مینو کمالی و حسام الدین حجت زاده در یادداشتی مشترکی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در سال گذشته خورشیدی، به موازات تمایل نظام به حمایت آشکار از سیاست روسیه در تحولات بین المللی، لوان جاگاریان، سفیر فدراسیون روسیه در تهران بارها به اقدامات تحریک آمیزی دست زد که شائبه مداخله نماینده پوتین در امور داخلی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و زیرسؤال بردن استقلال کشور را به شکل جدی به ذهن ایران دوستان متبادر ساخته است.

اقدامات عجیب آقای سفیر روسیه در تهران
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

روسیه در طول تاریخ یکی از پرفراز و نشیب ترین روابط را با ایران داشته است. این روابط در اغلب موارد برای ایرانیان بسیار ناخوشایند و پرهزینه بوده که بدترین آن، تحمیل قراردادهای ننگین گلستان، ترکمنچای و آخال و و جدایی بیش از دو میلیون کیلومتر مربع از بهترین سرزمین های واقع در شمال غربی و شمال شرقی ایران به دست تزارهای روس بود. در دو دهه اخیر با آغاز دور جدیدی از توسعه طلبی روسیه به رهبری ولادیمیر پوتین که نمونه هایی از آن را در حملات ارتش روسیه و مزدوران مورد حمایت آن به گرجستان و اوکراین می توان ملاحظه کرد، سیاست جمهوری اسلامی ایران به طور مشخص حفظ بی طرفی و عدم حمایت علنی از طرفین درگیری بوده است. 

در سال گذشته خورشیدی، به موازات تمایل نظام به حمایت آشکار از سیاست روسیه در تحولات بین المللی، لوان جاگاریان، سفیر فدراسیون روسیه در تهران بارها به اقدامات تحریک آمیزی دست زد که شائبه مداخله نماینده پوتین در امور داخلی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و زیرسؤال بردن استقلال کشور را به شکل جدی به ذهن ایران دوستان متبادر ساخته است. مهمترین مصادیق بارز عدول سفیر روسیه از وظایف دیپلماتیک خود عبارتند از:

عکس یادگاری جنجال برانگیز با سفیر بریتانیا

اولین اقدام تحریک آمیز و خارج از عرف دیپلماتیک جاگاریان در مرداد 1400 بازمی گردد. وی در حالی که کرملین و غرب بر سر مسائل مختلفی از جمله نقض گسترده حقوق بشر در روسیه و جاه طلبی های سرزمینی پونین اختلاف داشته و دارند، همراه با سایمون شرکلیف، سفیر بریتانیا در بالکن سفارت روسیه در تهران عکس یادگاری گرفتند. مکان و حالت نشستن این دو یادآور عکس یادگاری معروف رهبران شوروی، بریتانیا و آمریکا (استالین، چرچیل و روزولت) به عنوان اشغالگران ایران در اوج جنگ جهانی دوم در همان بالکن بود. جاگاریان و سفیر پیشین بریتانیا در سال 2017 نیز در پله های سفارت روسیه عکس مشترک مشابهی انداخته بودند که با واکنشی مواجه نشد. اما این بار، وزارت امور خارجه ایران با یک روز تأخیر و زیر فشار رسانه ها با انتشار بیانیه ای، اقدام توهین آمیز سفرای روس و بریتانیا را محکوم کرد و این رفتارها را سبب جریجه دار شدن غرور ملی ایرانیان دانست و به آن اعتراض کرد.

حضور بر سر قبر گریبایدوف

الکساندر گریبایدوف، افسر روسیه تزاری که یک سال پس از انعقاد عهدنامه ترکمنچای به خاطر تلاش برای ربودن دو بانوی مسلمان گرجی به دست مردم خشمگین تهران در سال 1244 ق./ 1829 م. به طرز فجیعی کشته شد، نزد ایرانیان شخصی منفور و نماد استعمار روس تلقی می شود. حدود دویست سال پس از قتل گریبایدوف، سفیر روسیه در تهران در بهمن 1400 به ناگاه بر سر مزار او حضور یافت و به این فرد ادای احترام کرد. جاگاریان وقتی با واکنش پراکنده بعضی مقامات نظام و بسیاری از رسانه های ایرانی مواجه شد، با وقاحت گفت گریبایدوف برای شما (ایرانیان) دشمن است و برای ما (روس ها) شاعر و دیپلمات!

اوامر سفیر روسیه خطاب به رسانه های ایرانی و واکنش های محدود 

به نظر می رسد بارزترین مصداق نقض حاکمیت ملی و دخالت در امور داخلی ایران در سال های اخیر، در اسفند 1400 رخ داده است. جاگاریان در یک نشست خبری که ظاهراً با هماهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت امور خارجه در سفارت روسیه برگزار شد، از رسانه ها و روزنامه نگاران ایرانی خواست (یا به تعبیر بهتر به آنها امر کرد) که در مورد تجاوز نظامی روسیه به اوکراین از تعبیر "عملیات ویژه نظامی" به جای لفظ "تجاوز" استفاده کنند! وی همچنین تلویحاً به رسانه های ایرانی دستور داد تا به "رادیوهای بیگانه" (اصطلاحی که در صدا و سیما و رسانه های رسمی داخلی در مورد رادیو و تلویزیون های مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران به کار می رود) گوش ندهند.

در این میان، تکته مهم و قابل تأمل این است که یک ماه پس از فرمایش های سفیر روسیه در تهران، فقط انگشت شمار حقوق دانان، سیاست پیشه گان و تنی چند از روزنامه نگاران آزاده نسبت به اظهارات آمرانه و مداخله جویانه  او واکنش نشان داده اند و سکوتی مرگبار بر جامعه رسانه ای ایران حاکم بوده که هم تعجب برانگیر و هم دردآور است. دریغ از یک بیانیه اعتراضی مشترک یا تجمع در برابر وزارت امور خارجه یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. به‌راستی رسانه ها و مطبوعات ایرانی را چه شده که به سفیر یک دولت متجاوز، در اوج جنگ با کشور دیگری، در قامت یک سانسورچی یا مقام ارشد حکومتی نظام به آنها امر می کند که "این کار را نکنید" و "این گونه تیتر بزنید"؛ ایشان هم شاید از ترس عواقب مخالفت با دستورات جاگاریان، مهر سکوت بر دهان زده اند و اغلب از سیاست رسمی نظام در حمایت عملی از روسیه در جنگ اوکراین پیروی می کنند؟