان وارد مجلس خواهند شد، در اشتباه هستند. بدون تردید اگر اصولگرایان نیز رفتار خود را درست نکنند، همانند اصلاحطلبان هستند.
نیروهای بسیار فعال، پرکار، بااستعداد و جوانی در میان ما هستند که باید در کنار چند با چهره با تجربه به کار گرفته شوند، تا این اشخاص تایید و تضمین کننده جوانان باشند. من از بسیاری اصلاحطلبان شنیدم که از همه فهرست امید، تنها پنج یا شش نفر را میشناختند و باقی برایشان ناشناس بودند. آیا این اتفاق باید برای اصولگرایان نیز رخ دهد، یا ما باید بتوانیم از چهرههای جوان خود دفاع کنیم و بگوییم که آنها را میشناسیم؟ و توضیح دهیم که هر یک در چه زمینهای توانایی دارند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، دیگر این پرسش معنا نخواهد داشت که کدام قطب در انتخابات موفق خواهد شد و من فکر میکنم که مردم نیز به همین نتیجه رسیدهاند.
مورد دیگر تدیّن اشخاص است که ثابت شده است بهترین عامل در جلوگیری از فساد است. اگر یک فرد انقلابی و ضمیر پاک باشد، هیچگاه به فساد رانتخواری نخواهد افتاد، پس باید شخص را بیتوجه به برچسبی که به او زدهاند و براساس دینداری وی انتخاب کرد. اما با سخنانی و حرکاتی که من از برخی اصولگرایان میشنوم و میبینم که درست مانند گذشته است، به نظر چنین اتفاقی نخواهد افتاد و مردم نیز به آنها رای نخواهند داد و بدون تردید، حرکتهای خودجوشی ایجاد خواهد شد، که تمام رشتههای آنان را پنبه خواهد کرد.
*پس به نظر شما به غیر از جریانهای اصلاحطلب و اصولگرا که اکنون به صورت سنتی در عرصه سیاست، فعال هستند، گروه دیگری هم ایجاد خواهد شد؟
من میگویم امیدوارم که مردم از این نامها بگذرند و به انتخابی درست برسند، نه اینکه چون دیگر نمیخواهند به اصلاحطلبان رای دهند، به سوی اصولگرایان مایل شوند، چون این تکرار همان گذشتهای است که به هیچ وجه کارساز نبود.
البته اصولگرایی نشان داده است که در عرصه فساد و مبارزه با آن بسیار بهتر عمل کرده است، چون چنین آسیبهایی ناشی از بیایمانی است، اما اینکه ما بتوانیم همه این افراد با ایمان را به مجلس بفرستیم شدنی نیست. نیت ما انتخاب امام جمعه نیست، بلکه کسانی نیاز هستند که بتوانند به مدت 4 سال و به صورت شبانهروزی برای مردم کار کنند. بنابراین تنها بررسی سوابق اجرایی و اخلاقی آنها کافی است و نباید بیشتر از این پیش برویم و در زندگی آنها تجسس کنیم.
افزون بر این به نام آنها نیز نباید توجه کرد، چون این همان چیزی است که دشمن به دنبال آن است و میخواهد تا ما به اسم اصولگرایی اصلاحطلبان خوب را کنار بگذاریم و به نام اصلاحطلبی اصولگرایان خوب را حذف کنیم. برای نمونه اگر به دفتر امام (ره) نگاه کنید، متوجه میشوید که افراد با گرایشهای متضاد در کنار هم بدون مشکل کار میکردند و این از مدیریت حضرت امام بود.
اجازه نخواهم داد که بازهم مانند گذشته فهرست بدهند
من امیدوارم که این اتفاق رخ دهد، هرچند معلوم نیست که بشود یا خیر، اما مطمئن باشید که اگر باز هم مانند گذشته، یک عده جمع شوند و در محافل خود مانند گذشته فهرستهایی را منتشر کنند که افراد ناشایسته و برمبنای آشنایی در آنها باشند، من ساکت نخواهم نشست و در برابر آنها خواهم ایستاد. یعنی اجازه نخواهم داد که چنین چیزی رخ دهد.
ما باید جوانگرایی داشته باشیم، آن هم از نیروی های متدین و انقلابی و اهل کار که اگر اینگونه باشد مردم استقبال خواهند کرد، اما اگر نشود امیدی نیست.
من بارها با حزب موتلفه جلسه داشتم و بحث کردم. همه فهرستهای پیشین آنها را دیدهایم. همواره به آنها میگفتم که این اشخاص افراد بسیار خوب و پاکدامنی هستند، اما ما سابقه آنها را در مجلس دیدهایم و آنها اهل کار نیستند، ولی کسی به سخن ما گوش نداد.
باید بپذیریم که نیروهای خوب در کشور هستند، این همه رشد تکنولوژی در کشور را چه کسی درست کرده است؟ مگر مهم است که اصلاحطلب بوده یا اصولگرا؟ اینها همه جوانان مملکت هستند که با اعتقاد این پیشرفتها را ایجاد کردهاند، پس اینکه از کدام گروه است اهمیتی ندارد. آنچه من از سیره رهبری آموختم نیز همین است و ایشان همه نیروها را با نگاه ارزشی میبینند.
شیوه بستن فهرست نادرست و گزینشی است
*پرسشی که اینجا مطرح میشود آن است که اگر مردم بخواهد به روشی که شما گفتید رای بدهند، در شهری مانند تهران که جمعیت بسیار بالایی دارد و نامزدها فراوان هستند، اگر فهرستهای نامدار نباشند، مردم چگونه باید انتخاب درستی داشته باشند؟
درست است، اما من میخواهم در مورد تهران مطلبی را بگویم و آن این است که برخی سران اصولگرایی باید متوجه شوند که این روش بستن فهرست که آنها تا کنون به کار بردهاند نمیشود انتخابات را برد و مجلس را اداره. برای نمونه بسیاری از نمایندگانی که از همین فهرستها وارد مجلس شدند، در هیچ فعالیتی شرکت نمیکردند و ما برای استیضاح باید با دشواری بسیاری با برخی نمایندگان صحبت میکردیم و این نشان میدهد شیوه انتخاب افراد نادرست بوده است.
در همین انتخابات گذشته و فهرستی که رای نیاورد، چندین مورد دیده شد که شخصی رای داشت و مقبول و فعال بود، اما مسئولان بستن فهرستها علاقه ای به انتخاب وی نداشتند و تنها به همین دلیل او را حذف میکردند.
کسانی که با این فهرستها به مجلس رفتند، در مواقع حساس خود را به مریضی زدند
اگر شخصی که سابقه خوبی دارد و مردم نیز به او علاقهمند هستند، باید در فهرست باشد، وگرنه او در مقابل شما خواهد ایستاد، چون شیوه انتخاب عادلانه نبوده است و کسانی هم که از این راه به مجلس میروند نمایندگان خوبی نمیشوند. همان گونه که دیدم شماری از نمایندگان همین فهرستها هنگام بررسی برجام خود به مریضی زدند و از مجلس بیرون آمدند یا گفتند که در بیمارستان بودهاند.
چگونه است که در آغاز انقلاب، پس حادثه بمبگذاری حذب جمهوری اسلامی، حتی مجروحان حزب نیز با وضعیت بسیار وخیم به مجلس آمدند تا مجلس از اکثریت نیافتد، اما در مهمترین تصمیم کشور برخی نمایندگان مریضی را بهانه میکنند و نمیایستند.
بی تردید اگر وضعیت اصولگرایان به همین صورت باشد، اکثریت جامعه اصولگرایی و حتی جامعه معمولی ما به آنها رای نخواهد داد. ما پیرو رهبری هستیم و باید بینیم ایشان چه میگویند، چون حضرت آقا بهتر از ما میفهمند و هنگامی که ایشان میفرمایند، حفظ منافع ملی، صحت اخلاق و پیشینه خوب اخلاقی و اجتماعی باید ملاک باشد، ما باید بر این اساس عمل کنیم تا مردم بفهمند که ما قصد داریم اشخاص خوبی را به مجلس بفرستیم.
رای به اصلاح طلبان به دلیل گرایش اصلاح طلبی مردم نبود
شعار من این است که باید جوانگرایی کرد ولی در کنار آن باید افرادی باشند که مردم آنها را بشناسند تا این همگرایی جوانان و سابقه خوب بزرگان تقویت کننده یکدیگر باشد و جوانان نیز تایید شوند، چون امروز دیگر مردم ما به دلیل زخمهایی که پیش از این متحمل شدهاند، نمیتوانند اعتماد کنند.
برای نمونه رای آوری اصلاحطلبان در مجلس کنونی به دلیل گرایش اصلاح طلبی مردم نبود، بلکه مردم قصد انتخاب جریان مقابل را نداشتند و کسی دیگری هم نبود، این بود ناگزیر فکر کردند که شاید اصلاحطلبان خوب باشند و بنابراین به آنها رای دادند. پس ما نباید کاری کنیم که مردم سردرگم شوند و باید از چهرههایی که مردم آنها را قبول دارند استفاده مثبت ببریم، که اگر چنین نکردیم بدون شک در شرایط بسیار سختی خواهیم افتاد.
دیدگاه تان را بنویسید