شیوه ای که عربستان برای مدیریت اختلافاتش با ایران در پیش گرفته بود به نتایج مدنظر این کشور منجر نشد. علاوه بر این، درگیری عربستان با حوثی ها در یمن، به عامل فرسایش نظامی و اقتصادی برای ریاض تبدیل شد.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

تا این لحظه نشانه‌ای نیست مبنی بر این که توافقنامه عربستان سعودی و ایران که زیر نظر چین به دست آمد، بازتاب تغییری راهبردی در موضع گیری های منطقه ای و بین المللی ریاض باشد. با این حال این توافقنامه نشان می دهد عربستان سعودی دیدگاهی واقع بینانه تر و حرفه ای تر به اوضاع داخلی و امکانات ذاتی و تحولات منطقه ای و بین المللی و بازتاب های آن پیدا کرده است. 

نگاه واقع بینانه به تحولات به ویژه در ده سال گذشته نشان می دهد ایران توانسته است قدرت و نفوذ منطقه ای خود را در عراق، سوریه، یمن و لبنان و با حمایت از مقاومت فلسطین تقویت کند و مجموعه ای از تدابیر سخت ایالات متحده آمریکا و متحدانش علیه تهران، مانع گسترش قدرت و تاثیرگذاری آن در منطقه نشده است. 

شیوه ای که عربستان برای مدیریت اختلافاتش با ایران در پیش گرفته بود به نتایج مدنظر این کشور منجر نشد. علاوه بر این، درگیری عربستان با حوثی ها در یمن، به عامل فرسایش نظامی و اقتصادی برای ریاض تبدیل شد. طبق گزارش مجله تایمز، عربستان سعودی هر سال 72 میلیارد دلار برای جنگ یمن هزینه کرده است به طوری که هزینه های جنگ یمن برای عربستان در سه سال نخست این جنگ به حدود 216 میلیارد دلار رسید. هرچند این هزینه ها در سال های بعد کاهش یافت ولی باز هم منابع زیادی را به خود اختصاص داد به همین علت حاکمیت سعودی به شکلی جدی تر به آتش بس و یافتن راه حل سیاسی برای این بحران تمایل پیدا کرد. 

تحولات منطقه همچنین نشان داد تلاش عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس برای حفظ امنیت خود در برابر ایران با استفاده از پوشش آمریکا و عادی سازی علنی و غیرعلنی روابط با رژیم صهیونیستی، موفقیت آمیز نبوده و آمریکا شریکی غیرقابل اعتماد است و محاسبات خاص خود را دارد که با محاسبات کشورهای خلیج فارس کاملا مطابق نیست. یکی از نمونه های روشن در این زمینه، هدف قرار گرفتن تاسیسات نفتی آرامکو در سپتامبر 2019 بود که شوک بزرگی به عربستان و کشورهای خلیج فارس وارد کرد به خصوص که آمریکا بعد از این ماجرا، اقدامی نکرد. همچنین رویکرد آمریکا به سوی توافق با ایران در دولت جو بایدن و دستیابی به توافق هسته ای جدید بدون در نظر گرفتن نگرانی ها و ملاحظات کشورهای خلیج فارس، در خوانش منافع عالی عربستان از زاویه ای دیگر نقش داشت. 

شخصیت محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان برای دیده شدن به عنوان حاکم قدرتمند و پویا نیز در تغییر موضع عربستان نقش داشت. بایدن و رهبری حزب دموکرات آمریکا سخنان منفی درباره بن سلمان به خصوص بعد از کشته شدن جمال خاشقجی بیان کردند و همین مسئله نوعی بی اعتمادی بین بایدن و بن سلمان ایجاد کرد هرچند تمایل آمریکا به متقاعد کردن عربستان سعودی برای افزایش تولید نفت بعد از جنگ اوکراین، تا حدی از کدورت ها کاست. با این حال محمد بن سلمان با قبول نظارت چین بر دستیابی به توافق با ایران تلاش کرد نوعی استقلال عمل عربستان و توانایی ریاض برای استفاده از گزینه های جایگزین را به آمریکا گوشزد کند. بن سلمان با این کار همچنین تلاش کرد پیامی مبنی بر مستقل بودن از آمریکا را به فضای سیاسی داخلی عربستان ارسال کند. 

حرکت رژیم صهیونیستی به سمت افراط گرایی بیشتر و تشکیل دولتی از راستگرایان افراطی دینی و قومی، موجب شد عربستان ترمز عادی سازی روابط با این رژیم را بکشد و در این زمینه بازنگری کند. همین مسئله دستیابی عربستان به تفاهم با ایران را تسهیل کرد. 

با این حال، توافق عربستان سعودی و ایران و موضع گیری جدید ریاض به معنای تغییر راهبردی نیست بلکه نتیجه خوانش واقعگرایانه تغییرات است که عربستان را به سوی تغییر موضع تاکتیکی یا عملگرایانه متناسب با تحولات جدید سوق داده است بدون آن که تغییری در چارچوب های اصلی سیاست این کشور ایجاد کند. این تغییر موضع محدود، با اطلاع و موافقت آمریکا صورت گرفت و طبق تحولات ممکن است گسترش یابد یا محدود شود به همین علت نمی توان آن را موضعی راهبردی توصیف کرد.

چتر نفوذ آمریکا بر منطقه – به رغم کمرنگ شدن کُند آن – همچنان گسترده است و همچنان شبکه روابط و منافع سیاسی، اقتصادی، فناوری، نظامی و امنیتی عربستان سعود به شکلی گسترده به آمریکا و متحدانش گرایش دارد و همچنان قدرت عربستان به شکلی ریشه ای به تسلیحات آمریکایی و غربی مثل هواپیما، تانک، توپخانه، سامانه ها و موشک های پدافندی متکی است. همچنین بخش اعظم دارایی های عربستان از جمله صندوق های حاکمیتی و سپرده های بانکی آن در آمریکا و کشورهای غربی قرار دارد و ریاض برای فاصله گرفتن از این روابط عمیق و در هم تنیده، به سالها زمان نیاز دارد. 

علاوه بر این، چین همچنان در حال تقویت جایگاه اقتصادی خود در جهان است و عجله و تمایلی برای وارد شدن به رقابت سیاسی و نظامی با آمریکا یا پر کردن جای آن در منطقه ندارد هرچند خط مشی سیاست خارجی این کشور نوعی تمایل به فعال تر شدن سیاسی پکن در سطح بین المللی را نشان می دهد. روسیه نیز در اوضاع کنونی و با امکانات کنونی، در شرایطی نیست که بتواند خلاء آمریکا در منطقه را پر کند. 

خلاصه این که عربستان سعودی با حرکت به سوی دستیابی به توافق با ایران تلاش کرد از ثبات خود محافظت و از وارد شدن به جنگ پیشگیری کند و از سرعت فرسایش خود بکاهد. عربستان متوجه شد چاره ای جز همزیستی واقعی با ایران و کاهش شدت تنش در منطقه در عین حفظ چارچوب کلی سیاست های خود و بدون آن که وارد تحولی راهبردی شود، ندارد. اما در میان مدت و درازمدت، توافق عربستان سعودی و ایران زیر نظر چین اگر با اراده جدی همراه شود می تواند گامی در مسیر طولانی به سوی متنوع کردن شراکت های راهبردی و کاهش وابستگی به آمریکا در مدیریت منافع عالی عربستان باشد و واشنگتن را به یکی از شرکای راهبردی – نه شریک اصلی یا تنها حامی – عربستان تبدیل کند.

منبع: دیپلماسی ایرانی