نگاهی به منچستر سیتی، گواردیولا و عطش سیری ناپذیر برای فتح لیگ قهرمانان اروپا.

خطر یخ ‌زدگی و وسواس؛ تنفر گواردیولا از این عکس!
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

به گزارش ورزش سه، پیگیری پیچیده منچسترسیتی برای قهرمانی در لیگ قهرمانان با کینه، حسادت، سوء ظن و دوگانگی همراه است. اما رویای آنها برای تبدیل شدن به یکی از ابر قدرت‌های بزرگ فوتبال تا زمانی که لیگ قهرمانان را به‌دست نیاورند، برآورده نخواهد شد.

تلاش خستگی ناپذیر یک باشگاه برای کسب عنوان قهرمانی به‌ویژه در لیگ قهرمانان، این روزها یک گستاخی عاشقانه است. شیفتگی جنون‌آور. عطش سیری ناپذیر. جایی‌که بی‌محابا انتخاب نهایی خود را اعلام و بدون فکر کردن به عواقب آن، ابراز میکنی؛ "تو را می خواهم". عروج و اوج‌. قیام می‌کنی و خود را در قله احساس می‌بینی. تصاحب آنچه که هیچ‌گاه نداشتی و خیال می‌کنی فقط و فقط به تو تعلق دارد. طلب یاری هستی که همیشه در یک قدمی در آغوش دیگری به آرامش رسیده است. تصاحب عنوان قهرمانی لیگ قهرمانان، چنین رسالت پر افتخار و در عین حال رمانتیکی محسوب می شود.

بازیکنان بیش از هر چیز دیگری آرزوی رسیدن به این عنوان را دارند. لمس مدال، آویختن آن به گردن های افراشته و ثبت در ویترین جوایز و گوشه چشمی دائمی و با افتخار به آن. چیزی که حتی به بازیکنانی که پیش از این و در چشمان ما عادی تلقی می شدند، بزرگی و احترامی یگانه می بخشد. 

چه بخواهیم، چه نخواهیم، این جامی است که ما را مجبور می کند رئال مادرید را به عنوان بزرگترین باشگاه جهان بپذیریم و لیورپول را به عنوان پرافتخارترین باشگاه بریتانیا.

این جام در بطن خود، جاودانگی را اعطا می کند و به تیم هایی چون سلتیک، ناتینگهام فارست، استون ویلا، مارسی، بلگراد، بخارست و… نام و تصویری ازلی ابدی بخشیده است. گویی بردن جام اروپا، یک باشگاه و تاریخ آن را کامل می کند، ماندنی و ابدی. از مربی بزرگی چون آرسن ونگر و تیم تماشایی و یگانه آرسنالش بپرسید. با همه موفقیت‌های بسیار، بدون جام قهرمانان اروپا گویی همه چیز نیمه کاره ماند. و چقدر حیف.

رابطه دوسویه سیتی در اروپا و بی‌اعتنایی هوادارانش نسبت به هیئت حاکمه اروپا مشخص است

کسب عنوان قهرمانی اروپا در دنیای توپ گرد «جاه طلبی»  هر تیمی را ارضا می کند. از “دی ماتئو" بپرسید که به عنوان مربی موقت چلسی تا پایان عمر بر روی صندلی گهواره وار خود به آهستگی تاب می خورد و لبخندی دائمی از رضایت بر لب دارد.

بعد از ایستادن در رفیع ترین نقطه جهان فوتبال، احتمالا فقط پرواز در آسمان بی انتهای جام جهانی است که باقی می ماند.

با درخشش این جام در بهترین جای ممکن در قفسه  جوایز باشگاه، عضویت در تاریخ همیشگی خواهد بود. وارد شدن به معبد اشراف زادگانی که تعدادی از آنها حتی نیت و نقشه های خودخواهانه‌ای هم برای دنیای ما و فوتبال، در سر داشتند. محفل بزرگانی چون؛ بایرمونیخ، آژاکس، آ.ث میلان، بارسلونا، یوونتوس، منچستر یونایتد و…

از این رو پیگیری و سماجت منچسترسیتی برای کسب جام قهرمانی در لیگ قهرمانان، و بازی برابر رئال مادرید در مرحله نیمه نهایی که از همین الان دهان هر فوتبالدوستی را آب می اندازد، برای همان کارت عضویت گرانبها و پر قیمت است، مکانی ثابت میان سردمداران. جایگاهی میان دلاوران میزگرد. اما تلاش بی شائبه سیتی و گواردیولا و شیخ عرب بدون عارضه هم نیست. هدف و مقصودی که هر چیزی را در لابلای خود گنجانده است. لایه‌ای مخلوط از ستیز و لبریز از کینه، بی اعتمادی و سوظن، غبطه و حسادت، به تیر و تخته کوبیدن، مملو از ضد و نقیض و دوسوگرایی‌ است.

شیخ منصور و امارات پیروز اصلی خواهند بود اگر تیمشان بتواند جام قهرمانی را ببرد

این عارضه و دوگانگی به خوبی با برخورد طرفداران سیتی در دیدارهای اروپایی عیان است، زمانی‌که هواداران در زمان پخش سرود یوفا، در عین هو کردن، پشت خود را به زمین می کنند. ارسال پیامی کاملا متفاوت.

این خصومت تصور وسوسه انگیزی در ذهنم ایجاد می کند تا حتم پیدا کنم، این امر بدون شک به شکست های مکرر و غافلگیرکننده باشگاه در رقابت  قهرمانان باز می گردد.

در طول سالیان گذشته، هواداران سیتی و یک به یک اعضای باشگاه، از کلید دار تا مالک عرب احساس می کنند که به انواع و انحای مختلف در بازی های اروپایی قربانی شده‌اند. ظلم و جور، علنی و پنهان. باید گفت از جهاتی هم، شاید کمی سخت است که آنها را سرزنش کنیم. سایر اعضای معبد برندگان، از زمانی که سیتی توسط ابوظبی در سال ٢٠٠٨ خریداری شد، با پیوستن سیتی به کلاب و گروه خود مخالفت کردند. سیتی و حامیانش بین دو دنیا گیر کرده اند. نادیده گرفتن خیمه شب بازی ها و عدم احترام، اما همزمان حرص پذیرش و ولع برنده شدن و حق عضویت و قبولی در سیتزن‌ها می‌غلد.

قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا در استادو فرانس در ٢٨ می، اگر آنها از سد مادرید در نیمه نهایی و سپس لیورپول یا ویارئال در فینال عبور کنند، تنها تصاحب یک جام دیگر محسوب نمی شود. پیامدهای پیروزی نهایی ورای آن است، بسیار فراتر و گسترده تر از آنچه من و شما، تصورش را در ذهن داریم. 

از چشم مالکان و هواداران سیتی، لمس جام، تصاحب و ادعای مالکیت آ، دودی کور کننده و اشک آور در چشمان باشگاه‌های پرقدمت و قدیمی و دلاوران میزگرد در معبد از ما بهتران اروپایی خواهد بود. نمایشی آتشین در مقابل مال و منال، ثروت، شان، منزلت و جایگاه و نشیمن صدارت و همه آنچه آنها به ارث برده اند و به یقین و باورهایشان، ارثیه پدری و تاریخی است و حق مسلم آنها. 

ناکامی پپ گواردیولا در لیگ قهرمانان از زمان ترک بارسلونا یک شکاف عمیق در میراث اوست.

لایحه مالی اجرایی بنام؛ “قانون عادلانه و منصفانه مالی/Financial fair play” به شکلی طراحی شده تا با چالش و قدرت باشگاه‌های ثروتمند و تازه به دوران رسیده مانند منچستر سیتی و پاری سن ژرمن، بی وقفه برخورد داشته باشد،  راه را به روی آنها مسدود کند و مسیرهای متعدد را به هر شکلی ببندد تا از این طریق، موقعیت‌ ممتاز و جایگاه ویژه اشرافیان همیشه مستقر در راس را حفظ کند. 

همچنین این بزرگترین و شاید عظیم ترین نماد مشروعیت بخشیدن به پروژه شهری مجلل ابوظبی و میلیاردها پوندی است که شیخ منصور در طول این سال ها با لوله های نفتی و غیره به باشگاه صادر کرده است.

در زمانی که با خرید نیوکاسل یونایتد توسط عربستان سعودی و بن سلمان، شست و شوی پول از راه ورزش در اذهان جای باز کرد و آگاهی عمومی در این باره گسترش یافته است، سیتی، قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را، با مارک زیبا و زیبنده و البته فریبنده فوتبالی، چون؛ نابغه مربی یا مربی نابغه پپ گواردیولا و فوتبال منحصر بفرد سیتی به خوردمان خواهد داد، اگرچه در پایان پیروزی اصلی برای شیخ منصور و امارات متحده عربی خواهد بود. یک کودتای روابط عمومی بی نظیر!

بنابراین اجازه ندهید کسی به شما بگوید قدرتمندان سیتی به لیگ قهرمانان و پیروزی و کسب جام اهمیتی نمی دهند.

در مورد اینکه آیا لیگ قهرمانان جامی است که دار و دسته سیتی بیش از هر چیز آرزویش را دارد، شک نکنید. این آخرین چیزی است که برای کامل کردن به آن نیازمندند. روح بخشیدن به تاریخ خود. در رستاخیز سیتی به عنوان یکی از باشگاه های پیشرو انگلستان،  این تنها چیزی که از دست رفته است، تنها چیزی که در چنگال قدرتمند آنها به دام نیافتاده است.

این یکی از دلایلی بود که گواردیولا به بازیکنان زیادی برای بازی نیمه نهایی هفته گذشته جام حذفی مقابل لیورپول استراحت داد که طی آن سیتی در همان نیمه اول ٣-٠ در هم شکست و در پایان ٣-٢ غائله را برابر رقیب درجه یک پنج سال گذشته باخت. گواردیولا به خاطر انتخاب ترکیب تیم در آن روز، از طرف برخی مورد انتقاد قرار گرفت، اما این فقط نشانه ای از اولویت های او بود.

نه تنها مالکان و هواداران سیتی بلکه برای گواردیولا نیز بطور حتم کسب جام لیگ قهرمانان از اهمیت بسزایی برخوردار است. او به ظاهر، اهمیت آن و غرور و افتخار شخصی را نادیده می گیرد. افزودن سومین قهرمانی به دو پیروزی فینال لیگ قهرمانان اروپا که با بارسلونا در سال‌های ٢٠٠٩ و ٢٠١١ به دست آورد.

اجازه ندهید کسی به شما بگوید قهرمانی برای سیتی در لیگ قهرمانان اهمیتی ندارد!

خریدار این ادعا نیستم، او فقط نقش بازی می‌کند. آنچه امثالی مانند او، کلوپ، فرگوسن و مربیان بزرگ را به جلو هُل می دهد همین انگیزه است، به آغوش کشیدن جایزه غایی. ناکامی او در کسب این جام از زمانی که نیوکمپ را ترک کرد، بیش از یک دهه پیش، شکافی عمیق در میراث ماندگار اوست.

منتقدان و مخالفان گواردیولا، از آن، به عنوان چوب گردوی سخت و سفتی برای تنبیه و خط کشی آهنی برای زدن او، استفاده می کنند. پیروزی های بارسلونا را مدیون لیونل مسی، اینیستا و ژاوی می دانند. کسی که بدون قریحه و معجزات ریزنقش آرژانتینی نمی تواند شاهکار دیگری بیافریند. 

حقیقت این است در بسیاری از بازی های بزرگ لیگ قهرمانان گواردیولا ناگهان یخ می زند. بیش از حد فکر می کند. سیستم و ترکیب را نابجا تغییر می دهد. اشتباهات تاکتیکی و شکست در فینال سال گذشته مقابل چلسی برای هر بچه مدرسه ایی هم عیان بود. یا تسلیم بلامنازع و ناامیدکننده مقابل لیون در مرحله یک چهارم نهایی در لیسبون در سال پیش از آن.

گواردیولا به شدت از انتقادات آگاه است، تا جایی که قبل از بازی اخیر با اتلتیکو مادرید به شوخی و جوک با آن پرداخت: "در لیگ قهرمانان همیشه بیش از حد فکر می کنم. خیلی زیاد، کاملا. عاشق فکر کردن زیاد و ایجاد تاکتیک های احمقانه هستم. امشب پیش از خواب الهام خواهم گرفت و فردا تاکتیک‌ باورنکردنی خواهیم داشت. ما با ١٢ نفر بازی خواهیم کرد"

با این حال، امروز و فردا دیدار نیمه نهایی لیگ قهرمانان است. زمانی که همه چیز جدی می شود. رئال مادرید، بزرگ‌ترین و مغرورترین اشراف زاده تاریخ فوتبال، با تکبر و نخوت به خانه تیمی می‌آید که در حقیقت و باطن خود و از ته دل آن ها را حقیر می شمارد. با ذهنیتی که خوب می شناسیم؛ یکی از آنها، نه یکی از ما.

گروچو مارکس کمدین محبوب ما، جمله معروفی دارد، این گوشه و کنار شنیده‌اید، وودی الن در آغاز "آنی هال" آن را تکرار کرده و حمید رضا نیز، به بهانه های مختلف؛

"حاضر نیستم عضو باشگاهی بشم که من را به عضویت قبول کنه"

شاید در دوران پیش از پپ این سیاستی بود قابل اجرا؛ ما کارمان را می کنیم، گور پدر همه. اما دیگر سیتی و گواردیولا اینگونه نمی اندیشند، خواب های دیگری در سر دارند، آرزوها و رویاهای عظیم تر. خواهان حکومت هستند و کنترل. و قلبا خواهان نشست و برخاست در باشگاه و همدمی بر سر کرسی داغ و گرم و نرم اشراف زاده ها. به هر قیمتی.

گارد قدیمی اروپا، سیتی را در میان خود نمی خواهد و تثبیت و ظهور سیتی به عنوان یکی از قدرت‌های بزرگ فوتبال، تا زمانی که بزرگترین جام را بالای سر خود نبرد و آن را در بهترین جای ویترین جام های بی شمار خود قرار ندهد، و به رخ همه ما نکشد، هرگز کامل نخواهد شد.

سلاطین تاج می خواهند و تاجگذاری. دیگر بدون تاج و تخت محال است، محال.